۱۴۰۱ تیر ۱۲, یکشنبه

درنگی در طرز تفکر احسان طبری (۴)

Ist möglicherweise ein Bild von 5 Personen

میم حجری

دو فرومایگی را هرگز نمی توان بخشید: 

۱

 فرومایگی خدمت به منافع خود، علیه منافع جامعه

۲

 فرومایگی خدمت به ستمگران و تاراجگران تاریخ، علیه عدالت و حقیقت.

 

همانطور که ذکرش گذشت:

طبری 
بدترین انواع فرومایگی
را

اولا

خدمت به منافع خود، علیه منافع جامعه
 
می داند.

ثانیا

بدترین نوع فرومایگی

را

در

  خدمت به ستمگران و تاراجگران تاریخ، علیه عدالت و حقیقت

می داند.

به واژه های این مفهوم  تق و لق طبری باید دقت داشت:

ستمگران و تاراجگران تاریخ

عدالت

حقیقت

به زعم طبری در این مفهوم

فرمایه کسی است، 

که

خادم ستمگران و تاراجگران باشد و خاین به  عدالت و حقیقت.

این دوئالیسم من در آوردی طبری

به

ذهن هیچ بنی بشری نمی رسد.

معمولا

خادم به ستمگر، خاین به ستمدیده

است.

خادم به تاراجگر، خاین به تاراج شده است.

و

نه

خاین به عدالت و حقیقت.

ضمنا

معمولا

خاین به عدالت، خادم به بی عدالتی (ستمگری) است و نه خادم به ستمگر.

خاین به حقیقت، خادم به ناحقیقت (باطل) است و نه خادم به تاراجگر.

از این پریشان نویسی های طبری

بیگانگی شرم انگیز او با تفکر مفهومی آشکار می گردد.

حیرت انگیز این است

که

احدی

این خرافات طبری

را

نقد نکرده است.

استالینیست های بدبخت بیسواد

هنری جز نقل خرافات ندارند.

 

۳

خادم ستمگران و تاراجگران تاریخ و خاین به  عدالت و حقیقت.

 

منظور از ستمگران و تاراجگران تاریخ

چیست؟

آخر این احسان طبری چه مارکسیستی است 

که

نه

با

مفاهیم ماتریالیستی ـ دیالک تیکی ـ تاریخی،

بلکه با مفاهیم انتزاعی و بند تنبانی و سوبژکتیو گل و گشاد، حرف می زند.

اولین ستمگران و تاراجگران تاریخ،

اشراف بنده دار و فئودال و روحانی 

 بوده اند.

مثلا

همین آل عبا بوده است.

 

اشراف بنده دار و فئودال و روحانی

بنا بر تز مارکسیستی مهم معروف به «درک ماتریالیستی تاریخ»،

طبقه ای انقلابی و حامل حقیقت تاریخی و عدالت اجتماعی

بوده است.

اگر همین اولین طبقه حاکمه ستمگر و تاراجگر

یعنی

اشراف بنده دار و فئودال و روحانی

(آل عبا) 

نبود،

جامعه بشری در نتیجه تجزیه و تلاشی کمون اولیه،

مضمحل می گشت.

نظام جامعتی برده داری،

در مقایسه با جامعه در حال زوال موسوم به کمون اولیه،

نظامی مترقی تر و پیشرفته تر بوده و حامل نطفه جامعه مترقی تر فئودالی بوده است.

راهزنی های رسول اکرم،

غزوات رسول اکرم،

 اشاعه نظام برده داری در لفافه اشاعه اسلام، 

برده کردن توده های مردم،

چرخ تاریخ بشری

را

به

جلو

چرخانده است

و

به

پیشرفت جامعه

به

رشد نیروهای مولده

منجر شده است.

 

با مفاهیم اخلاقی نمی توان به درک و توضیح تاریخ نایل آمد.

بنابر منطق طبری

همه نمایندگان انقلابات برده داری،

مثلا 

حضرت محمد و علی و سرداران سپاه دلاور اسلام

فرومایه بوده اند.

چون

همگی

بدون استثناء

در خدمت ستمگران و تاراجگران بوده اند.

همین امیرالمؤمنین

یعنی

 سردار برده داران 

در

شبی واحدی

۱۰۰۰ گرد گردنفراز

را

که

تن به بردگی نداده اند،

گردن زده است

و

بعد

از

عذاب وجدان

شب ها

بر لب چاه های کور کویر نشسته است و زار زده است.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر