میم حجری
همانطور که ذکرش گذشت،
برای درک و توضیح برد و باخت در فوتبال و تنیس و غیره
باید دیالک تیک ضرورت و تصادف را به خدمت گرفت.
اما
مفاهیم فلسفی جبر (ضرورت) و تصادف
از
تجرید چه چیزهایی حاصل می آیند؟
جیر و یا ضرورت
از تجرید قوانین و قواعد و قانونمندی ها و احکام عینی مربوط به امر مورد نظر پدید می آید.
مثلا جبر و یا ضرورت در زمینه فوتبال از تجرید قوانین و قواعد و احکام و نظریات عینی خاص فوتبال تشکیل می یابد.
عینی و یا اوبژکتیو بودن چیزی
به معنی مستقل از میل و هوس و خواست و نظر و اراده سوبژکت (من و تو و او و آنها و غیره) بودن آن چیز است.
مثال:
وقتی توپ شوت می شود، گل شدن و نشدنش امری عینی است.
ضد دیالک تیکی عینی و یا اوبژکتیو، سوبژکتیو است.
سوبژکتیو به چیزی اطلاق می شود که وابسته به سوبژکت (من و تو و او و آنها و غیره) باشد.
مفهوم فلسفی تصادف
از تجرید انواع و انحای مختلف جامه عمل پوشی جبر و یا ضرورت تشکیل می یابد.
نحوه گل شدن توپی که شوت می شود، بسته به تصادف است.
خوردن نوک پای حریف به توپ شوت شده،
می تواند زاویه سیر توپ به سوی دروازه را تغییر مطلوب و یا نامطلوب دهد.
رطوبت هوا و خیسی چمن می تواند به لیز خوردن توپ از دست دروازه بان منجر شود.
اصابت توپ به پیکر بازیکنی می تواند مسیر سیر توپ را به طرز مطلوب و یا نامطلوب تغییر دهد.
همه این انواع و انحای گل شدن و نشدن توپ به مثابه جبر و ضرورت
در
مفهوم تصادف
تجرید می یابند.
راستی
چرا فوتبالیست ها چشم به آسمان و دست به دعا دارند؟
فوتبالیست ها
عمری در زمینه بازی فوتبال آموزش می بینند.
دلیل التماس دعای آنان چیست؟
برای چه به امداد غیبی نیاز دارند؟
دلیل نیاز آنان به امداد غیبی
همین نحوه جامه عمل پوشی تصادفی ضرورت و یا جبر (گل شدن توپ شوت شده) است.
فوتبالیست های مذهبی
تصادف
را
مشیت الهی
تصور می کنند.
به همین دلیل التماس دعا دارند تا توپ شوت شده به عوض خوردن به ستون دروازه و یا غیره، به لطف باری تعالی، وارده دروازه شود.
تفاوت جبر و یا ضرورت با تصادف
در
قابل شناسایی و قابل برنامه ریزی بودن حتی المقدور جبر
از
سویی
و
غیر قابل شناسایی و غیر قابل برنامه ریزی بودن تصادف است.
درست به همین دلیل
حضرات
به
مشیت الهی
نیاز پیدا می کنند.
البته فوتبالیست ها هم به تجربه، تصادف را در مد نظر دارند.
مثلا
چه بسا
به طور دیمی شوت می کنند تا شاید تصادفا گل شود.
تصادف
هم
قانونمند است.
ولی قابل پیش بینی نیست.
تیم فوتبال جنقوری در مسابقه با تیم ملی ویلز
دهها بار از دور شوت کرد،
حتی دو بار به ستون دروازه خورد، ولی گل نشد.
تا اینکه تصادفا یکبار گل شد.
دلیل این مسئله
این است
که
جبر ویا ضرورت
فقط در دیالک تیک ضرورت و تصادف نیست،
بلکه علاوه بر آن در دیالک تیک جبر و اختیار هم است
و
مفهوم فلسفی اختیار ویا آزادی
از تجرید چیزهایی تشکیل می یابد که قابل شناخت اند.
اختیار و یا آزادی
یعنی
درک جبر و یا ضرورت.
یعنی
درک قوانین و قانونمندی های عینی مورد مربوطه.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر