۱۴۰۱ مرداد ۳, دوشنبه

درنگی در اندیشه ای (۲۸۲)

Ist möglicherweise ein Bild von Hund und außen

 

میم حجری

 

ویرایش:
فلزبان

شک نکن
این گرد و خاک
فرومی نشیند فردا

فردا
باران می آید
چه نم نم
چه رگبار.

باران
تمامِ وعده ها را می شوید
دروغ ها را به جویبار ها می ریزد.

و

 دهان همه ی سفره هامان
چون چشم هامان
و دست هامان
باز
نان
آزادی
کار
می خواهند.
پایان


عجب بارانی فلزبانان دارند.
باران وعده شو
باران دروغ شو

وعده ها

را
باید
جامه عمل پوشاند
و
نه
مثل جامه شست و شوشان کرد.

دروغ ها

را

باید

افشا کرد

و

نه

جاری به جویبارها.

بند آخر این شعر زیبا ست:

دهان سفره ها مان

نان

می خواهد.

چشم هامان

آزادی

و

دست هامان

کار

می خواهند.


آزدی

مش فلزبان

دیدنی

نیست،

گرفتنی

است.

درد اما این است که خر نمی تواند آزادی بگیرد و آزاد شود.

پیش شرط آزادی ستانی

خردگرایی

است.

به همین دلیل

پرولتاریا

با

خرد

است

که

می افتد و برمی خیزد.

خرد

یعنی

فلسفه.

 

خرد کل اندیش

یعنی

مارکسیسم ـ لنینیسم.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر