میم حجری
وزیر خارجه اولیگارشیسم روس
در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایتالیایی که چگونه می توانید یهودی ئی را نازی قلمداد کنید،
گفت:
در رگان هیتلر هم خون یهودی جریان داشت.
سران دولت اسرائیل هم اعتراض کردند.
فاشیسم چیست؟
خیلی ها خیال می کنند که فاشیسم
فحشواژه و یا بهانه واژه است
و
هر کسی را که دوست ندارند،
فاشیست قلمداد می کنند
و
به بهانه فاشیست زدایی
کشورشان را به خرابات شام تبدیل می کنند.
در ادبیات به اصطلاح مارکسیستی به نقل قول از حریفی،
تعریف سیاسی و اقتصادی ـ سیاسی از فاشیسم
عرضه می دارند:
گئورگی دیمیتروف
(۱۸۸۲ ـ ۱۹۴۹)
رهبر کمینترن (۱۹۳۵ ـ ۱۹۴۳)
رئیس جمهور بلغارستان
(از سال ۱۹۴۶)
واضع تز دیمیتروف
فاشیسم
ـ به قول دیمیتروف ـ
به
دیکتاتوری تروریستی ارتجاعی ترین، شووینیستی ترین و امپریالیستی ترین عناصر سرمایه مالی
اطلاق می شود.
فاشیسم
اما
چیست؟
فاشیسم
ایده ئولوژی مقاومت و مبارزه بورژوایی واپسین
است.
مراجعه کنید
به
مارکسیسم ـ لنینیسم
چیست؟
فاشیسم
به
ظاهر
(به لحاظ فرم نمودین)
چپگرا و عنقلابی
است.
دلیل جاذبه توده ای فاشیسم
در
فرم های نمودین متنوعش
(سیاه جامگان ایتالیا، نازیسم (حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم کارگری ویا سوسیالیسم ملی کارگران) آلمان، پانیسم (پان اسلامیسم، پان ترکیسم، پان ایرانیسم، پان عربیسم و غیره)، آلت رایت (آلترناتیو راستگرا) در امریکا و غیره)
در
همین فرم نمودین چپگرا و عنقلابی آن
است.
آنچه مستور و مسکوت می ماند،
این است
که
مقاومت فاشیستی در مقابل چیست
و
مبارزه فاشیستی بر ضد کیست؟
به
زبان فلسفی،
محتوای ماهوی فاشیسم
چیست؟
چون
تعیین کننده
در
دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی هر چیز،
نه
فرم نمودین آن،
بلکه محتوای ماهوی اش
است.
مقاومت فاشیستی
در
مقابل پرولتاریای انقلابی
و
مبارزه فاشیستی
بر ضد پرولتاریای انقلابی
است
که
سوبژکت طراز نوین تاریخ در فرماسیون اقتصادی سرمایه داری است.
سؤال این است
که
آماج پرولتاریای انقلابی
چیست؟
آماج اصلی و اساسی پرولتاریای انقلابی
حذف طبقات اجتماعی در جامعه سرمایه داری
و
تشکیل جامعه بی طبقه سوسیالیستی و بعد کمونیستی
است.
یعنی
تشکیل جامعه برابران و خواهران و برادران
است.
درست به همین دلیل
برابری همه انسان ها
مهمترین مفهوم در ایده ئولوژی پرولتاریا ست.
فاشیسم
هم
قبل از هر چیز،
در پی اثبات نابرابری انسان ها ست.
معیار عینی و علمی برای تمیز مقاومت و مبارزه فاشیستی از مقاومت و مبارزه کمونیستی
همین است.
مابقی دعاوی
ثانوی اند.
فاشیسم
مخالفتی با خود پرولتاریا، سوسیالیسم و غیره ندارد.
مخالفت بنیادی فاشیسم با برابری انسان ها و جامعه برابران است.
فاشیسم
حتی
مدعی تشکیل جامعه سوسیالیستی هزار ساله است.
جامعه سوسیالیستی فاشیسم
اما
فقط برای اقلیتی برگزیده است.
مثلا
برای نژاد آریایی کذایی
و
برای ابر بشر کذایی
است.
مابقی بشریت
از دید فاشیسم اصلا بشر حساب نمی شوند
تا
لیاقت لازم را برای استفاده از نعمت جامعه سوسیالیستی فاشیستی داشته باشد.
سؤال این است
که
اکثریت بشریت
در
ایده ئولوژی فاشیستی
و
در
جامعه سوسیالیستی فاشیستی
جامعه سوسیالیستی فاشیستی
چه خواهند بود
و
چه خواهند کرد؟
جواب این سؤال
پیشاپیش
توسط فیلسوف فاشیسم
فریدریش نیچه
داده شده است:
مابقی بشریت
برای اقلیت ابربشر تحفه و نخبه و برگزیده
بردگی
خواهند کرد.
مثل گاو و خر خواهند بود.
اکنون
می توان به این سؤال جواب داد
که
یهودی و مسیحی و مسلمان و ملحد
بی اعتنا به ترکیب خون و خاندان و خان و مان شان
می توانند فاشیست باشند و یا نه؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر