۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

درنگی در فیلم مارمولک (۴)

دانلود فیلم مارمولک
 

https://tamasha.com/v/0zkLL

میم حجری
 

زندانبان:

نامه اعمالت حسابی سیاه است.

بنابرین، تا آخر عمرت با هم خواهیم بود.  
 

زندانی:

ببخشید.

من خیلی اینجا نمی مانم:

پرونده ام اشتباهی شده است.

من اهل سرقت مسلحانه نیستتم. 
 
زندانبان:
من شما را نمی شناسم.
استناد من به این پرونده است.
پرونده به من میگه:
تو آدم ناراحتی هستی:
چندین بار به زندان رفتی.
ولی هرگز اصلاح نشدی.
پرونده به من میگه:
وجودت برای جامعه مضره.
 
همه اینها را گفتم، ولی یک نکته باقی است
و
 آن اینکه تو خوبی.
نه فقط تو، همه خوبند.
فطرت همه پاکه،
حتی آن قاتل و توی سارق مسلح.  
 
محتوای تئوریکی این موعظه حریف حزب اللهی چیست؟
 
مفهوم فطرت
از مهمترین مفاهیم در ایده ئولوژی برده داری ـ فئودالی ـ روحانی ـ اسلامی
است.
 
فطرت
به معنی سرشت، گوهر، نهاد، ذات یا طینت است،
که بخش جدایی‌ناپذیر، مادرزادی و نیاموختنی روانی مردمان است 
که از آغاز زایش با خود به‌همراه دارند. 
فطرت، یک مفهوم متافیزیکی (ماوراءالطبیعی) است 
و با مشخصات ژنتیکی متفاوت است.
 فطرت، هنگام تولد در میان همه انسان‌ها یکسان است.
  ویکی‌پدیا
 
همه این مفاهیم (فطرت، سرشت، گوهر، نهاد، ذات یا طینت)
زیرمفاهیم مفهوم فلسفی مهم ماهیت اند.
 
ماهیت چیست؟
 
ماهیت
در
دیالک تیک نمود (پدیده) و ماهیت وجود دارد.
 
برای درک و توضیح مفهوم ماهیت، باید به درک و توضح مفهوم محتوا نایل آمد.
 
محتوا در دیالک تیک فرم و محتوا وجود دارد.
 
مثال:
جام شراب
فرم 
(ظرف، قالب، چارچوب، صورت، هیئت و غیره)
است
و
شراب
محتوای آن است.
 
نمود 
به اصلی ترین جزء فرم گفته می شود
و
ماهیت
به اصلی ترین جزء محتوا.
 
مارکس ریاضی دان
از ترکیب این دو دیالک تیک، دیالک تیک زیبا و گویا و رسای زیر را تشکیل داده و به خدمت گرفته است:
 
دیالک تیک فرم و محتوا  + دیالک تیک نمود و ماهیت  = دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی.
 
۲
فطرت همه پاکه،
حتی آن قاتل و توی سارق مسلح.  
 
آنچه که زندانبان حزب اللهی
بر زبان می راند،
اندیشه رادیکال و انقلابی مهمی
است
که
ژان ژاک روسو
در قرن ۱۸ در تدارک انقلاب بورژوایی (ضد مذهبی و ضد فئودالی) کبیر فرانسه
تئوری انقلابی اش
را
البته فقیرتر و سطحی تر از قرآن کریم
بر پایه آن 
استوار ساخته است:
همه لخت و عور از ننه زاده می شوند.
یعنی
همه ذاتا و ماهیتا و فطرتا برابرند.
تفاوت ها و تضادهای میان آنان
در جامعه تشکیل می یابند.
 
۳
فطرت همه پاکه،
حتی آن قاتل و توی سارق مسلح. 
 
سؤال 
اکنون این است که اگر همه اعضای جامعه بدون استثناء خوبند
و
تفاوت ماهوی (فطری، ذاتی) با همدیگر ندارند،
دلیل تبدیل بعدی آنان به مصلح و مفسد 
چیست؟
 
منشاء دیالک تیک مفسد و مصلح چیست؟
 
ناپیگیری ایده ئولوژی برده داری ـ فئودالی ـ روحانی ـ اسلامی
حساب آن را از ایده ئولوژی بورژوایی ـ انقلابی ژان ژاک روسو
جدا می کند.
 
ایده ئولوژی برده داری ـ فئودالی ـ روحانی ـ اسلامی
بر خلاف روسو
برای نابرابری ها
نه دلیل مادی (عینی و جامعتی) ، بلکه دلیل فکری (سوبژکتیو و ماورای جامعتی
مثلا
خرافه امتحان الهی 
عرضه می دارد.
 
خدای کذایی و واهی
ابنای بشر
را
مورد آزمون و آزمایش قرار می دهد 
و
«آزاد» شان می گذارد تا هر «غلطی که خواستند بکنند»
 
در نتیجه گروهی مفسد فی الارض می شوند و گروهی مصلح فی الحظ.
گروهی محبوس و محدود و محکوم به حبس ابد و اعدام می شوند
و
گروهی زندانبان و فیلسوف و مصلح و رهبر و مطهر و بی عیب و نقص.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر