میم حجری
الی کیانپور
چگونه استعمار کار می کند؟
رسانهی انگلیسی میاد مختو میزنه که این تیم ملی نیست،
تیم ملی را تحت فشار قرار می دهید،
تیم تمرکز نداره و بد به انگلیس می بازه،
باز تو خوشحالی.
اونی که میبره فقط انگلیسه،
نه هیچ ایرانی
الی کیان پور
که
به قول خودش از فوتبال خبر ندارد،
علیرغم عدم وقوف به به چند و چون فوتبال و هر کار دیگر
در
سنت اربابش سید علی جلاد
به منبر می رود
و
برای باختن تیم فوتبال جنقوری جماران به تیم ملی انگلیس
دلیل امپریالیستی می تراشد
و
بسان اجامر جماران
قیاس به نفس می کند
و
هر رهگذری را کورکورانه و ابلهانه مزدور انگلیس و جرجیس می نامد.
همین زباله های بیشرم و بی شعور
سران و سرداران پارسای پرولتاریا
را
جاسوس شوروی جا زده اند و پس از آش و لاش و لاشه کردن شان
جلوی ددان خاوران افکنده اند.
منطق فاشیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم همین است:
«من مظهر خیر مطلقم و هر کس مخالف من باشد، مظهر شر مطلق است.»
برای درک و توضیح برد و باخت در فوتبال و تنیس و غیره
رسولان پرولتاریا
دیالک تیک ضرورت و تصادف
را
کشف و فرمولبندی کرده اند.
تصادف
فرم جامه عمل پوشی ضرورت (جبر) است.
دهاقین ایران
حتی
از این دیالک تیک مارکسیستی خبر دارند:
«مرگ هر کس جبری است.
طرز و طریق جامه عمل پوشی این جبر (ضرورت) اما همیشه تصادفی است:
یکی از پشت بام می افتد و می میرد،
دیگری زیر ماشین می رود و می میرد
و
آن دیگری، سرما می خورد و می میرد.»
در مورد باخت تیم فوتبال جنقوری جنایت
نیز
سلسله ای از تصادفات
دخیل بوده اند:
تصادم گولر با بازیکن خودی
تعویض گولر اصلی با گولر فرعی.
بحران سیاسی در جنگل جنقوری
موضعگیری فخر انگیز تیم فوتبال جنقوری به نفع خیزش مخاطره آمیز زنان و جوانان
و
خود داری از خواندن سرود جنقوری جنایت
و
دلهره از بازدشات وشککنجه و اعدام
و
غیره.
برد و باخت تیمی در رشته های ورزشی مختلف و هر کردوکار دیگر
را
فقط عوام فریبان عقب مانده از قافله روشنگری
به گردن امپریالیسم می اندازند
و
نه
خردگرایان مسلح به ساز و برگ معرفتی - نظری مارکسیسم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر