۱۴۰۱ آبان ۴, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۵۶۷)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۵۴ ـ ۵۵)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

من آنگه سر تاجور داشتم

که سر در کنار پدر داشتم

 

اگر بر وجودم نشستی مگس

پریشان شدی خاطر چند کس

 

کنون دشمنان گر برند ام اسیر

نباشد کس از دوستانم نصیر

 

معنی تحت اللفظی:

من تا زمانی که پدرم زنده بود، پادشاهی بودم.

اگر مگس به رویم می نشست، چندین نفر پریشان می شدند.

اما اکنون که پدر ندارم، اگر اسیر شوم، کسی از دوستان به یاری ام نمی شتابد.

 

سعدی در بیت اول شعر،

  دیالک تیک پدر و فرزند

را

به شکل دیالک تیک نوکر و پادشاه بسط و تعمیم می دهد.

  

تردیدی نیست که پدر تکیه گاه مادی و روحی، تربیتی و عاطفی برای کودک است.

 

سعدی

در این سه بیت شعر

 اوتوبیوگرافی خود را مرور می کند و از ایامی سخن می گوید که پدرش زنده بوده است،

 ایامی که همه به مراقبت از او مشغول بودند.

 

سعدی

در این سه بیت شعر

تجربه شخصی خود

را

به

صورت دانش تجربی (تئوری) در می آورد.

 

این لحن کلام سعدی به زهری از جنس رؤیا سرشته است.

او اعتماد به نفس کودکان و حتی بزرگان را درهم می شکند، خودمختاری و استقلال عمل و اندیشه آنها را از بین می برد، راه رهائی و ترقی را در دیگران، در بیگانگان، در غیرمن نشان شان می دهد.

 

سعدی با همین زهر ایده ئولوژیکی فئودالی

نوکر و بنده و نوچه و وابسته تربیت می کند.

او در خواننده اشعار خود خصایل وابستگی را بیدار می کند،

نیاز به غیر برای راندن مگس از وجود خود را،

نیاز به حمایت این و آن از او را،

ستد بی داد از دیگران را،

 گدائی را.

 

سعدی در بیت سوم شعر، تنهائی و بی پناهی و بی کسی خود را به گردن بی پدری می اندازد.

پدر که همیشه مسئول فرزند خود نیست.

فرزند تا زمانی مورد حمایت پدر قرار دارد که خود قادر به حمایت از خویش نیست.

فرزند به محض اینکه قدرت ایستادن بر روی پای خود را پیدا کرد، علم استقلال برمی افرازد و به راه خود می رود.

آنگاه به عنوان عضو فعال جامعه و همبود، نصیر طبقاتی خود را می جوید، می یابد و یا پدید می آورد.

عضو سندیکا، اتحادیه، حزب و تشکیلات خاص خود می شود و برای توسعه جامعه و خود تلاش می ورزد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر