۱۴۰۱ مهر ۱۸, دوشنبه

درنگی دردعاوی یدی خاکزاد (۱)

 Bild

یدی خاکزاد

  تئوریهای مارکسیسم لنینیسم فقط در تئوری برای بحث های شبه روشنفکری خوب است

 و

در عمل جواب نمیدهد 

و

بیشتر بحث‌های قرن هیجده و دوران اولیه رشد سرمایه داری ‌صنعتی شدن است . 

اکنون 

دوران کاپیتالیسم منچستری 

حداقل در کشورهای پیشرفته

 از بین رفته است 

و 

سندیکاهای کارگری در لیبرالی کردن کار و مزد و رابطه با کارفرما پیشرفتهای زیادی کرده اند 

اکنون 

در جوامع رشد یافته قشر میانی جامعه مبتکر ‌وسازنده و حامل و عامل پیشرفت است 

و

 طبقه کارگری یک نیروی کمکی است

 و

از نظر کمیت

 نیز 

در کشورهای حتی صنعتی پیشرفته 

مانند آلمان

 تنها ۱۹ درصد نیروی کار 

را

 تشکیل میدهند 

و

در

 فرماسیونهای دمکراتیک 

نمیتوانند امتیاز رهبری را بخود بدهند.


ما برای تحلیل این دعاوی یدی خاکزاد،

نخست آن را تجزیه و بعد، تحلیل می کنیم:


۱
  تئوریهای مارکسیسم لنینیسم فقط در تئوری برای بحث های شبه روشنفکری خوب است

 و

در عمل جواب نمیدهد.

 

منظور از مارکسیسم چیست؟

وقتی کسی از تئوری های مارکسیسم دم می زند،

منظورش کدام تئوری ها ست؟

اصلا

تئوری چیست و زادگاه تئوری کجا ست؟

سعی کنیم به این سؤالات پیشاپیش جواب دهیم:



مارکسیسم 

علم 

است.

مارکسیسم  

مثل هر علم دیگر از فیزیک تا فیزیولوژی، از شیمی تا بیوشیمی

است.

فرق و تفاوت و تضاد مارکسیسم با علوم،

خصلت فلسفی آن

 است.

هر تئوری و حتی هر حرف مارکسیسم 

در همه زمینه های مربوطه

فلسفی

 است.

 

 فرق فلسفه با علوم چیست؟

 

فلسفه

عقل کل اندیش

است.

در حالیکه علوم همه بدون استثناء، جزء اندیش اند.

 

چگونه می توان این نظر ما را اثبات کرد؟ 

 

برای اثبات این نظر

فقط کافی است که به مقایسه موضوع فلسفه (مارکسیسم) با علوم بپردازیم:

موضوع علم شیمی

اتم

است.

موضوع علم فیزیک

مولکول

است.

موضوع علم بیولوژی

سلول

 است.

 

موضوع فلسفه (مارکسیسم)

مثلا  

 ماتریالیسم دیالک تیکی

کل هستی 

است.

موضوع ماتریالیسم تاریخی

کل جامعه

است.

موضوع تئوری شناخت مارکسیستی

کل شناخت 

است.

این تفاوت در مفاهیم علوم و مارکسیسم آشکار می گردد.

مثال

 ماده در شیمی

چیزی ست که از ترکیب اتم ها و مولکول ها پدید می آید.

معلم تعلیمات دینی 

تکه گچی 

را

نشان دانش آموزان می داد

و

مثل یدی خاکزاد،

ادعا می کرد که ماتریالیست ها خیال می کنند که همه چیز هستی از این گچ است.

در حالیکه ماده در مارکسیسم 

عالی ترین و کلی ترین و عام ترین مفهوم

 است.

یعنی

مقوله ای فلسفی

است.

ماده

نتیجه تجرید همه چیزهای عینی و واقعی در کل هستی از ذرات تا کاینات است.

مفهوم ماده و یا وجود

ضمنا

در

دیالک تیک ماده و روح

(دیالک تیک وجود و شعور) 

 وجود دارد.

این تفاوت اساسی مارکسیسم به عنوان علم و عقل کل اندیش

با 

علوم

چه پیامد معرفتی در پی دارد؟


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر