میم حجری
البر کامو
تنها راه از سر باز کردن جهان نا آزاد،
این است
که
چنان مطلقا ازاد باشی که فقط وجودت به تنهایی
اکت (عملیات) شورش باشد.
البر کامو
مثل هروئینی ها اهل هارت و پورت است.
این جرثومه خودشیفتگی
معنی آزادی
را
حتی
نمی داند.
آزادی
در
دیالک تیک ضرورت و آزادی
وجود دارد.
به همین دلیل
آزادی مطلق
فقط در ذهن قاراشمیش هروئینی ها وجود دارد
و
نه در عالم منظم واقع.
ثانیا
آزادی فردی
به قول منتسکویی
در
دیالک تیک آزادی فردی و آزادی جامعتی
وجود دارد:
آزادی هر فرد به آنجا ختم می شود که آزادی دیگر اعضای جامعه شروع می شود.
یعنی
در جامعه نا آزاد
آزادی فردی محال است
چه رسد به آزادی مطلق فردی هروئینی.
ثالثا
شورش فردی
بی معنی است.
شورش فردی
در بهترین حالت
شورشی تخیلی و توهمی و تقلبی و واهی و قلابی است.
رابعا
شورش
کسب و کار خران است
و
نه
خردگرایان و خردمندان.
خردگرایان و خردمندان
مخالف هر نوعی از طغیان و عصیان و شورش و بلوا و عنقلاب و عنگلاب اند.
خردگرایان و خردمندان
مدافع و مبلغ و منادی پیگیر انقلابند.
خامسا
همین البر کامو
تنها ره رهایی از جهان ناآزاد
را
جای دیگر
انتحار عنقلابی
دانسته است.
انتحار عنقلابی
طغیان بر ضد پوچی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر