میم حجری
روز های اولی که شوروی در هم کوبیده شده بود ما در بنادر جنوب ایران کار می کردیم
همان دوران طلایی یلتسین،
کشتی های روسی سرمایه داری مافیایی با همین پرچم وارد بنادر ایران می شدند
این پرچمی است که زحمت کشان به دست می گیرند
نه ارتش هوادار سرمایه داری نولیبرالی اقلیتی د د منش.
ناصر آقاجری
روسیه و همه طوایل پسا سوسیالیستی
را
نمی توان کشورهای کاپیتالیستی تصور کرد.
جمهوری اسلامی ایران و افغانستان و دولت اسلامی (داعش) و غیره
را
هم به همین سان.
کاپیتالیسم
تاریخ
دارد.
نتیجه توسعه نیروهای مولده و انقلاب بورژوایی
است.
طوایل پسا سوسیالیستی و فوندامنتالیستی
قارچ های بی تاریخ اند.
نتایج زوال اند.
تغذیه گاه این طوایل
لاشه سوسیالیسم و کاپیتالیسم
است.
در
طوایل پسا سوسیالیستی
اولیگارشیسم
حاکم
است
که
مثل فاشیسم و فوندامنتالیسم
بسته به جو فکری و پسیکولوژیکی حاکم
دست به عوامفریبی می زند تا سیستم خود
را
تحمیل و تحکیم بخشد
و
منافع اولیگارشیستی و فوندامنتالیستی خود را جامه عمل بپوشاند.
مثال:
۱
اولیگارشیسم روس به نمایندگی پوتین
سقوط اتحاد شوروی
را
فاجعه ای ژئوپولیتیکی
می نامد.
ساده لوحان بند تنبانی اندیش
مفهوم فاجعه ژئوپولیتیکی
را
فاجعه تصور می کنند
و
پوتین را کمونیست جا می زنند.
منظور پوتین اما چیز به کلی دیگری است.
پوتین
بدترین دشمن اتحاد شوروی و بلشویسم و کمونیسم است.
پوتین
حزب بلشویک را به لجن می کشد
چون به خلق اوکراین هویت ملی بخشیده است.
پوتین
مخالف حفظ مقبره لنین بود
و
موقع استقبال از بیل کلبتین و غیره
محجبش کرده بود تا دیده نشود.
پوتین
نماینده اولیگارش ها به مثابه طبقه حاکمه روسیه است و خودش اولیگارش بزرگی است.
پوتین
اولیگارشی
اولیگارش پرور
است.
پوتین
هر دختر جوانی را که سوار بر تختخوابش می شود
یکشبه
به اولیگارش خر پولی مبدل می سازد.
۲
اولیگارشیسم اوکراین
درست در سنت اولیگارشیسم روس که ادعای نازی زدایی دارد،
مدعی کمونیسم زدایی است
و
همه آثار هنری باقی مانده از اتحاد شوروی
را
مثلا تندیس ها و آثار فکری و فرهنگی و هنری و غیره
را
با خاک یکسان می سازد تا کمونیسم زدایی کند.
باندهای نازی هم آلت دستش هستند.
هدف اصلی اش
اما
سرمایه گذاری در زمینه ساختمان سازی است.
وگرنه هر ملتی تاریخ خاص خود را دارد.
ملت اوکراین
سابقه تاریخی سویه تیستی دارد
و
هویت ملی اش
را
مدیون سویه تیسم و بلشویسم است
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر