برگردان
۱۱
· تأملات معرفتی نظری (تأملات مربوط به تئوری شناخت) تار و پود تاریخ فلسفه را از آغاز تا اکنون در نوردیده اند.
۱۲
· تئوری شناخت، اما فقط با ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی (فلسفه مارکسیستی) پایه و اساس علمی قطعی و پیگیر کسب می کند.
· مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8001
الف
تئوری شناخت ایدئالیستی
(افلاطون، بخشا ارسطو، کانت و هگل)
· تئوری شناخت ماقبل مارکسیستی که ایدئالیستی بود، تفکر صرف را مطلق می کرد و در تفکر صرف، درجا می زد.
· آن سان که فرم های فکری فرمولبندی شده توسط آنان به واسطه فهم به طبیعت و جامعه قانون تعیین می کردند.
(این
بدان معنی است
که
تئوری شناخت ایدئالیستی
عاجز از درک و شناخت قوانین عینی طبیعت و جامعه بود.
این
ضمنا به معنی طرز تفکر سوبژکتیویستی آنها بود.
یعنی
تئوری شناخت ایدئالیستی
در
دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت
نقش تعیین کننده
را
از آن سوبژکت شناخت (فهم) می دانست.
یعنی
دیالک تیک فوق الذکر را وارونه می کرد.
چون
در
دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت
نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت است.
چون محتوای شناخت هر چیز
در خود چیز مربوطه است
و
نه
در فهم
و
نه
در سوبژکت شناخت.
مثال:
خریت خر در خود خر است
و
نه
در خرچران و خرپرور و خرسوار و خرفروش و خرشناس.
مترجم)
ب
تئوری شناخت ماتریالیستی ماقبل مارکس
(دموکریت، ماتریالیست های فرانسه، فویرباخ)
۱
· تئوری شناخت ماتریالیستی ماقبل مارکس، منفعل و غیر دیالک تیکی بود.
۲
· نمایندگان تئوری شناخت ماتریالیستی ماقبل مارکس، قبل از همه، عاجز از درک نقش بنیادی پراتیک جامعتی در روند شناخت بودند.
پ
تئوری شناخت بورژوایی معاصر
· تئوری شناخت بورژوایی معاصر، عمدتا سنت ایدئالیستی تاریخ تئوری شناخت را تداوم می بخشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر