۱۴۰۱ خرداد ۵, پنجشنبه

درنگی در جهان بینی خسرو روزبه (۲)

 

 
خسرو روزبه، 
ستوان کمونیست، ریاضیدان، نویسنده، متخصص نظامی و استاد دانشکده افسری و از اعضای سازمان نظامی و مخفی حزب توده و مسئول شعبه اطلاعات کل آن 
ویکی پیدیا
 
خسرو روزبه در نامه‌ به یکی از آشنایانش در آستانه دستگیری می‌نوسید:
«من خوب می‌دانم که ماندن در چنین شرایطی و کار کردن در چنین محیطی تقریبا مساوی با مرگ است
زیرا اگر دستگیر شوم از دو حال خارج نیست، یا مقاومت خواهم کرد یا ضعف نشان خواهم داد.
 
 اگر ضعف نشان دهم روحا خواهم مرد و دیگر از لحاظ روحی و معنوی و اجتماعی زنده نیستم و حق حیات ندارم، و اگر مقاومت کنم حتما خواهم مرد.
با وجود چنین مخاطراتی، روحیه من، به من اجازه فرار از خطر را نمی‌دهد … تصمیم دارم در مواجهه با خطر از خود دفاع کنم.
این دفاع اگر منجر به نجات من شد چه بهتر! والا به احتمال قوی ممکن است زنده گیر دشمن نیفتم و همین امر در بالا بردن روحیه بچه‌ها تاثیر مثبتی خواهد داشت و از بدبینی آن‌ها به ‌میزان زیادی خواهد کاست. و اگر هم حالت سومی پیش بیاید که به‌ علل فنی زنده دستگیر شوم، یعنی وسیله دفاع من از کار بیفتد و عده‌ای از دشمنان هنوز زنده باشند و دستگیرم کنند، در چنین صورتی تصمیم دارم به‌شدت از عقایدم دفاع کنم … من وظیفه خود می‌دانم که به قیمت جان خودم این سقوط روحیه را جبران کنم. 
اگر چنین توفیقی دست دهد.» 
 آخرین کلام خسرو روزبه قبل از اعدام این شعر از سعدی بود:
«مشغول عشق جانان گر عاشقی‌ست صادق
در روز تیرباران باید که سر نخارد»
 
۱
خسرو روزبه در نامه‌ به یکی از آشنایانش در آستانه دستگیری می‌نوسید:
«من خوب می‌دانم که ماندن در چنین شرایطی و کار کردن در چنین محیطی تقریبا مساوی با مرگ است
زیرا اگر دستگیر شوم از دو حال خارج نیست، یا مقاومت خواهم کرد یا ضعف نشان خواهم داد.
  
با اینکه شرایط اوبژکتیو و سوبژکتیو برای مبارزه مناسب نیست،
پروفسور دانشگاه افسری
به
عقب نشینی
نمی اندیشد.
 
یعنی
به 
دیالک تیک پیشروی و عقب نشینی،
به
دیالک تیک حمله و مدافعه
به
دیالک تیک پیکار و مقاومت
نمی اندیشد.

به چه می اندیشد؟

به دستگیری.

سؤال این است 
که
 دلایل این دیالک تیک ستیزی چه گوارای ایران چیست؟

تحلیل این طرز «تفکر» متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) ـ آنارشیستی
و 
نقد دلایل بند تنبانی نهفته در این طرز «تفکر» ضد مارکسیستی ـ لنینیستی
از آن رو الزامی است
که
از 
این ذلت فکری
از
این فقر فلسفی
در
کشور عه «هورا»
فضیلتی سر هم بندی شده است
که
به
جاری شدن شطی از خون از اندام نحیف جامعه 
انجامیده است.

خسرو روزبه
که
یک نفر نبوده است.
 
اکثریت افسران حزبی هم چنین بوده اند و چنین اندیشیده اند.
 
خسرو روزبه
برای نسل های بعدی
بی اعتنا به تعلقات طبقاتی شان
سرمشق و الگوی فکری و عملی بوده است.
 
در کشور عه «هورا»
کسی حوصله تحلیل رئالیستی و راسیونالیستی مرده ها را ندارد.
 
مرده ها
فقط
به 
درد تجلیل می خورند و نه به درد تحلیل.
 
مرده ها 
را 
باید به آب زمزم شست، از هر عیب و ایراد تطهیر کرد
و
به عرش اعلی برد.
 
چنین هم شده است.
حتی دفاعیه خسرو روزبه سانسور شده است
تا
افسانه اش کنند.
 
تا
به وسیله او عوامفریبی کنند.
 
روشنگری علمی و انقلابی 
برای مدعیان رهایش اجتماعی
چیزی منفی و منفور و مزاحم و دست و پاگیر
است.
 
راستی دلیلش چیست؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر