تحلیلی
از
شین میم شین
۳
«آیا به باد رفت
در باغ هر چه بود؟
تنها به جای،
باز
میوه کال گسستگی؟
یاقوت های خون
تک قطره های لعل
این مهره را که داد
این سرخ گل، بگو، بگو که به پهلوی من نهاد؟»
· معنی تحت اللفظی:
· «آیا در باغ هرچه بود، به باد رفت و تنها چیزی که باقی مانده، میوه کال گسستگی است؟
· یاقوت های خون و قطرات لعل در این مهره!
· این مهره را که داد و این زخم گل سرخ آسا را که بر پهلوی نهاد؟»
· این ادامه هذیان جوانپهلوان مجروح است.
· جهان دور سر پهلوان می چرخد و پریشانگوئی اش دوام می یابد، احتمالا بی کلام و بی صدا، حتی!
۴
«دیر است، دیر دیر
بشتاب ای پدر
مادر،
به قصه ای
با من ز آمدن
وز شور و شوق دیدن آن پهلوان بگو
بیم از دلم ببر! »
· معنی تحت اللفظی:
· «دیر است، دیر!
· بشتاب ای پدر!
· مادر به قصه ای از آمدن و از شور و شوق دیدن آن پهلوان بگو، بیم از دلم ببر!»
· سهراب در عالم بی هوشی و هذیان، حتی حاضر به مرگ نیست و از تهمتن که ظاهرا برای آوردن نوشدارو رفته است، تعجیل می طلبد و از مادر قوت قلب.
· تا نوشداروی موعود در رسد و از چنگ آهنین مرگ نجات یابد.
· و سیاوش بسان شاعر رئالیستی، دیالک تیک بیم و امید و عشق و آرزوی شگرف پهلوان مجروح به زندگی را تصور و تبیین می کند و چه کسی شایسته تر از سیاوش می تواند باشد:
منظومه «آرش کمانگیر»
سیاوش
آری، آری، زندگی زیبا ست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجا ست
گر بیافروزی اش، رقص شعله اش در هر کران پیدا ست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ما ست!
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر