۱۴۰۱ شهریور ۱۳, یکشنبه

درنگی در اندیشه ای (۴۱۷)

Ist möglicherweise Kunst von 2 Personen

میم حجری

 

به عوض قدر دانی
از
کسانی که از قبل کار دیگران زندگی می کنند
قدر دان کسانی بودن که برای آنان کار می کنند،
کسانی
قدر دان کسانی اند که دیگران را برای خود به کار وامی دارند.
جنون اگر این نیست
پس جنون چیست؟
لئو تولستوی

 

روی این مفهوم فئودالی قدردانی
(تولستوی از اشراف فئودال بوده)
هم باید کار کرد.

اتفاقا
بورژوازی بیشتر از مارکس و انگلس و لنین
قدردان قلبی پرولتاریا ست.

طبقه متوسط
در جوامع سرمایه داری
فکر و ذکری جز رفاه پرولتاریا ندارد.

ما به این جور قدردانی ها و رفاه خواهی ها
از 

اعماق وجود
پارس می کنیم.


پرولتاریا
از مواضع مختلف و متضاد
ارزیابی می شود.

خیلی ها
اگر سنگ پرولتاریا را به سینه نزنند
سنگین ترند
و
به نفع پرولتاریا ست.

لنین با گورکی راجع به پرولتاریا بحثی داشته است.
احتمالا 

در

 نقد دید او از پرولتاریا 

بوده است.

 

پرولتاریاتصور و پرولتاریاتصویر گورکی

تصور و تصویری ماقبل مارکسیستی 

است.

 

گورکی

فقط

ذلت پرولتاریا را دیده و تماتیزه کرده است

و

از

سوبژکتیویته پرولتاریا

(سوبژکت تاریخ بودن پرولتاریا
به کلی بی خبر بوده است.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر