۱۴۰۱ مهر ۸, جمعه

درنگی در اندیشه ای (۴۹۶)


 تو اگر دغدغه ات شام و عراق و یمن است،
دل من پیش غریبی است که نامش وطن است.

حریف

دلیل حمایت اجامر جنقوری از عراق و شام و یمن چیست؟

 روی این مسئله باید کار کرد. 

 

۱

فوندامنتالیسم اسلامی 

سودای (اوتوپی) اسلامی کردن جهان 

را 

در سر خالی از مغز خود دارد. 

چه فوندامنتالیسم سنی 

 و

 چه شیعی. 

بن لادن و ملاعمر و ابوبکر بغدادی هم قصد صدور اسلام به همه جای جهان را داشته اند و دارند.

 به قول هادی غفاری: 

ما با منطق دنیا را مسلمان می کنیم.

 

بین فوندامنتالیسم سنی و شیعی

تقسیم فرقه ای کار هست:

فوندامنتالیسم سنی

از

خلق های سنی مذهب

شروع به عضوگیری می کند

و

فوندامنتالیسم شیعی

از

خلق های شیعه مذهب.

    فوندامنتالیسم شیعی و یا خمینیسم

به

همین دلیل

عراق و سوریه و یمن و لبنان

را

مورد حمایت نظامی و مالی و تسلیحاتی و ایده ئولوژیکی

قرار می دهد.

 

۲

هدف دیگر فوندامنتالیسم شیعی

صدور آیین تشیع به کشورهای دیگر است.

ارسال مسیونرهای مذهبی

به همین نیت است.

مرجع تقلید  فوندامنتالیسم سنی و شیعی

دول فئودالیستی ـ امپریالیستی ـ استعماری اروپا ست.

سرمایه عظیمی از ثروت مردم ایران

برای اشاعه آیین تشیع

به

کشورهای افریقایی و آسیایی و غیره

منتقل می شود.

 

۳

فوندامنتالیسم شیعی

حتی

از

خلق های سنی 

در 

مبارزه بر ضد دولت خلق یهود

حمایت مالی و نظامی و تسلیحاتی و غیره

به عمل می آورد.

مثلا از گروه های فوندامنتالیستی ـ سنی فلسطینی.

 

۴

یکی از اهداف فوندامنتالیسم شیعی

استعمار کشورهای عقب مانده

 و

 سانترالیزاسیون بیت رهبری

 به مثابه کانون عنقلاب اسلامی

 است.

 

۴

هدف دیگر فوندامنتالیسم شیعی

عضوگیری از خلق های شیعه مذهب

برای پیشبرد عملیات تروریستی ـ آنتی سیمیتیستی در کشورهای دیگر است.

مثلا 

از

هزاره ها

لبنانی ها

عراقی ها

و

سوری ها و غیره.

 

پایان 

خود آموز خود اندیشی (۵۵۶)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۵۳)

بخش اول

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

به حال دل خستگان در نگر

که روزی تو دلخسته باشی مگر

 

معنی تحت اللفظی:

از بیچارگان حمایت کن.

برای اینکه احتمال بیچارگی خودت هم هست.

 

سؤال

 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک داد و (۱)

 را

به شکل دیالک تیک خسته پروری و خسته گردی بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی در این بیت شعر، دیالک تیک داد و ستد را به شکل دیالک تیک خسته پروری و خسته گردی بسط و تعمیم می دهد:

به حال خستگان درنگر (داد نقد)، تا در ایام خستگی به حال تو هم در نگرند (ستد نسیه).

 

سعدی در  دل اغنیاء هراس می افکند تا آنها را به دستگیری از مستمندان برانگیزد

و

به تعدیل تضادهای جامعه نایل آید.

تا

نظام حاکم سرنگون نشود.

 

سعدی

ایده ئولوگ ارگانیک فئودالیسم بوده است.

 

دلیل شهرت سعدی

علاوه بر کیفیت متعالی او

در

حمایت طبقه حاکمه از او ست.

 

ادامه دارد.

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۳۹)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

 

۴۰

دشمن گرفت، پاره جان را و با فریب

پهلوی او درید

اما چه شوم تر به مکافات خود رسید

وای از من پلید

کین بسته بود در به دلم با هزار قفل

دریغا ز یک کلید.

