میم حجری
اگر از تمامت قصه خبر نداری
حاموش باش.
فرنگی
خود این عندرز فرنگی
جفنگی
است.
۱
اولا وقوف به تمامت قصه
محال است.
برای اینکه تعیین آغاز قصه
محال است.
مثال:
حزب الله در طویله جمکران
بی بهانه و با بهانه
بی مهابا
خون می ریزد.
حالا
در
این واویلا
سر و کله فرنگی پیدا شده که فرمان خاموشباش صادر می کند.
دلیلش این است که ما از تمامت قصه و قضیه خبر نداریم.
سؤال این است
که
قصه و قضیه چیست
تا
آغاز و انجامش کشف شود؟
۲
طرح مسئله
چه بسا
دشوارتر از حل مسئله است.
خیلی ها
خیال می کنند که درد از مذهب است و دست به «ریشه» می برند.
به تحلیل خرکی دین اسلام خطر می کنند.
مسئله
اما
حاکمیت طبقاتی
است
و
نه
اسلام.
طوله (طویله) از پای بست، ویران است.
پای بست
اما
نه
دین و مذهب
بلکه
زیربنای اقتصادی و یا مناسبات تولیدی
است.
بدون تغییر این زیربنا،
در طویله به همان لولای مولا خواهد گردید.
۳
ایراد سوم این جفنگ فرنگی
این است
که
او نمی داند
که
هر سخنی
حتی اگر مطلقا باطل باشد
یعنی
مثل همین جفنگ فرنگی باشد،
صدهزار بار بهتر از سکوت است.
سکوت
را
نمی توان تحلیل کرد و به کشف حقیقت نایل آمد.
فقط و فقط
سخن
را
می توان تحلیل کرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر