میم حجری
فاضل میبدی
( عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید قم)
۱
اشتباه بنیادی مرحوم امامخمینی
دقیقا در همین نکته بود.
تصورایشان این بود که قشر روحانی بهتر از دیگران میتواند از اسلام و انقلاب اسلامی محافظت کند.
فاضل میبدی
نه
خمینی
را
می شناسد
و
نه
خمینیسم
(فوندامنتالیسم شیعی)
را.
فاضل میبدی
نمی داند که روحانیت در فوندامنتالیسم شیعی و سنی و یهودی و مسیحی و غیره چیست.
روحانیت در قاموس فوندامنتالیسم
به
مثابه سوبژکت تاریخ
است.
روحانیت در قاموس فوندامنتالیسم
آلترناتیوی فئودالی ـ فوندامنتالیستی برای پرولتاریا ست.
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم و اولیگارشیسم
است.
فاشیسم
نژاد برتر
را
سوبژکت تاریخ
قلمداد می کند.
فوندامنتالیسم
روحانیت
را.
تبار روحانیت به آل عبا و اهل بیت می رسد.
به
شعار فوندامنتالیستی زیر
اگر دقت کنیم،
قضیه روشن می شود:
خلقت عالم و آدم بخاطر ۱۴معصوم بوده است.
اگر این شعار را بسط و تعمیم دهیم
به
معنی زیر خواهد بود:
خلقت عالم و آدم بخاطر روحانیت بوده است.
هم در فاشیسم، هم در اولیگارشیسم و هم در فوندامنتالیسم
صحبت از نجات بشریت از ذلت
و
تبدیل دوزخ زمین به بهشت برین
است.
این زباله های سه گانه
هم
چپگرا هستند.
هدف هر سه
تشکیل رایش هزارساله، دولت تزاریستی و دولت اسلامی بی طبقه توحیدی
در مقیاس جهانی
است.
در
فاشیسم، اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم
نژاد برتر و تزار عنتر و روحانیت
بسان پرولتاریا
رسالت تاریخی
کسب می کنند.
فاشیسم و اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم
الترناتیوهایی ارتجاعی برای پرولتاریا به عنوان سوبژکت طراز نوین تاریخ
اند.
سانترالیزاسیون روحانیت
منحصر و محدود به خمینیسم
نیست.
پوتین
در
این مدت ولایتش
دهها هزار کشیش ارتودوکس تربیت کرده و راهی روستاهای روسیه ساخته است.
طالبانیسم
هم
«ملایان»
را
به مقام سوبژکت تاریخ ارتقا می دهد.
خمینیسم
دست به ریشه می برد:
وقتی رسول اکرم به معراج می رود،
خدا
با
صدای حضرت علی،
با او خوش و بش می کند.
علی
ولی الله
است.
بسان سیدعلی خامنه ای، ابوبکر بغدادی، پوتین پالانی و غیره
است.
فقط
در
پرتو این تحلیل مارکسیستی
می توان به دلیل سانترالیزاسیون روحانیت در فوندامنتالیسم و نژاد برتر در فاشیسم و تزار عنتر در اولیگارشیسم روس پی برد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر