میم حجری
این استاد ادب و زبان پارسی همیشه غیر جانبدار بوده است
ناصر آقاجری
کدکنی
همانقدر استاد است که احمدی نجات دکتر است
و
همانقدر غیرجانبدار است که سیدعلی غیرجانبدار است.
کدکنی
منتقد بحق اساتید فئودالی کپک زده ی خشکمغز در دانش کره ادبیات فارسی تهران بوده است.
ولی خودش غیر از توان تفکر
کم و کسری نداشته است.
مثال:
کدکنی
شعر پارسی
را
نه
بر اساس محتوای طبقاتی اش و یا حداقل بر اساس سمت و سوی سیاسی اش و یا حداقل بر اساس محتوای فکری اش
بلکه بر اساس برهه زمانی اش طبقه بندی کرده است.
بدین طریق و با این معیار الکی
نباید فرقی بین شعر کسرایی و زهری و صهبا و شاملو و شهریار و غیره باشد.
چون همه اینها در برهه زمانی واحدی بوده اند.
کدکنی
که سهل است،
هیچ کسی در پهنه زمین غمین،
غیرجانبدار نیست.
کدکنی جزو و عضو طبقه حاکمه بوده است
مثل بقیه اساتید دانش کاه.
کدکنی
بر خلاف خانلری و حمیدی و صهبا
جزو و عضو جناحی از طبقه حاکمه بوده است که در اوپوزیسیون بوده است.
«شعر» کدکنی به لحاظ سمتگیری سیاسی شبیه شعر شاملو ست:
محتوای شعر کدکنی
تجلیل از چریک ها و مجاهدین و دیمدام و لیملام بوده است.
شاملو از جوجه بورژوای ۱۸ ساله تروریست
شیرآهنکوهمرد
می ساخت
کدکنی
مرغ طوفان و شرزه شیر و غیره
می ساخت.
ایران هر چیز مثبتی که دارد
از حزب توده دارد.
اگر روشنفکران و فرزانگان متعلق و متمایل به حزب توده را از ایران حذف کنی،
جز زباله چیزی باقی نمی ماند.
بس جارها زدند ولی روز آزمون
یک از هزارشان نشد آن بی نظیر ما
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر