میم حجری
آنجا که سُخن از گفتن باز می ماند، موسیقی آغاز می شود.
حریف
این ادعا احتمالا درست نیست.
برای اینکه هر فرم شناخت بشری
دلیل محتوایی ـ عینی ـ ذهنی ـ تکاملی خاص خود را دارد.
موسیقی
که
خود حاوی فرمهای مختلف از زمزمه تا اّهنگ و غیره است
در مرحله معینی از توسعه و تکامل بشری
برای ابراز حالات روحی و روانی و مددرسانی به روند کار
پدید امده است.
امتحانش آسان است:
شروع به خیاطی کنید و ببینید که به طور خود به خودی به زمرمه می پردازید.
اگر بشر کار نمی کرد،
موسیقی هم پدید نمی آمد.
نقاشی
شاید اولین فرم شناخت بشری باشد.
کلام
در مرحله متعالی توسعه و تکامل بشری
یعنی در مرحله تفکر بشری
(تشکیل تدریجی مفاهیم و واژه ها)
شروع می شود.
ضمنا
هر فرمی از شناخت
منحصر به فرد است.
تندیس و نقاشی و موسیقی و سخن و غیره
هر کدام حیطه خاص خود را دارد و بی بدیل است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر