مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۶۹)

    

پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین

 

فصل ششم

سیاست مائوئیستی جامعه

تحت فشار نقش تاریخی عینی طبقه کارگر

ادامه

 

 

۱۳۸

·    از سوی دیگر دینامیک (پویایی) توسعه اقتصادی به میزان روز افزونی وابسته به طبقه کارگر چین است.

 

۱۳۹

·    رهبری مائوئیستی، همواره ـ علیرغم  طرح ایده ئولوژیکی خود ـ به میزان زیادی وابسته به بخشی از طبقه کارگر کشور بوده که با نیروهای مولده مدرن در پیوند است.

 

۱۴۰

·    منطق عینی که خود مبتنی بر توسعه  نیروهای مولده جامعه ای است، سبب می شود که نیروهای گردآمده دور مائوتسه تونگ دیگر نتوانند مثل ایام سابق، بر اقشار خرده بورژوایی ـ دهقانی متکی باشند.

 

۱۴۱

·    نیروهای گردآمده دور مائوتسه تونگ تحت تأثیر قوانین عینی به داشتن مناسبات پر انعطاف با طبقات و اقشار مختلف جامعه مجبور شده اند.

 

۱۴۲

·    به همین دلیل آماجگزاری جامعتی ـ سیاسی مائوئیسم در زمینه انحلال طبقه کارگر در توده ای از «کارگر ـ دهقان» و «هموار سازی» اجتماعی طبقه کارگر، هرچه بیشتر به صورت توهم، یعنی به صورت اوتوپی اجتماعی مانده است. 

 

۱۴۳

·    در نتیجه، تضاد عینی میان اهمیت روزافزون طبقه کارگر به مثابه نیروی مولد و سمتگیری مائوئیستی در زمینه سلب حقوق سیاسی از طبقه کارگر و خلع سلاح ایده ئولوژیکی آن و در زمینه نفی فونکسیون مبتنی بر مالکیت طبقه کارگر  و اعمال قدرت آن، شدت می یابد.

 

۱۴۴

·    بدین طرق، تضاد میان طبقه کارگر چین و مناسبات سیاسی موجود شدت می یابد.

 

۱۴۵

·    طبقه کارگر چین همزمان به فاکتور رفته رفته مهمتری در ثبات و عدم ثبات دیکتاتوری مائوئیستی مبدل می شود.

 

۱۴۶

·    فشار روز افزون ناشی از اهمیت اقتصادی و جامعتی طبقه کارگر بر سیاست  مائوئیستی تقویت می شود.

 

۱۴۷

·    این جنبه داخلی و خارجی کلا تعیین کننده ای و علت  داخلی و خارجی ماهوی برای تشدید بحران عمومی  مائوئیسم است.

 

۱۴۸

·    با نقش جامعتی رشد یابنده طبقه کارگر اکسیون ها و مطالبات اوج می گیرند.

 

۱۴۸

·    مائوئیست ها به طرز دم افزونی مجبور به در نظر گرفتن مطالبات طبقه کارگر می شوند که از توسعه تولید با توجه به تخصص یابی کارگران نشئت می یابند.

 

ادامه دارد.