 

معنی تحت اللفظی:

رستم پاره جان خود را با دشمن عوضی گرفت و خدعه گرانه زخمی مهلک بر پهلوی او زد.

ولی ضمنا به مکافات مکر خود رسید.

وای به حال رستم پلید.

کینه با هزار قفل در دلش را بسته بود،

بی آنکه حتی کلیدی در میان باشد.

 

رستم در این بند شعر، به انتقاد از خود ادامه می دهد:

 

۱

انتقاد از خود اول رستم این بود

که

 تدبیرش الکن مانده بود و لذا در به روی تقدیر چهار طاق باز شده بود.

 

۲

دشمن گرفت، پاره جان را و با فریب

پهلوی او درید

 

انتقاد از خود دوم رستم این است

که

 پاره جان خویش را با دشمن عوضی گرفته است.

این

به معنی فقدان قدرت تمیز دوست از دشمن است.

 

رستم

ـ به مثابه پهلوان کلاسیک و رزمنده راه راستی و میهن مردم ـ

اصولا باید درایت لازم برای تمیز دوست از دشمن داشته باشد و چون نداشته است،

پس قابل سرزنش است.

 

۳

دشمن گرفت، پاره جان را و با فریب

پهلوی او درید

 

رستم علاوه بر این،

به انتقاد از خود می پردازد،

 به این دلیل

که

 دوستی را،

پاره جان خود را

 دشمن تلقی کرده است و کشته است.

 

این در قاموس پهلوانان کلاسیک،

به معنی خطای کبیره است.

در قاموس پهلوانان،

کشتن حریف

(نفی فیزیکی حریف)

 آخرین بدیل برای هر پهلوان راه راستی است.

 

هدف و آماج پهلوان کلاسیک

 در وهله اول،

 نه کشتن کورکورانه دشمن،  بلکه تسخیر مغز و قلب او ست.

 

کشتن در مبارزه فقط به شرطی مشروع است که بدیل دیگری باقی نمانده باشد.

 

در فیلم ماسک آهنین هم با این معیار پهلوانان آشنا می شویم.

 

۴

دشمن گرفت، پاره جان را و با فریب

پهلوی او درید

 

انتقاد از خود دیگر رستم

به کار بردن خدعه و فریب در نبرد است.

 

این

به معنی عدم رعایت موازین و هنجارهای اخلاقی رایج در میان پهلوانان کلاسیک است.

 

نمونه رعایت این هنجار ستوده را در مسابقات جهانی پهلوان  معاصر تختی شنیده ایم که با علم به اینکه رقیب روسی اش، زخمی در عضوی از اندام خود داشته، از تماس با زخم به هنگام مسابقه پرهیز کرده بود.

 

منش پهلوانی همین است.

 

رستم از خود انتقاد می کند

که

 در نبرد با پهلوانی جوان،

 موازین و هنجارهای رفتاری پهلوانان راه راستی

 را

رعایت نکرده و خدعه به کار برده است.

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ایمانسیپاسیون زنان (رهایش زنان) (۸)

  

 فرهنگ کوچک ایمانسیپاسیون زنان

کیرستن کناک

برگردان

میم حجری

ح

ایمانسپاسیون سیاسی زنان در آلمان دموکراتیک

 

۱

·    در سیستم سیاسی آلمان دموکراتیک رسم بر آن نبود که تصمیمگیری ها از سطوح مختلف سیسم سیاسی تحت تأثیر قرار داده شوند.

 

۲

·    شرکت افراد و یا گروه های منفرد در امور مربوط به کل جامعه تنها در چارچوب «سانترالیسم دموکراتیک» انجام می یافت.

 

۳

·    در چارچوب «سانترالیسم دموکراتیک» سازمان های زیر شرکت داشتند:

 

الف

·    حزب سوسیالیستی واحد آلمان (SED)

 

ب

·    حزب دموکرات ـ مسیحی آلمان (CDU)  

 

پ

·    حزب لیبرال ـ دموکراتیک آلمان (LDPD)   

 

ت

·    حزب ملی ـ دموکراتیک آلمان (NDPD)   

 

ث

·    حزب دموکراتیک دهقانی آلمان (DBD)   

 

ج

·    انجمن سندیکاهای آزاد آلمان (FDGB)

 

ح

·    جوانان آزاد آلمان (FDJ)  

 

خ

·    انجمن فرهنگی

 

چ

·    انجمن دموکراتیک زنان آلمان (DFD)

·    و غیره

 

۴

·    این بدان معنی بود که تصمیمگیری ها در هیرارشی (سلسله مراتب) صورت می گرفتند.

 

۵

·    هیرارشی ئی که هر کدام از گروه ها در آن اختیاراتی داشتند و حزب سوسیالیستی واحد آلمان (SED) را به مثابه ارگان رهبری برسمیت می شناختند.

 

۶

·    اوپوزیسیون و پلورالیسم وجود نداشت.

·    و لذا شرکت زنان نیز تحت تأثیر قرار می گرفت (و محدود می شد.)

 

۷

·    شعار این بود که زنان با شرکت در کار نه فقط برابرحقوقی خود را تضمین می کنند، بلکه علاوه بر آن به تقویت اقتصاد کشور می پردازند و ساختمان آلمان دموکراتیک را تثبیت می کنند.

 

۸

·    در سال ۱۹۴۹ در بخش رهبری حزب، نماینده زنان نیز شرکت داده شد.

 

۹

·    البته نه به قصد نمایندگی منافع زنان، بلکه به نیت طرحریزی و تحقق آمال های حزب.

 

(این ادعای حریفه

عوامانه

است.

حزب طبقه کارگر

سرسخت ترین و پیگیرترین نماینده زحمتکشان و زنان بوده است.

رهایش حقیقی زنان

جزو آمال اساسی طبقه کارگر سازمان یافته بوده است.

مترجم)

 

۱۰

·    اخصاص دادن پستی به نمایندگان زنان در رهبری و دبیرخانه حزب سوسیالیستی واحد آلمان (SED) در سال های (۱۹۴۶ ـ ۱۹۵۰) جامه عمل نپوشید، زیرا آن سد راه سیاست کادری مرکزیت دموکراتیک استالینیزه شده تلقی می شد.

 

۱۱

·    در تخصص های بنیادی جامعه از قبیل آموزش، پرورش، حرفه و حیات اجتماعی (در انجمن سندیکاهای آزاد (FDGB) و جوانان آزاد آلمان (FDJ)   تعداد اعضای به لحاظ سیاسی متخصص اندک بود) تقسیم جنسیتی ۵۰ : ۵۰ درصد بود.

 

۱۲

·    اما از پله های رهبری جامعه هرچه بالاتر می رفتی، کمبود نمایندگی زنان به وضوح محسوس می شد.

 

۱۳

·    بدین طریق، تعداد زنان در کمیته مرکزی حزب سوسیالیستی واحد آلمان (SED) هرگز از ۱۵ درصد تجاوز نکرد.

 

۱۴

·    زنها عمدتا فونکسیون های ایده ئولوگ و متخصص سازمانی را تقبل می کردند.

 

۱۵

·    در انجمن سندیکاهای آزاد (FDGB) ۴.۵ میلیون زن سازمان یافته بودند که عمدتا به حزب در جهت سازگارسازی مادریت و اشتغال کمک می رساندند.

 

۱۶

·    مسئله گذاری های خاص زنان به طور رئال صورت نمی گرفت.

 

۱۷

·    انجمن دموکراتیک زنان آلمان (DFD) با ۱.۴ میلیون عضو به مثابه «سازمان توده ای سوسیالیستی» تلقی می شد که منافع اعضایش در تقابل با جهانتصویر «سوسیالیستی» قرار داشت.

 

۱۸

·    در انجمن دموکراتیک زنان آلمان (DFD) زنان عضو حزب متحده سوسیالیستی آلمان (SED) شرکت نداشتند، مواضع رهبری آن اما از سوی اعضای حزب متحده سوسیالیستی آلمان (SED) اشغال شده بود.

 

۱۹

·    انجمن دموکراتیک زنان آلمان (DFD) می بایستی  زنانی را سازمان دهد که برای حزب سوسیالیستی واحد آلمان (SED) و انجمن سندیکاهای آزاد (FDGB) علاقه ای نشان نمی دادند، مثلا زنان خانه دار و یا مذهبی بودند.

 

۲۰

·    هدف انجمن دموکراتیک زنان آلمان (DFD) عبارت بود از تحکیم پیوند توده های زن با آلمان دموکراتیک و توضیح مسئولیت زنان در رابطه با امر «صلح و سوسیالیسم.»

 

ادامه دارد.