۱۴۰۱ آبان ۲۶, پنجشنبه

درنگی در «تحلیلی» از خالد رسول پور (۱)


میم حجری

 

۱

در موضعگیری و تحلیل اعتراضات دو ماه اخیر، 
شاید بزرگ‌ترین وجه مشترک حکومت اسلامی و مخالفان سنتی‌‌اش 
(سلطنت‌طلب‌ها، احزاب و گروه‌های چپ) 
«نفهمیدن»ِ آن باشد. 
چند روز پیش در جایی خواندم که یکی از بازجویان حکومتی گفته‌بود
 که
 حرف‌های جوانان دستگیرشده را «نمی‌فهمد»! 
این سخن بسیار گویا و اساسی است.
 
۲
اساس و قوام ِ حکومت اسلامی و مخالفان سنتی‌اش 
«قدرت»
 است. 
هر دو «قدرت» را اساسی‌ترین رکنِ تغییر و ایجاد و تاثیر می‌دانند.
 اما اعتراضات جاری دقیقاً ضد هر گونه «قدرت»ی شکل گرفته‌اند. 
این اعتراضات از نوع و جنس دیگری هستند. 
آن‌ها (به قول ژیل دلوز) در فضای «ریزوماتیک» (زمین-ساقه) 
رشد کرده و سرکشیده‌اند 
نه در فضای «درختی». 
«ریزوم» یا «زمین-ساقه» به صورت افقی، متکثر و برابر رشد می‌کند 
و
 هیچگونه تقدم و تاخری در جایگاهِ شاخه‌هایش وجود ندارد 
اما «درخت» به صورت عمودی و از ریشه به سمت ساقه و تنه و شاخه‌ها رشد می‌کند و اساسش بر سلسله مراتب و مقام ساخته شده‌است.
 
۳
اعتراضات جاری 
نه بر پایه‌ی تئوری و مرکزیت سازمانی 
بلکه بر اساس نفی سازمان، طنز ساختارشکن، هجو اقتدار، خنده بر اخم و تحکم پدرسالار و رد مرکزیت 
شکل گرفته‌اند. 
این جنبش 
یک جنبش «پسا-مدرن» است. 
متکثر و هجوکننده است. 
هم شاه و هم رهبر را رد می‌کند. 
یعنی اقتدار مرکزی را در هر شکل مذهبی یا سنتی یا حتّی مدرن امّا تحکمی 
پس می‌زند. 
سیاست را قبول ندارد. 
دستور و فرمان را قبول ندارد. 
بیشتر شبیه جنبش-انقلاب ۱۹۶۸ فرانسه است 
تا مثلا انقلاب اکتبر روسیه یا انقلاب ۵۷ ایران. 
این تفاوت عظیم ساخته‌ی هیچ توطئه یا ترفندی نیست. 
طغیان سرخوشانه علیه هرگونه مرکزیت طبقاتی، مذهبی، قومی، جنسی، سنّتی، سیاسی و اقتصادی است.
 
۴
شعار «زن، زندگی، آزادی»
 ادامه‌ی انقلاب ِ «حوا» علیه فرمان پدر آسمانی و آواتارهای او بر روی زمین است. 
دست بردنِ جمعی به سوی «سیب» است. 
شاید سوسیالیسم راستین همین باشد!
 
پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر