۱۴۰۱ خرداد ۲۸, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۱۸۰)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوازدهم

پیوندی بی نظیر

۱۰

وجوه فردی و مشترک

 

در اواسط سال های ۵۰

 میان مارکس و انگلس

تقسیم کاری تشکیل یافت.

 

انگلس

به طور سیستماتیک 

به 

تعمیق در پژوهش های علمی ـ نظامی و علمی ـ زبان شناسی

و

بعدها

هرچه نیرومندتر

در

علم الاشیاء

(علوم طبیعی)

پرداخت

و

مارکس

عمدتا

به

تمرکز در بررسی اقتصاد سیاسی، تاریخ جهان و سیاست خارجی دول اروپایی

پرداخت.

 

اما

تقسیم کار فی مابین از حد تخصص تنگ  فراتر رفت.

این

مانعی در راه مبادله فکری مکاتباتی مستمر آندو شد.

 

 

مارکس و انگلس

در سبک و استیل کارشان

 در تمام طول حیات شان با هم تفاوت داشتند.

 

 

مارکس

در دقت علمی بی چون و چرایش

گاهی

به طرز عذاب انگیزی تمایل به حداکثر صحت در فرمول بندی داشت

تا

به دقیق ترین تبیین نایل آید

و

 به اتمام جزوه ای به آسانی تن در نمی داد.

 

انگلس

به قول «مور»

کمتر از مارکس ریشه گرا و ژرف اندیش نبود.

ولی

«سر هر ساعت در هر روز و شب

بسان شیطان

برای تحریر و تفهیم

  حی و حاضر و حاضر به یراق بود.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۸، ص ۵۹۶)

 

مارکس و انگلس

اما

در

طرز تفکر

و

در

 قاطعیت و پیگیری با تمام وجود نسبت به چیزی که به صحتش  پی برده بودند

و

در

قوت اراده و وفاداری تغییرناپذیر نسبت به طبقه کارگر

یگانه و یکسان بودند.

 

شالوده تعیین کننده ی دوستی و همکاری خلاق مادام العمر مارکس و انگلس

را

همین ها

تشکیل می دادند.

 

دوستی و همکاری ئی که تنها با مرگ مارکس خاتمه یافت.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر