میم حجری
کار مزدی اساس وجود سرمایه داری است.
سرمایه کارگران را از دخالتگری در مورد نوع، مقدار، ساعت و شرایط کار، ساقط می سازد.
نشریه علیه سرمایه
این ادعا
که
کار مبتنی بر دریافت دستمزد
اساس سرمایه داری است
ادعایی اکونومیستی ـ سیاسی (مبتنی بر اقتصادی سیاسی) است.
این طرز نگرش غیرفلسفی
سرمایه داری
(کاپیتالیسم)
را
نه به عنوان یک فرماسیون اقتصادی، بلکه به عنوان سیستم تولید مایحتاج مادی تحریف می کند.
این طرز نگرش
مخالف کالا شدن نیروی کار
در
فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
است.
همین طرز نگرش را اشراف برده دار و فئودال و روحانی هم دارند.
فئودالیسم و فوندامنتالیسم اسلامی
هم
مثل فاشیسم
جریانی ضد کاپیتالیستی
است.
همین آنتی کاپیتالیسم
را
خواجه شیراز حتی نمایندگی کرده است و نظام برده داری را بر آن ترجیح داده است:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش ِ بندهپروری داند
معنی تحت اللفظی:
تو به ازای دریافت دستمزد کار نکن
برده باش و بدون قرار داد کاری جان بکن.
چون ارباب برده دار طرز رفتار با برده را بلد است.
مارکس در چالش با پرودون (سردسته انارشیستها) این طرز نگرش ارتجاعی را به چالش کشیده است:
کارگر با بورژوازی قرارداد کاری می بندد
کارگر برده و رعیت نیست.
بورژوازی هم دزد نیست.
بختیاری بورژوازی
در
خرید کالای نیروی کار
است
و
نیروی کار مرغی است که تخم دو زرده می گذارد:
زرده ای را کارگر بنا بر موافقت در قراداد کاری دریافت می کند
و
بورژوازی زرده دیگر را یعنی اضافه ازش را به جیب می زند.
راز استثمار پرولتاریا توسط بورژوازی در خصلت نیروی کار است.
این ادعای نشریه ضد سرمایه
که
«سرمایه کارگران را از دخالتگری در مورد نوع، مقدار، ساعت و شرایط کار، ساقط می سازد»
اصولا و اساسا
بی پایه است.
در بهترین حالت
می تواند به معنی عدول بورژوازی از قرار داد کاری باشد و کارگر می تواند شکایت کند و او را به محاکمه کشد.
در نظام سرمایه داری
خر تو خر حاکم نیست.
اساس سرمایه داری هم نه کالا بودن نیروی کار
بلکه چیز دیگری است.
چیست؟
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر