پروفسور دکتر دیتر ویتیچ
برگردان
شین میم شین
۵۱
· پراتیک ـ همواره ـ هم یک روند جامعتی است و هم یک روند تغییر واقعیت عینی به وسیله بشریت است.
۵۲
· تأثیر پراتیک بر شناخت انسانی به واسطه دو جنبه یاد شده تعیین می شود.
۵۳
· مشخصه پراتیک ـ در وهله اول ـ عبارت است از این که آن منشاء شناخت است:
· پراتیک وسایل لازم را برای راهیابی به چیزهای واقعیت عینی، به خواص و روابط آنها در اختیار انسان می گذارد.
۵۴
· انسانها به طرز مادی، یعنی با جسم خود و با دستگاه ها و ابزار آلات مصنوع خود بر واقعیت عینی اثر می گذارند و لذا تنها بدین طریق است که آنها به کسب دانش راجع به محیط زیست عینی خود نایل می آیند.
۵۵
· این امر را نه تنها تاریخ شناخت طبیعت، بلکه همچنین توسعه دانش انسانی نسبت به جامعه (جامعه شناسی) به ما نشان می دهد.
۵۶
· آموزه مارکسیستی ـ لنینیستی دیکتاتوری پرولتاریا بر پایه تجارب حاصل از مبارزه طبقه کارگر و متحدان آن علیه نظام سرمایه داری، برای تحقق پیروزی سوسیالیسم توسعه و تدوین یافته است.
۵۷
· از این رو حوادث سال های ۱۸۴۸ ـ ۱۸۴۹، کمون پاریس در سال ۱۸۷۱، انقلاب روسیه در سال ۱۹۰۵ ـ ۱۹۰۶، انقلاب کبیر اکتبر و سرانجام ساختمان سوسیالیسم در کشورهای مختلف، سنگپایه توسعه و تکامل این آموزه مارکسیستی ـ لنینیستی محسوب می شوند.
۵۸
· دانش ما راج به واقعیت عینی تنها در نتیجه اثرگذاری مادی مبتنی بر پراتیک می تواند پدید آید و توسعه یابد.
۵۹
· و لذا اعتقاد ماتریالیسم ماقبل مارکس، مبنی بر اینکه تنها به برکت مشاهده اوبژکت ها می توان به شناخت نایل آمد، نظری باطل و یکسونگرانه است.
· (مارکس، «تزهایی راجع به فویرباخ»)
۶۰
· از این رو ست که شرکت اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) توده های مردم در سراسرجهان در مبارزه به خاطر صلح، دموکراسی و سوسیالیسم، برای رشد و توسعه شعور سیاسی آنان از اهمیت بزرگی برخوردار است.
۶۱
· با شرکت در این مبارزات است که انسانها با چند و چون واقعیت اجتماعی آشنا می شوند و خود را از توهمات ایدئولوژی بورژوائی و مذهبی آزاد می سازند و بر گنجینه تجارب مترقی (ضد ارتجاعی) خود می افزایند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر