خسرو روزبه،
ستوان کمونیست، ریاضیدان، نویسنده، متخصص نظامی و استاد
دانشکده افسری و از اعضای سازمان نظامی و مخفی حزب توده و مسئول شعبه
اطلاعات کل آن بود.
ویکی پیدیا
خسرو روزبه در نامه به یکی از آشنایانش در آستانه دستگیری مینوسید:
«من خوب میدانم که ماندن در چنین شرایطی و کار کردن در چنین محیطی تقریبا مساوی با مرگ است
زیرا اگر دستگیر شوم از دو حال خارج نیست، یا مقاومت خواهم کرد یا ضعف
نشان خواهم داد.
اگر ضعف نشان دهم روحا خواهم مرد و دیگر از لحاظ روحی و
معنوی و اجتماعی زنده نیستم و حق حیات ندارم، و اگر مقاومت کنم حتما خواهم
مرد.
با وجود چنین مخاطراتی، روحیه من، به من اجازه فرار از خطر را نمیدهد …
تصمیم دارم در مواجهه با خطر از خود دفاع کنم.
۱
اگر ضعف نشان دهم
روحا
خواهم مرد
و
دیگر از لحاظ روحی و
معنوی و اجتماعی زنده نیستم
و
حق حیات ندارم
و اگر مقاومت کنم حتما خواهم
مرد.
همانطور که ذکرش گذشت،
برای خسرو روزبه،
نه، دیالک تیک زندگی و مرگ
نه، دیالک تیک بقا و فنا،
بلکه دوئالیسم زندگی و مرگ (بقا و فنا) وجود دارد.
این طرز «تفکر» متافیزیکی
را
سال ها بعد از مرگ خسرو روزبه،
فدائیان و مجاهدین آنارشیست و فوندامنتالیست و فاشیست خلق و اسلام،
تئوریزه خواهند کرد
و
برای عوامفریبی
به صورت شعار سیاسی
به خدمت خواهند گرفت:
رد تئوری بقا
(امیر پرویز پویان)
آنهم بر ضد حزب توده،
یعنی بر ضد حزبی که تک تک سلول های خسرو روزبه است.
خسرو روزبه
به همین دلیل برای سعید سلطانپور از رهبران چریک های فدایی و امثالهم،
سرمشق بوده است
و
در شعری سرشته به شور و خالی از شعور
به مقام خسرو خوبان ارتقا داده شده است.
خسرو روزبه
هم
این طرز «تفکر» متافیزیکی را از مذهب اسلام فراگرفته است.
مذهب اسلام
(ایده ئولوژی فئودالی و فوندامنتالیستی)
هم
مرگ
را
در قالب واژه دهن پرکن شهادت،
ایدئالیزه می کند
و
حتی به اختراع دیالک تیک عرفانی توخالی و خرافی شهید و شاهد می پردازد.
مرده پرستی
بدین و بدان طریق
اعتبار تر و تازه ای در جامعه ما می گیرد.
شهادت
به درجه معیار حقانیت و حقیقت ارتقا داده می شود.
۲
اگر ضعف نشان دهم
روحا
خواهم مرد
و
دیگر از لحاظ روحی و
معنوی و اجتماعی زنده نیستم
و
حق حیات ندارم
و اگر مقاومت کنم حتما خواهم
مرد. خسرو روزبه
پس از «رد تئوری بقا»،
یعنی پس از تحقیر و طرد زندگی (بقا)،
به اختراع دوئالیسم مرگ مادی و مرگ روحی می پردازد:
در دستگاه بینشی سردار حزب توده،
تا چشم کار می کند
از دیالک تیک (چه دیالک تیک ایدئآلیستی و چه دیالک تیک ماتریالیستی)
اثری نیست.
به همان سان که از دیالک تیک حیات و ممات اثری نیست.
خسرو روزبه
تنها چیزی که می بیند و مورد توجه و تأمل قرار می دهد،
مرگ است:
مرگ فیزیکی در اثر مقاومت و اعدام
و
مرگ فکری در اثر توبه و تسلیم و رسوایی.
خسرو روزبه حتی میان ایندو نوع مرگ،
رابطه دیالک تیکی نمی بیند.
به
همین دلیل به دوئآلیسم مرگ فیزیکی و مرک فکری می اندیشد و می رسد.
یا مقاومت و مرگ فیزیکی و یا تسلیم و مرگ فکری.
این هنوز چیزی نیست.
چیز
استنتاج و ادعای وحشتناک زیر خسرو روزبه است:
اگر ضعف نشان دهم
حق حیات ندارم
در مذهب خسرو خوبان
حزب توده
نه
سازمانی سیاسی، بلکه انجمن شهدا ست.
عضویت در حزب توده
بنا بر این منطق خرکی به معنی الوداع از زندگی
و
کفن و دفن کردن پیشاپیش خویشتن خویش
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر