پروفسور دکتر اریش هان
برگردان
۳
پ
راسیونالیته کاذب
۱
· درک رابطه میان عناصر راسیونال و ایراسیونال (عقلی و ضد عقلی) به تحلیل موشکافانه شالوده های ایدئولوژیکی گلوبالیزاسیون کمک خواهد کرد.
۲
· زیرا یکی از صفات اصلی مدافعان گلوبالیزاسیون عبارت از این است که آنها «خردگرائی فوق العاده ای را به حساب خود می گذارند» و از خصلت طبیعی رخدادهای اقتصادی و ضرورت های ناگزیر دم می زنند، تا دست شان در پرده پوشی دولایه حقایق باز باشد و بتوانند:
· از سوئی «راسیونالیته سرد سرمایه مالی تمام ارضی شده» و «شرکت های خصوصی میان قاره ای» را جامه عمل بپوشانند و «منافع خلق ها و دولت های مربوطه را» را زیر پا بگذارند
· (ژان زیگلر، «حکام جدید جهان»، ص ۵۳، ۱۴۷، ۲۸۱)
· و از سوی دیگر
· با جمله پردازی های عوامفریب از تقدیر ناگزیر اقتصادی دم بزنند و ضمن اجرای سیاستی عمدی، آگاهانه و بیرحمانه، به تشدید نابرابری در تقسیم ثروت جهان اقدام کنند.
· (یوآخیم بیشوف، «پایان نئولیبرالیسم»، ۱۹۸، ص ۱۱)
۳
· کارل هاینتس روت در سال ۱۹۹۴ سرمایه مالی را «بی شرم ترین، پویاترین، انتزاعی ترین و لذا ضربه ناپذیرترین فرم وجودی سرمایه» و بانی فکری و مسئول سیاسی استراتژی نئولیبرالی نامیده است.
۴
· هدف طبقه حاکمه عبارت از این بوده و است که از این موضع و با اتکا بر کلیه امکانات اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی موجود، مهر خود را بر مبارزات اقتصادی ـ تاریخی جدید و روندهای بحرانی واقعی بکوبد، نحوه انباشت ثروت جدیدی را جامه عمل بپوشاند، از معضل بیکاری وسیله ای برای منضبطتر کردن طبقه کارگر بسازد و «منافع باز تولید پرولتری» را به حداقل ممکن تنزل دهد.
· (کارل هاینتس روت، «برگشت پرولتاریا»، ۱۹۹۴، ص ۱۶۲، ۱۷۲، ۱۸۹)
۵
· «راسیونالیته کاذب» ایدئولوژی گلوبالیزاسیون، مکمل خود را در اصول ساختاری معین تئوری نئولیبرالی می یابد.
۶
· آنها دیالک تیک راسیونالیته در اجزا و بخش ها و ایراسیونالیته درمجموعه روند سرمایه داری را که کلاسیک های مارکسیستی به نقد کشیده اند، وارونه می سازند و به یک ایدئولوژی مشروعیت بخش به پراتیک نئولیبرالی استحاله می دهند.
۷
· هربرت شوئی نقش آموزه های اقتصادی جدید را در بی اعتبارکردن مقوله راسیونالیته مورد بررسی قرار داده است.
۸
· سرمایه داری واقعا موجود، دیگر از عهده تأمین رفاه عمومی بر نمی آید.
۹
· دیری است که فاتحه وعده و وعید نیل به راسیونالیته کلکتیو از طریق تحقق راسیونالیته هدفمند فردی خوانده شده است!
۱۰
· ولی علیرغم آن، سعی می شود که شالوده ایندیویدوئالیستی تئوری اقتصادی حفظ شود.
۱۱
· این امر با اتکا بر تز «محدودیت اصولی راسیونالیته فردی» ـ از جمله محدودیت علمی، کافی نبودن اطلاعات، مخارج سرسام آور ترانس اکسیون ـ جامه عمل می پوشد.
۱۲
· تقسیم غیرعادلانه ثروت، به بهانه «اطلاعات ناموزون» توجیه می شود.
۱۳
· «مسأله مربوط به راسیونالیته سیستم، یعنی تحقق رفاه عمومی براساس عمل آزاد افراد خردمند که برای توجیه مشروعیت جامعه مبتنی بر بازار آزاد و سرمایه داری نقش مرکزی به عهده داشته است، در مه غلیظی فرو رفته، به باد فراموشی سپرده شده و اکنون ادعا می شود که واقعیت چنان غامض و پیچیده است که عقل ناقص بنی نوع بشر هرگز از عهده فهمش بر نخواهد آمد، چه برسد به تغییرش!
۱۴
· هزینه بر آوردن مایحتاج عمومی سرسام آور است و ترانس اکسیون موجود به سبب ناقص العقل و فرصت طلب بودن افراد بشری قادر به برآورده کردن آن نیست.»
· (هربرت شوئی و استفان بلانکنبورگ، «نئولیبرالیسم، تئوری، مخالفین، پراتیک»، ۲۰۰۲، ص ۹۵)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر