میم حجری
ویرایش:
فلزبان
شک نکن
این گرد و خاک
فرومی نشیند فردا
فردا
باران می آید
چه نم نم
چه رگبار.
باران
تمامِ وعده ها را می شوید
دروغ ها را به جویبار ها می ریزد.
و
دهان همه ی سفره هامان
چون چشم هامان
و دست هامان
باز
نان
آزادی
کار
می خواهند.
پایان
عجب بارانی فلزبانان دارند.
باران وعده شو
باران دروغ شو
وعده ها
را
باید
جامه عمل پوشاند
و
نه
مثل جامه شست و شوشان کرد.
دروغ ها
را
باید
افشا کرد
و
نه
جاری به جویبارها.
بند آخر این شعر زیبا ست:
دهان سفره ها مان
نان
می خواهد.
چشم هامان
آزادی
و
دست هامان
کار
می خواهند.
آزدی
مش فلزبان
دیدنی
نیست،
گرفتنی
است.
درد اما این است که خر نمی تواند آزادی بگیرد و آزاد شود.
پیش شرط آزادی ستانی
خردگرایی
است.
به همین دلیل
پرولتاریا
با
خرد
است
که
می افتد و برمی خیزد.
خرد
یعنی
فلسفه.
خرد کل اندیش
یعنی
مارکسیسم ـ لنینیسم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر