هاینریش گمکوف
برگردان
شین میم شین
فصل پانزدهم
هموارسازی راه تشکیل حزب ایزناخ (ایزه ناخ)
۱۲
انقلابیون پرولتری
به مبارزه پارلمانی هم نیاز دارند.
هم در زمان حیات مارکس و انگلس و هم امروز
سؤال انقلابیون پرولتری
این بود و است
که
آیا
کارگران آگاه به منافع طبقاتی خود و یا نمایندگان شان
باید در انتخابات پارلمان به مثابه کمیسیونی بورژوایی شرکت ورزند
و در پارلمان مبارزه کنند؟
مارکس و انگلس
به این سؤال در انقلاب ۱۸۴۸ ـ ۱۸۴۹
با حمایت همه جانبه از ویلهلم ولف (دوست شان) به عنوان نماینده کارگران و دهقانان کوچک شلزین در انتخابات برای گردهمایی ملی فرانکفورت
جواب مثبت داده بودند.
وقتی که در سال ۱۸۶۷
آگوست ببل و ویلهلم لیبکنشت
توسط کارگران ساکسن
به عنوان نماینده برای رایشتاگ آلمان شمالی انتخاب شدند،
مارکس و انگلس
فعالیت آندو
را
با دقت درخور دنبال می کردند.
ببل و لیبکنشت
نشان دادند که انقلابیون پرولتری چگونه می توانند و باید از تریبون بورژوایی استفاده کنند.
ببل و لیبکنشت
قبل از همه
در
سه مسیر عمل می کردند:
۱
آندو با استفاده از مصونیت پارلمانی به کشف اعمال شنیع طبقه حاکمه و محکوم کردن استثمارگران
می پرداختند.
۲
آندو
از تریبون رایشتاگ به اشاعه افکار مرکزی کمونیسم علمی و به تبلیغ رسالت تاریخی طبقه کارگر
می پرداختند.
۳
آنها خواهان بهبودهایی به نفع زحمتکشان می شدند که در چارچوب جامعه کاپیتالیستی قابل اجرا بودند.
این تاکتیک پرولتری ـ انقلابی در پارلمان
را
که به طرز موفقیت آمیزی چندین سال جامه عمل می پوشید،
مارکس و انگلس
به رسمیت می شناختند.
مارکس
در این زمینه به شورای رهبری انترناسیونال، گزارش می داد
و
درس آموزی از مثال حزب ایزناخ
را
به سازمان های کارگری دیگر کشورها
توصیه می کرد.
مارکس
ضمنا
از
پیشنهاد ببل و لیبکنشت در زمینه برگزاری کنگره بعدی انترناسیونال در سپتامبر سال ۱۸۷۰ در شهر ماینتس در آلمان
پشتیبانی می کرد.
این ضمنا نوعی به رسمیت شناسی حزب مارکسیستی آلمان
از سوی انترناسیونال بود.
ولی
این امر میسر نشد.
در حالیکه جنبش کارگری در کشورهای مختلف، کنگره انترناسیونال را تدارک می دید،
طبقات حاکمه در فرانسه و آلمان به تدارک جنگ می پرداختند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر