۱۴۰۱ مرداد ۲۶, چهارشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۲۳۵)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل پانزدهم

هموارسازی راه تشکیل حزب ایزناخ (ایزه ناخ)

ادامه
 

۱۰

«حزب ما»

ادامه دارد.

 

مارکس

در ۹ ماه اوت، تلگرافی از ویلهلم لیبکنشت راجع به تأسیس حزب ایزناخ دریافت کرد.

 

مارکس

روز بعد در اجلاس شورای رهبری انترناسیونال

راجع به این موفقیت بزرگ گزارش داد

و

در اواخر همان ماه

ضمن تشریح کردوکار شورای رهبری انترناسیونال در کنگره پیشاروی،

به نمایندگان کارگران ۸ کشور اروپا و امریکا

گزارش داد:

«در کنگره جدید در شهر آیزناخ،

نمایندگان کارگران

به

تأسیس حزب سوسیال ـ دموکراتی اقدام کرده اند

که

در برنامه اش

اصول اساسی اساسنامه انترناسیونال

را

کلمه به کلمه

تقبل کرده است.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۶، ص ۳۸۰)

 

 

تأسیس حزب سوسیال ـ دموکرات کارگری آلمان

برای مارکس و انگلس

نه فقط شادی بزرگی، بلکه ضمنا موفقیتی شخصی آندو بود.

 

حزب ایزناخ

به

طور کلی

اولین حزب طبقاتی ـ پرولتری

بود

که

در

چارچوب کشور واحدی

سازمان می یافت.

 

حزب ایزناخ

علیرغم وجود بقایای خرده بورژوایی ـ دموکراتیکی در برنامه اش،

حزبی مارکسیستی بود.

 

طبقه کارگر آلمان

با

حزب ایزناخ

رهبری مطمئن مورد اعتمادی در مبارزه در راه منافع کنونی و آتی خلق

به دست می آورد.

 

با

حزب ایزناخ

انترناسیونال و مارکس و انگلس

تکیه گاه مطمئنی

در

پیشبرد استراتژی و تاکتیک انقلابی  درانترناسیونال

به دست آوردند.

 

اگر چندی قبل رهبران لاسالیانیستی کارگران المان

در نهایت تکبر اعلام می داشتند

که

«حزب مارکس»

حزب سه نفره ای بیش نیست

که

متشکل از مارکس به عنوان رئیس، انگلس به عنوان دبیر و لیبکنشت به عنوان مأمور مارکس و انگلس

است،

اکنون

کنگره ایزناخ

جلوی چشمان همه

نشان می داد

که

پیش روی کمونیسم علمی

جلوگیری ناپذیر است.

 

مارکس و انگلس

حزب ایزناخ

را

«حزب ما»

می نامیدند.

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۴، ص ۱۲۵)

 

و

همانطور که مارکس و انگلس زمینه ساز تشکیل آن بودند،

به همان سان هم در سال های بعد

یار و همراه و مددکار نظری و عملی رهبری آن بودند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر