میم حجری
۳۳۴۷
توجهی که به اوکراین میشود به سایر مناطق جهان نمیشود
حریف
خوب.
من ـ زور؟
یعنی
نباید به جنایات پوتین و پالان در اوکراین توجه کرد؟
خود پوتین هم مثل حریف استدلال میکند:
چرا کسی امریکا و اسرائیل و غیره را تحریم نمیکند؟
انگار
پیش شرط انتقاد از پوتین و پالان
انتقاد پیشاپیش
از
امپریالیسم امریکا و اسرائیل و غیره است
۳۳۴۸
آیا دیالک تیک غریزه و عقل در جانوران هم وجود دارد؟
حریف
آره.
جانوران
فرق ماهوی با ما ندارند.
جهان جانوری
تحت تأثیر همان قوانین و قانونمندی های عینی است که جامعه بشری.
جانوران و حتی جمادات
نیای ما هستند.
کلاغ هزار سال قبل
با کلاغ کنونی تفاوت چشمگیر دارد
و
مورچه هزار سال قبل هم با مورچه کنونی.
مورچه ها
انتی بیوتیک تولید می کنند تا مواد غذایی انبارشده خود و بیضه های خود را ضد عفونی کنند.
بشر
۱۳۰ سال قبل
تصادفا
به کشف آنتی بیوتیک در قارچ ها و میکرو موجودات نایل امده و به خدمت گرفته است
برگ هایی که مورچه ها
می برند
و
می برند
برای تولید قارچ است
که مولد انتی بیوتیک تولید می کنند.
مورچه ها خودشان برگ نمی خورند.
کلاغ
ابزار شکار می سازد و به جوجه هاش فوت وفن ابزار سازی و شکار را می اموزد.
جانوران را نباید دستکم گرفت.
۳۳۴۹
دین
بهانه ای برای فوندامنتالیسم است.
نژاد
هم
بهانه ای برای فاشیسم بود
و
دموکراسی
بهانه ای برای امپریالیسم است.
رادیکال بودن = دست به ریشه بردن
۳۳۵۰
اینها اصلا طرفدار سوسیالیسم نبودند.
جزنی
مثل فرج سرکوهی بوده است.
فرج سرکوهی مگر سوسیالیست است؟
سران فدایی
طرفدار فئودالیسم بوده اند و دشمن انقلاب ضد فئودالی سفید.
پویان و احمد زاده ها آخوند و اخوندزاده بوده اند.
۳۳۵۱
زندگانی
غزلی از استاد امیری فیروزکوهی:
زندگانی عرصۀ پیکار شد
کار بر ما بی سلاحان زار شد
خیزد از شادی غم، از آرام جنگ
صلح هم، آمادۀ پیکار شد
شادمانی ها، خوشی ها، عیش ها
رنج شد، اندوه شد، آزار شد
در غمِ بیماری خود نیستم
ای طبیبان، عافیت بیمار شد
جز به زاری پای در دنیا نهشت
مرگ هم از زندگی بیزار شد
می کند تعبیر خواب عمر را
هرکه زین خواب گران بیدار شد
خورد و خوابی شد ز دنیا کار ما
عاقبت بیکارگی هم کار شد
بسکه بد دیدیم و نیک انگاشتیم
دیدۀ ما پردۀ پندار شد
آخر شب بیشتر گردد خیال
هرچه کم شد عمر، غم بسیار شد
یکشب و یکروز بود ایّام عمر
بیش و کم کی شد اگر تکرار شد
خواری من نیست از ذلّت امیر
خوار از آن گشتم که عزّت خوار شد
زمستان ۵۱
۳۳۵۲
کمونیست کجا بود که از صلح دفاع کند.
حزب کم و نیست روسیه از پوتین و پالان دفاع می کند
۳۳۵۳
برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشته گانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند و اگر هم فرصتی دست آورنند حاضر نیستتد
اشتباهات و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند
ابن سینا
منظور ابن سینا از علم
نه
علم.
بلکه فقه است.
آخوندها خود را عالم جا می زنند:
علمای اعلام
۳۳۵۴
تو را خدا
ما
را
با آیات و روایات بمباران نکن.
اولا مارکس هرگز چنین ادعایی نکرده است.
ثانیا حرف های مارکس حتما نباید علمی باشند.
اگر خودت توان تفکر داری
حرف خودت را بزن
۳۳۵۵
از طاها تا ماها
آره.
خود طاها
هم بسان حریفا
به
تحقیر دلقک
می پردازد.
معروفترین دلقک
چارلی چاپلین بوده است.
بر خلاف تصورات طاها
زلنسکی عروسک کوکی امپریالیسم است.
شاید خودش نداند.
توده ای ها
اما می دانند.
طاها
به غلط
میان استالینیست ها و توده ای ها علامت تساوی می گذارد.
توده ای ها
کاشفین هشیار اولیگارشیسم در روسیه و طوایل پسا سوسیایلیستی دیگر بوده اند
و از همان اغاز حمله پوتین به پالان
به
افشای ماهیت انگلی پوتینیسم پرداخته اند.
البته
امر به زلنسکی چنان مشتبه شده
که رئیس جمهوری المان را به کیف راه نداد.
در حالیکه آلمان
بزرگترین کمک مالی و تسلیحاتی و هومانیستی را در اختیارش قرار داده است.
آلمانی ها
برای پذیرایی از پناهندگان اوکراینی
به
فراگیری زبان پناهندگان
روی اورده اند.
ارجمندی زلنسکی
اما
در تشکیل جبهه ملی در کشور خود و سازماندهی مقاومت ملی در مقابل اولیگارشیسم کثافت روس است.
البته خود اوکراین
مثل لهستان و مجارستان و آذربایجان طاها
طویله ای اولیگارشیستی است.
امپریالیسم مترقی تر و راسیونال تر از اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم است
۳۳۵۶
گفتمش:
«تاج سری»
تا
که بداند، شاه کیست؟
شاهکار.
این مصراع شعر نغز و پر مغز مهوش
فوق العاده ژرف و زیبا ست.
بیشک
کسی به معنی آن واقف نیست.
۳۳۵۷
دیری است که زباله های بدتر از امپریالیسم وارد صحنه شده است:
اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم
۳۳۵۸
گرچه من خفته شدم دردل خاک
اما خفتن من بیداریست
خفته آن است که نشدش منزلگه بیداری
شاعر
این اصلا شعر نیست تا حریف شاعر باشد
۳۳۵۹
زمان و صرفش
۳۳۶۰
افراد رایت کیانند؟
۳۳۶۱
در يك روز بهاري
ارتش بعث عراق مردم گرميان كردستان را بصف كرد
مردان ، كودكان و زنان
ان پسرك ، چهارمي از راست
ان كه ميخندد
هرگز باور نداشت
كه او را با يكصدو هشتادو چهار هزار نفر ديگر
درون گودالهاي بزرگ ، تيرباران و زنده بگور ميكنند 14 نيسان 1988 سالياد كشتار جمعي " انفال "
کودکان کردستان صدام
۳۳۶۲
پنجهَ برگ ها آویزان است
و چنگال دشمنان تیز
و اینان پرنیانی امیدهایمان را می درند
در گندم زار زنجره ای می خواند
در خانه، بی شوی زنی می نالد
ره گَُم کرده کودکی پدرش را آواز می دهد
رودها دامن کشان پیش می روند و دامن ابدیت را می شویند
و این خون ها که نبض هزاران مرد در آن جاری ست زندگی را می شویند
تا زنجره آرام گیرد، زن بی شوی نماند
و کودک برچهرهَ پدر لبخند زند
من قطره ای از دریای بیکران خلقم
همچون شبنمی که زیور گُل هاست
و همچون آن تک فروغ آسمان که زمین را روشن می کند
با این همه من بی هیچ ام اگر نتابم، اگر نخندم
تازه اگر بگریم و همچون شبنم که گُل ها فراموشش می کنند تبخیر شوم
شما خواهید بود و من در شما خاک شده ام
نه به من، به اقیانوس ها بیاندیشید
نه به پای زخم دار، به قدم های استوار امیدوار باشید
شعله مانند خشم خوشه می دهد
و خشم خرمن سُرخ امیدهای فروکوفته است
امسال خلق * ما مزارع انسانی را بارورتر خواهد یافت
بیم مدارید
بیم مدارید
۳۳۶۳
حزب ـ علم در مرحلهی استراتژیک جدید؟
معنی این عنوان چیست؟
حزب چه ربطی به بحران کذایی دارد.
بحران عالمگیر در شرایط پس از انقلاب اکتبر
بحران عمومی سرمایه داری است
۳۳۶۴
مقایسهی دو نوع جنبش خودانگیخته در جامعهی ما
علی فرزانه
از منظر زوج دولت ـ جامعه، انقلابی که به پشتوانهی قیام خودانگیختهی بهمن در بُعد سیاسی تا اندازهای از کنترل خارج شده و فقط با کشتار طلایههایش در فضای وهمآلود و دینزده که سرانجام قیام را در دورهی اول بلعید پراکنده شده بود، اینک پس از نزدیک به چهار دههی بحرانی در فضایی سیاسی که چهرهی طبقاتی رژیم اسلامی را از پشت نقاب مشروعیت دینی نمایان ساخته و وهمزدایی کرده است، به پشتوانهی سهبرابرشدن جمعیت کشور و انکشاف طبقاتی روشنتر در جامعه میبالد؛ این انقلاب، که در بُعدی اجتماعی به صورت زنجیرهای از شورشهای خیابانی احیا شده است، خیال دارد در فرایند توسعهی خود رژیم دینی را با سهپایهی بحرانش به موزهی تاریخ بسپارد. آشکار است که پراکندن دوبارهی انقلابی که به این کیفیت خود را پاکسازی و قوی میکند، با وجود آشوب در ساختار قدرت ناممکن است.
دولت چیست؟
چرا و به چه دلیل از زوج (؟) دولت و جامعه سخن می رود؟
مگر عنگلاب اسلامی خودپو بود؟
مگر جنبش خودپو می تواند پیروز شود؟
۳۳۶۵
انگلس:
دشمن داخلی
کامیلا رویل
ترجمه: کاووس بهزادی
آیا فریدریش انگلس «دشمنی داخلی» بود که لطمهی بنیادینی به مارکسیسم زد؟
آیا او با تلاش برای کاربست اصول مارکسیستی برای واکاوی طبیعت مرتکب اشتباه شد و درنتیجه مارکسیسم را به فلسفهای جزمی بدل کرد؟
این موضوع یکی از طولانیترین مسائل مشاجرهبرانگیز در میان مارکسیستها در اثنای سدهی بیستم بود که تا سدهی بیست و یکم به درازا کشید.
مارکسیست کجا بود.
مشتی خرده بورژوای عیاش و علاف مارکسیسم را اسباب دختربازی قرار داده اند.
۳۳۶۶
زندگی! زندگی! من از مرگ گریزانم، روح من سال هاست که مرده است،اما جسم من است که چشم از دنیا نمی پوشد. دیدگان من منتظر زندگی هستند. هنوز در دل خویش، آتش نیمه خاموشی نهان دارم. من، سال هاست که به انتظار زندگی، با مرگ دست و پنجه نرم کرده ام. سال ها با سختی ها مقاومت کرده ام و با بدبختی ها مصاف داده ام. من امیدوارم ، امیدوار!
شاملو
عکس انگلس را پروفایل میکنید و لاطائلات فاشیست ها را منتشر می کنید
۳۳۶۷
هیچ و پوچ وحید مباشری
واژه بازی ایرئال و ایراسیونال (ضد واقعی و ضد عقلی)
۳۳۶۸
غزلی از عطار نیشابوری:
باد شمال میوزد، طرّهٔ یاسمن نگر
وقت سحر ز عشق گل، بلبل نعره زن نگر
سبزهٔ تازه روی را، نو خط جویبار بین
لالهٔ سرخ روی را، سوختهدل چو من نگر
خیری سرفکنده را، در غم عمرِ رفته بین
سنبل شاخ شاخ را، مِروحۀ چمن نگر
نرگسِ نیم مست را، عاشق زرد روی بین
سوسن شیرخواره را، آمده در سخن نگر
لعبت شاخ ارغوان، طفل زبان گشاده بین
ناوک چرخ گُلْسِتان، غنچهٔ بی دهن نگر
تا که بنفشه باغ را، صوفی فوطهپوش کرد
از پی ره زنی او، طرّهٔ یاسمن نگر
تا گل پادشاه وش، تخت نهاد در چمن
لشکریان باغ را، خیمهٔ نسترن نگر
خیز و دمی به وقت گل، باده بده که عمر شد
چند غم جهان خوری، شادی انجمن نگر
هین که گذشت وقت گل، سوی چمن نگاه کن
راحِ نسیم صبح بین، ابرِ گلاب زن نگر
از سر خاک دوستان، سبزه دمید خون گری
ماتم دوستان مکن، رفتن خویشتن نگر
جملهٔ خاک خفتگان، موج دریغ میزند
درنگر و ز خاکشان، حسرت تن به تن نگر
فکر کن و به چشمِ دل، حال گذشتگان ببین
ریخته زیر خاکشان، طرّهٔ پرشکن نگر
آنکه حریر و خز نسود از سر ناز این زمان
چهرهٔ او ز خاک بین، قامتش از کفن نگر
سوختی ای فرید تو، در غم هجر خود بسی
دلشدهٔ فراق بین، سوختهٔ محن نگر
#عطار
فوطه: ازار، نوعی جامه
مِروحه: بادبزن
هفت شهر عشـــــــــــق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم
یک کوچهايم
هفت شهر عشق
کجا بود که عطار بگردد؟
عشق نشانه نادانی است.
دایرة المعارف روشنگری بخوانید تا رشد کنید.
۳۳۶۹
ورود افغانی ممنوع
فاشیسم نشانه نادانی و ناشی از نادانی است.
تنها ره رهایی از فاشیسم از آن خود کردن مارکسیسم است
۳۳۷۰
مارکسیست- لنینیست های معتقد به " مشی توده ای " همان طور که خودشان می گویند منکر اعمال قهر انقلابی نیستند، بلکه معتقدند وقتی به این مبارزه باید دست زد که توده ها کاملأ آمادگی داشته باشند. در عمل هم نشان داده اند که " می فهمند!" توده ها چه وقتی برای دست بُردن به اسلحه آماده اند!، حداقل از آذر ماه تا اسفند ماه 57 این آمادگی وجود داشته و مورد تأیید " سازمان پیکار" نیز قرار گرفته. پس می توان معتقد بود که اتهام اپورتونیسم که هواداران "مشی چریکی" به این سازمان وارد می کنند، زیاد هم به آن چسبندگی ندارد! این ها هم به مبارزه مسلحانه معتقدند، منتها به شکل " توده ای " آن نه " جدا از توده " ! البته این قضاوت درست می بود در صورتی که این سخنان لااقل در حد توانائی "سازمان پیکار" به مرحلهَ عمل درآمده بود. " سازمان پیکار" تحت فشار شرایط قبول کرد که زمان مبارزه مسلحانه فرا رسیده است، ولی خود به سازماندهی و انجام این مبارزه دست نزد و خلع سلاح چند نفر از اعضا این سازمان نیز با اسلحه نمی تواند دلیل کافی بر آن باشد که سازمان در " حد امکانات خود" مشغول سازماندهی مبارزه مسلحانهَ توده ها بوده، زیرا حتا اگر سازماندهی مبارزه مسلحانهَ توده ها نیز مخفی باشد، خود این مبارزه نمی تواند آنقدر مخفی باشد که برای اثبات وجودش توسُل به این گونه دلائل غیر مستقیم لازم باشد و خود سازمان هم صریحأ مُدعی سازماندهی آگاهانه نشده و حتا در اسفند 57 قبول کرده است که اعلامیهَ " تشکیل هسته های مسلح خلق" گر چه به موقع منتشر شده و نیاز جنبش توده ای را منعکس نموده، ولی آنقدر ناقص بوده که اجرای مفاد آن را در عمل غیرممکن سازد و عیب دیگر آن هم این بود که گویا حتا خود سازمان هم درصدد اجرای مفاد آن برنیامده، چه رسد به مُخاطبین غیر سازمانی اعلامیه (9) .(9- - گروه " یاران حیدر عمواوغلی" که ظاهرأ مقلد و هوادار " سازمان پیکار" است و در بند 4 از موضع مشترک " هفتگانه ای که حاضر است بپذیرد" " موضع گیری بر روی مشی چریکی" می باشد، پس از اعتراف صادقانه به این که " ما به سهم خود اعتراف داریم با توجه به این که بارها و بارها در نشریات گروه ضرورت مبارزه مسلحانه و تسلیح نظامی- سیاسی توده ها را تبلیغ کردیم، ولی خود به طور عمده در راه این شعار گام برنداشتیم" با شرمندگی سعی می کند گناه این تقصیر خود را به گردن نقائص اعلامیهَ " پیش به سوی تشکیل هسته های مسلح" و این که " سازمان پیکار" خود در صدد تحقق مفاد این اعلامیه برنیامده بیاندازد.)
مارکسیسم ـ لنینیسم چیست؟
مگر حزب توده و سازمان چریک های فدایی و لیملام و دیمدام
جریانات مارکسیستی ـ لنینیستی بوده اند؟
ما فکر نمی کنیم که فدائیان و توده ای ها و حتی حزب ک. شوروی و چین و کوبا و ویتنام و غیره
کمترین خبری از مارکسیسم ـ لنینیسم داشته اند.
ما بخش مهمی از آثار سران حزب توده را تحلیل کرده ایم.
مثال:
مفهوم رد تئوری بقا
(پویان)
و
مفهوم مبارزه مسلحانه هم استراتژی هم تاکتیک
(مسعود احمد زاده)
مگر جزو مفاهیم مارکسیستی ـ لنینیستی اند؟
این مفاهیم
عرفانی اند.
یعنی
ضد دیالک تیکی اند.
ایرئال و ایراسیونال (ضد واقعی و ضد عقلی) اند.
و
ضد مارکسیستی اند.
۳۳۷۱
نه.
هیچ چیزی از هیچ پدید نمی اید.
عدم موجود گردد این محال است.
وجود از روز اول لایزال است.
خلقت خرافه ای بیش نیست.
مولوی هم می دانست:
از جمادی مردم و نامی شدم
۳۳۷۲
شرایط عینی نوینی که یورش نظامی روسیه به اوکراین به وجود آورده است؟
شرایط اوبژکتیو (عینی)
یعنی شرایط مستقل از سوبژکت.
بنابرین
شرایط عینی
را
پوتین و پالان
نمی توانند به وجود اورند.
ضمنا نظرات طبقاتی اند
و
نه
فردی و شخصی.
نظر لنین و آن و این
وجود ندارد.
نظر پرولتاریا و بورژوازی و اشراف فئودال و روحانی وجود دارد.
به
همین دلیل با مرگ لنین و آن و این
نظرات از بین نمی روند
۳۳۷۳
علمالهدی امام جمعه مشهد:
* باید با تمام توان از مردم افغان مهمان در ایران استقبال کنیم
* مردم ایران و افغانستان با یکدیگر اختلاط خونی دارند و از یک نژاد اند.
* در گذشته، بخش عمدهای از افغانستان جزو خراسان بزرگ بوده است و مردم افغانستان همشهری ما مردم مشهد محسوب میشوند.
۳۳۷۴
مهناز
دین چیست؟
دین
روح جامعه بی روح است.
جامعه بدون دین جنازه است و نه جامعه.
مرتد بهتر از متدین نیست.
مرتد
موجودی بی روح و بی شعور است.
۳۳۷۵
درنگی در تفاوت اسم با ایسم
آره.
ولی خلایق خیال می کنند که
نظرات
شخصی و فردی اند
و
حتی
ابلهانه
اعلام می دارند
که
به
اندازه سکنه کره زمین
نظر هست.
ضمنا اسم را نباید با ایسم عوضی گرفت.
مارکسیسم و لنینیسم
ربط تعیین کننده ای به مارکس و انگلس و لنین
ندارد.
خلایق خیال می کنند که اینها پیامبرند و حرف های شان وحی منزل اند.
مشد حسن مرتضوی
خرافاتی
را
چه بسا غلط ترجمه میکند
و
به نام لنین
به خورد خلایق می دهد.
خرافاتی از لنین جوان ار که هنوز مارکسیسم را نفهمیده بود.
حریف دیگری
هذیان های مارکس بیمار
را
ترجمه کرده و به خورد خلایق داده است
۳۳۷۶
اخلاق و افراد
اخلاق
چیزی فردی و شخصی نیست.
اخلاق
چیزی طبقاتی است.
اخلاق حسن و حسین وجود ندارد.
اخلاق اشراف برده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی و پرولتاریا وجود دارد
۳۳۷۷
نظم بین المللی تکقطبی در حال فروپاشی است.
پوتین
به پوتین بگویید که هیچ چیز هستی تک قطبی نیست.
از اتم تا اندام.
از ذرات تا کاینات
همه و همه ساختار دیالک تیکی دارند.
۳۳۷۸
خدا و دوبرابر دادنش
هرچی برام آرزو میکنی,امیدوارم خدا دوبرابرش را قسمتت کند.
خدا مثل اخوندها ست:
ستاننده است و نه دهنده.
خدا بسان اخوندها وعده دهنده است و نه دو برابر دهنده
۳۳۷۹
هر طبقه اجتماعی
حاوی خطوط طبقاتی کلی و عام یکسان است.
وجود جامعتی هر طبقه
به صورت شعور جامعتی آن انعکاس می یابد.
از شعور جامعتی افراد میتوان به وجود جامعتی انها پی برد و برعکس.
به همین دلیل
تحلیل دیالک تیکی مثلا اشعار ضمنا به معنی تحلیل دیالک تیکی جامعه و طبقات اجتماعی است.
۳۳۸۰
حتی کلمه ای از این تحلیل از ان ما نیست.
ازآن اکونوم های مشهور اروپا ست.
سطح توسعه اقتصادی روسیه همتراز با سطح توسعه اقتصادی اسپانیا ست.
با این تفاوت که جمعیت روسیه ۳ برابر جمعیت اسپانیا ست
۳۳۸۱
اسلام در صدر اسلام،
اسلام اشرافیت برده دار و روحانی (آل عبا) است
که
طبقه اجتماعی انقلابی است.
محتوای این آیه نه حجاب به عنوان سنگر ایده ئولوژیکی،
بلکه اندرز اخلاقی است و فاقد محتوای آنتی فمینیستی است.
اسلام فوندامنتالیسم اسلامی
ارتجاعی و ضد خلقی و ضد عقلی و تروریستی و انتی فمینیستی است
و
اسلام را و حجاب کذایی را آلت دست قرار داده است.
فوندامنتالیسم اصلا مذهبی نیست.
محتوای اجتماعی مذهب
خلقی است و نه ضد خلقی.
۳۳۸۲
دین یعنی جهالت و ان که خود را دیندار می پندارد جاهل تا ابدیت؟
دین
(تئولوژی)
فرمی از شعور است.
دین روح جامعه بی روح است.
فقط از موضع طبقه کارگر (مارکسیسم) میتوان دین را نقد کرد.
هر نقد دیگر از دین
خرافی تر از دین خواهد بود.
لامذهب باشعور تر از مذهبی نیست.
لامذهب فقط فاقد شعور مذهبی است و می تواند حتی بی شعور باشد.
۳۳۸۳
رقصِ مرگ.!
باید بامدادان را درودی گفت
باید خوشه بار کشتزار روشن خورشید را بوسید
باید شامگاهان را پیامی داد
باید نرمتاب نورس مهتاب را نوشید
باید ریشه های ماگنولیاها را نوازش داد
باید از بلور آب چون نیلوفران، روئید
باید با سرود نرم آب و باله های ماهیان پیوست
باید رد عبور آفتابان، هستی خود را بخارین کرد
تا از آسمان قلعههای سوخته بارید
تا با حرکت شیرابه در آوندهای بوتهای گمنام جاری گشت
تا پای لطیف و کوچک خرگوشها را با نم گلبرگها نازید
باید با هزاران موج دیگر رقص آغازید
باید با هزاران موج دیگر رقص آغازید
باید…
با هزاران موج
سعيد سلطانپور
اینها
همین ها
را
روی کار اورده اند.
محمدرضاشاه اینها را ارتجاع سرخ و همین ها را ارتجاع سیاه می نامید.
علمی تر از این نمی توان از ماهیت اینها و همین ها پرده برداشت.
فدائیان خلق و فدائیان اسلام
از
حوزه های عرعریه
آمده اند.
پویان آخوند بود که انشای کودکانه رد تئوری بقا را نوشته است و احمد زاده ها آخوند زاده بوده اند که جزوه کودکانه ترور هم استراتزی هم تاکتیک را سر همبندی کرده اند
۳۳۸۴
روسیه
مفهوم دقیقی نیست.
اولیگارشیسم روس
مفهوم دقیقی است.
نظام اجتماعی کشورهای سابقا سوسیالیستی را اولیگارشیسم می نامیم که ارتجاعی تر و خردستیزتر از امپریالیسم است.
ضمنا
از
موضعی ارتجاعی تر
ضد امپریایلستی است.
مثل فوندامنتالیسم شیعی و سنی است.
کثافت محض است.
۳۳۸۵
درنگی در اندیشه ای از رنه دکارت
نجات دهنده مرده است.
ما خودمان نجات دهنده خودمان هستیم.
منظور دکارت
از
منجی مرده
عیسی مسیح است که مصلوب شده است.
دکارت بیشک نمی داند که عیسی مسیح چه بوده است.
عیسی مسیح
نماینده ایده ئولوژیکی طبقه اجتماعی برده دار بوده است
اگرچه خود را نماینده توده برده جا زده است و توسط اجامر طبقه اجتماعی برده دار
مسمارکوب دار گشته است.
نجات دهنده (منجی)
در تمامی طول تاریخ
فقط
می تواند
سوبژکت تاریخ
باشد.
۱
نخستین سوبژکت تاریخ
اشرافیت برده دار و روحانی بوده است
که
نافی انقلابی کمون اولیه بوده است
و
گذار از جامعه بی طبقه به جامعه طبقاتی
را رهبری کرده است.
در خاورمیانه
حضرت محمد نماینده این طبقه برده دار بوده است.
الله
در
دین اسلم
معبود است
یعنی صاحب عبد و بنده است
و
بشریت
عبد و بنده.
۲
دومین سوبژکت تاریخ
اشرافیت فئودال و زوحانی بوده است
که
گذار از فرماسیون برده داری به فئودالی
را
رهبری کرده است.
۳
سومین سوبژکت تاریخ
بورژوازی بوده است
که
گذار از فرماسیون برده داری و فئودالی به سرمایه داری
را
رهبری کرده است.
رهبران بورژوازی
روبسپیر و کانت و فیشته و هگل و غیره بوده اند.
چهارمین سوبژکت تاریخ
طبقه کارگر
است
که
به نفی جامعه طبقاتی
به طور کلی
و
گذار گلوبال به سوسیالیسم و کمونیسم
را
رهبری می کند.
۳۳۸۶
درنگی در شناسه کمونیست ها
کمونیست
هرگز نمی گوید:
من کمونیستم.
حرف بر سر این است.
کمونیست
اهل هارت و پورت نیست.
عوامفریب
نمی تواند کمونیست باشد.
کمونیست
سگ سرسپرده حقیقت است و بس.
من فلانم
من بهمانم گفتن
کسب و کار فاشیست ها، آنارشیست ها، فوندامنتالیست ها ست:
من هابیلم.
عادولف شاملو.
نبرد من
عادولف هیتلر.
من تو دهن این دولت می زنم.
آیة الله خمینی
۳۳۸۶
رهبری همه انقلابات در طول تاریخ را توده ی زحمتکش بر عهده داشته است.
حریف
آره.
ولی
توده
فقط
تحت رهبری سوبژکت تاریخ
میتواند تاریخ بسازد.
توده
در غیر این صورت
غول بی سری خواهد بود
که فاجعه می آفریند.
توده
مثلا در ایران فاجعه افریده است.
چون از سوبژکت تاریخ تبعیت نکرده است.
سوبژکت تاریخ
هم
باید تحت رهبری حزب طبقاتی خود باشد.
۳۳۸۷
دزدان و طالبانی
۳۳۸۸
ایستادهام مقابلَش
سر به زیر
مثل شاخهای سنگین از برف.
پرندهای از شانهام میپرد
سبک میشوم
خورشیدیست در نگاهاَش
که آواز میخواند!
رضا کاظمی
۳۳۸۹
اولیگارشیسم روس و مجوس
شبیه فوندامنتالیسم عبوس است.
زورشان به توده مظلوم خودی و همسایه می رسد.
در حرف اما بر ضد امپریالیسم هارت و پورت می کنند.
ضمنا توله های خود را برای زندگی به ممالک امپریالیستی می فرستند
۳۳۹۰
جنگ و شرایط جنگی
بشریت را آدمیت زدایی می کند.
نفرین به جنگ و جنگ افروز
۳۳۹۱
هرکه آمد پشت در ای دل بگو من نیستم
رفته ام خود را بیابم تا بدانم کیستم
پیش شرط خودشناسی جامعه شناسی و همنوع شناسی و طبیعت شناسی است.
۳۳۹۲
جنگ داریم تا جنگ
ببین تفاوت جنگ
از
کجا ست
تا
به کجا
۳۳۹۳
اگر به اندیشه ایرادی دارید به عوض پرونده سازی استالینیستی برای همنوع و تهدید و ترور او،
استدلال کنید.
۳۳۹۴
اگر کسی سخنی داشته باشد، حتما می گوید.
پیش شرط تبیین سخن چیست؟
۳۳۹۵
شاه حبابی بیش نبود
در کشورهای استبدادی دو چیز منشاء و عامل قدرت حاکمه می شود قدرت نظامی و توده های نا آگاه که محمد رضا شاه صاحب هیچ کدام از این دو نبود توده های نا آگاه دست رو حانیت بود و ارتش دست آمریکا،، که مدیریت آن را به دست شاه سپرده بود و در سال۵۷ این مدیریت را از او گرفتند و به روحانیت سپردند و رو حانیت شد قدرت مطلقه،
این ادعای حریف مملو از ایراد است.
حریف هزار بار بیسوادتر از شاه است.
۳۳۹۶
ظلمات فکری توام با صراحت بیان به سان حکمتی ظهور می یابند که عمیقا تاریک و به زحمت قابل فهم هستند.
هگل، پدیدارشناسی روح
عجب خرافه ای
۳۳۹۷
شریعتی و فقر
۳۳۹۸
حضرت سعدی
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی
دل خویش را بگفتم چو تو دوست میگرفتم
نه عجب که خوبرویان بکنند بیوفایی
تو جفای خود بکردی و نه من نمیتوانم
که جفا کنم ولیکن نه تو لایق جفایی
چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان
تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشایی
سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم
دگری نمیشناسم تو ببر که آشنای
این شعر سعدی مملو از دیالک تیک است.
ضمنا در نقد پادشاهان است
۳۳۹۹
باور نمیکند دل من مرگ خویش را
نه نه من این یقین را باور نمیکنم
تا همدم من است نفسهای زندگی
من با خیال مرگ دمی سر نمیکنم
آخر چگونه گل خس و خاشاک می شود؟
آخر چگونه این همه رویای نو نهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
می پژمرد به جان من و خاک میشود؟
در من چه وعدههاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا مانده روز و شب
اینها چه میشود ؟
آخر چگونه این همه عشاق بیشمار
آواره از دیار
یک روز بیصدا
در کوره راهها همه خاموش میشوند؟
باور کنم که دخترکان سفید بخت
بی وصل و نامراد
بالای بامها و کنار دریچه ها
چشم انتظار یار سیه پوش میشوند؟
باور نمیکنم که عشق نهان میشود به گور
بی آنکه سر کشد گل عصیانیاش ز خاک
باور کنم که دل
روزی نمیتپد
نفرین بر این دروغ دروغ هراسناک
پل میکشد به ساحل آینده شعر من
تا رهروان سرخوشی از آن گذر کنند
پیغام من به بوسه لبها و دستها
پرواز می کند
باشد که عاشقان به چنین پیک آشتی
یک ره نظر کننند
در کاوش پیاپی لبها و دستهاست
کاین نقش آدمی
بر لوحه زمان
جاوید میشود
این ذره ذره گرمی خاموش وار ما
یک روز بی گمان
سر می زند ز جایی و خورشید میشود
تا دوست داری ام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونه هم می چکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جان دوستدار
کی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار ؟
بسیار گل که از کف من برده است باد
اما من غمین
گلهای یاد کس را پرپر نمی کنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمیکنم
می ریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب می شود
زین خواب چشم هیچ کسی را گریز نیست
اما درون باغ
همواره عطر باور من در هوا پر است.
سیاوش کسرایی
۳۴۰۰
کشور رواندا محل اقامت بعدی پناهندگان به
انگلستان خواهد شد
۳۴۰۱
برای ما تعیین تکلیف نکن.
اگر کشتار بیش از یک میلیون نفر از دهقانان اوکراینی
توسط جانیان استالینیستی
دروغ است،
اثبات کن
و
اگر حقیقت دارد
انتقاد کن.
جنایت که حتما نباید
جمکرانیستی باشد.
گاهی
خلایق را هزار هزار شقه شقه می کنند و در خاوران ها می اندازند
و
گه
گندم و غلات مردم را تا اخرین دانه می گیرند
آن سان که برای کشت و کار
حتی
چیزی باقی نمی ماند.
در نتیجه چنین خریت استالینیستی
تولید کشاورزی مختل می شود
و
میلیون ها تن از توده مولد
از گرسنگی می میرند..
اگر خریت ها و خطاهای خطیر خران و جنایتکاران ماضی
به چالش علمی و انقلابی کشیده نشود،
تکرار می شوند.
زنده باد حقیقت
به
عوض تداوم خریت
۳۴۰۲
انباشت سرمایه در دست بورژوازی ایران در نتیجه استثمار بی شرمانه افاغنه آواره از وطن نیز بوده است.
هزاران تن از خانواده های افغانی شاغل در کوره پزخانه های متعلق به اجامر شاه
پس از سال ها جان کندن
به جرم ورود غیرمجاز از مرز
به زندان های شاهنشاهی افکنده شدند.
شرم شان باد از این شیوه دیرینه خویش
۳۴۰۳
هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
محمد رضا شفیعی کدکنی
۳۴۰۴
کانت و معیار
درنگی در جهان بینی ها
کانت
معلم اخلاق بورژوایی آغازین بوده است.
ایراد جهان بینانه کانت این است
که
او
نماینده ایدئآلیسم ذهنی
است.
به همین دلیل همه چیز را وارونه می بیند.
مثلا
در این اندرز
نمی داند که اخلاق چیزی طبقاتی است و نه دلبخواهی.
مثلا
اخلاق اشراف فئودال و روحانی
با
اخلاق رعیت و کارگر از زمین تا آسمان تفاوت دارد
و
دست خودشان هم نیست.
تظاهر و تزویر و تقیه و ریا
از
سجایای اخلاقی فئودالی و روحانی اند.
در حالیکه رعایا و کارگران
اهل صداقت و شفافیت و صراحتند.
۳۴۰۵
اکثر ما چیزی را که باید بدانیم و میتوانیم بدانیم، نمیدانیم و رفتیم سراغ چیزی که نمیتوانیم بدانیم. عمرمان را ضایع آن میکنیم و میرویم سراغ آن چیزی که اگر تا آخر عمر هم با آن کلنجار برویم، مثل آن بزی است که میخواهد با شاخش کوه را از جا بردارد. خب شاخ خودش را میشکند. کوه که با شاخ زدن از جایش تکان نمیخورد و ما همهمان شاخ شکستهایم به این معنا.
... این که کسانی مثل حافظ و خیام به ما توصیه میکنند به سراغ این چیزها نرویم به این خاطر است که میدانند درد و رنج زندگی ما افزایش پیدا میکند.
" که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را."
فقط درد و رنجتان را افزایش میدهید و در فرهنگ ما هیچ کس به اندازهی، در درجهی اول ابوالعلای معری و در درجه دوم خیام این نکته را به ما تأکید نکردند که سراغ این چیزها نروید و بروید سراغ چیزهایی که میتوان دانست.
مصطفی ملکیان
۳۴۰۶
نوام چامسکی فیلسوف و زبان شناس آمریکایی مورد علاقه خیلی از چپ ها و سیمای میلی رژیم ملاها در مصاحبه ای که انجام داده مردم اوکراین را ترغیب به تسلیم شدن در برابر پوتین و واگذاری دونباس به روسیه کرده است تا خطر جنگ جهانی سوم برطرف بشود. درباره کریمه هم گفته که واگذاری آن قابل بحث نیست چون دنیا اینجوری کار می کند !
توجه کردید ؟ چون دنیا اینجوری کار می کند !
ایشان همیشه منتقد و مخالف اینجوری کار کردن دنیا بوده است ولی با سمت آمریکایی و غربی اش ! این یک موضع تراز چپ های پسا جنگ سردی است.
ظروفچی
۳۴۰۷
ما اساسا و اصولا با دو نوع متد فکری سر و کار داریم:
متد فکری متافیزیکی
مثلا متد فکری سیدعلی و جنتی
و
متد فکری دیالک تیکی
مثلا متد فکری ما
۳۴۰۸
زنی که کشته شد اما نام و اثرش جاویدان ماند!
در ۱۷۲ سال پیش شیر زنی ایرانی بنام طاهره قره العین، زنی دانشمند، شاعر، سخنور و با اخلاق، خرافات و آداب و رسوم کهنه را زیر پا نهاد و در زمانی که حتّی شنیدن صدای زن گناه شمرده میشد حجاب از رخ بر گرفت و نهضت آزادی زن ایرانی را آغاز کرد.
او را کشتند ولی نام، آثار و افکارش جاودان است.
هرگز نمیدانستم تندیسی موجود است که به «طاهره قرة العین» اختصاص دارد!
این تندیس بوسیله یک مجسمه ساز بنام روس ساخته شده و «زن آزاده» و در برخی منابع، «رهایی» یا «آزادی» نامیده شده است.
مجسمه طاهره نزدیک به 70 سال است در باکوی آذربایجان برپاست. اگر گذارتان به آذربایجان افتاد، این اثر تاریخی در ایستگاه نظامی «مترو» در مرکز شهر باکو قرار دارد.
۳۴۰۹
سپهری مدرسه
برای دانشآموزانی که در صف، خوابهایشان قیچی شد.
سهراب سپهری
از کتاب هنوز در سفرم و اطاق_آبی
«در دبستان از شاگردان خوب بودم. اما مدرسه را دوست نداشتم. خودم را به دلدرد میزدم تا به مدرسه نروم. بادبادک را بیش از کتاب درس دوست داشتم. صدای زنجره را به آواز آقای معلم ترجیح میدادم. وقتی که در کلاس اول دبستان بودم، یادم هست یک روز داشتم نقاشی میکردم، معلم ترکهی انار را برداشت و مرا زد و گفت: همهی درسهایت خوب است. تنها عیب تو این است که نقاشی میکنی. این نخستین پاداشی بود که برای نقاشی گرفتم.با این همه، دیوارهای گچی و کاهگلی خانه را سیاه کرده بودم.»
۳۴۱۰
چیزهای خیلی زیادی هست که دوست دارم و می خواهم و می خواستم بسازم.
اما مشکلات ساخت این فیلم (سگ کشی)باعث شد که نتوانم خیلی کارها را بکنم.مثلا می توانستم اپیزودهای دیگر گفتگو ها را بسازم،دو تئاتر را نتوانستم روی صحنه ببرم،نتوانستم فیلم بعدی ام را شروع کنم.
کسانی که وارد این درگیری ها می شوند اصلاً کارشان همین است.سینما هم برای آنها به همین معنی است.سوداگری است.حالا نمی خواهم بگویم ولی کرمهای همین لجن اند.
من آدم فرهنگی ام و موقعی که کار نمی کنم همان وضعیتی را دارم که روشنفکر فیلم سگ کشی دارد.یعنی در جای خودم نیستم.
در دعوای این (بیزنس)تا بخواهید نامه های اداری نوشتم،تا بخواهید قانون ورق زدم و از این جور کارها کردم تا فقط از بدیهی ترین حق یک کارگردان در جهان دفاع کرده باشم و آن اینکه کسی حق ندارد در شکل و اندازه ی یک فیلم دست ببرد.همین.
بهرام بیضایی در گفتگو با نوشابه امیری.
جدال با جهل،
گفتگو با نوشابه امیری ،
ص ۱۱۱
نشر ثالث.
۳۴۱۱
کسب و کار شهروز عوامفریبی است.
ج. خ. چین چه ربطی به اولیگارشیسم روس
و
حزب ک. چین چه ربطی به حزب کم و نیست روسیه دارد؟
حزب کم و نیست روسیه مسخ شده است و رهبرش مبلغ استالینیسم به عوض مارکسیسم ـ لنینیسم است.
دلیل دفاع شهروز هم از ان به دلیل همین سقوط است
و گرنه استالیینست ها دشمن سرسخت اتحاد شوروی بوده اند
۳۴۱۲
۷۰ درصد کارگران جنسی بریتانیا پیش از این معلم یا پرستار بودند
تحقیق دانشگاه "لیدز" تاکید میکند، بیشتر کارگران جنسی بریتانیا قبلا شغلی در حوزه آموزش، بهداشت و سازمانهای خیریه داشتند. کاهش مداوم نیروی کار و خدمات اجتماعی ناچیز در بریتانیا، آنها را به فروش سکس سوق داده است.
نتیجهی یکی از وسیعترین تحقیقاتی که تاکنون دربارهی تجارت جنسی در بریتانیا انجام شده، پرده از واقعیتهای تلخ تازهای برداشته است.
تحقیق دانشگاه "لیدز" بریتانیا نتیجه میدهد که بیش از ۷۰ درصد کارگران جنسی فعلی در بریتانیا پیش از این مشاغلی در حوزههای آموزش، بهداشت و سازمانهای خیریه و مردمنهاد داشتهاند.
این تحقیق که خلاصهای از آن در روزنامهی بریتانیایی "گاردین" منتشر شد، اعلام کرد که دستکم یکسوم کارگران جنسی در بریتانیا تحصیلات دانشگاهی و ۱۷ درصد از آنها مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد دارند.
این تحقیق کارگران جنسی را از میان زنان، مردان و افراد تراجنسیتی انتخاب کرده است. گروه تحقیق دانشگاه لیدز میگوید بسیاری از کارگران جنسی فعلی پیش از این پرستار بیمارستان، پرستار کودکان، معلم یا خردهفروش بودند.
تمرکز گروه تحقیق بر افرادی بوده که قربانیان باندهای قاچاق انسان و تجارت سکس نیستند و اغلب به شکل فردی و پنهانی کار میکنند.
در همین زمینه:
جنايتى به نام تجارت سكس
قاچاق زنان و دختران جوان به كشورهاى اروپاى غربى
بردهداری مدرن در ۱۶۷ کشور با حدود ۳۶ میلیون قربانی
فرانسه چهارمین کشور: مشتریان روسپیگری مجازات میشوند
محققان دانشگاه "لیدز" میگویند، درحال حاضر از طریق سایتها وهمایش اینترنتی خرید و فروش سکس در بریتانیا میتوان ظرف نیم ساعت فردی را برای سکس پشت در خانه یا محل کار داشت.
اوضاع نامناسب اقتصادی، از دست دادن شغل و افت چشمگیر خدمات اجتماعی در بریتانیا، مهمترین عواملی است که افراد را اغلب اوقات بدون رضایت قلبی به تنفروشی سوق میدهد. بیشتر افرادی که در تحقیق شرکت کردند، تاکید داشتند که با پول ناچیزی که به عنوان کمک اجتماعی از سوی دولت بریتانیا پرداخت میشود، نمیتوانند زندگی خود با حداقل امکانات را تامین کنند.
یکی از زنانی که پیش از این پرستار بود، به محققان گفت:«شیفتهای کاری سخت من ۱۳ ساعت در روز بود. دستمزد کار من حداقلی بود، با این دستمزد به سختی میتوانستم قسط خانه و هزینهی زندگی را تامین کنم. همان شغل پرستاری هم مشمول تعدیل نیروی دولتی شد. به عنوان پرستار شاغل در بخش دولتی روزی ۵۰ پوند درآمد داشتم، حالا به عنوان کارگرجنسی ساعتی ۱۰۰پوند درآمد دارم و تنها ۱۶۳ روز در سال کار میکنم.»
با اینکه ۹۱درصد شرکتکنندگان گفتند که تنفروشی را کاری راحتتر با ساعات کاری کمتر و بهتری میدانند، ۷۱ درصد اعلام کردند که از قضاوت عمومی دربارهی تجارت سکس میترسند و دربارهی شغل خود به نزدیکان و اطرافیان خود دروغ گفتهاند.
دستکم ۴۷ درصد از این افراد تایید کردند که در این حرفه با خشونت جنسی و جسمی مواجه شدند یا کیف پول و اموالشان به دست خریدار سکس به سرقت رفته است. ۸۶ درصد نیز اعلام کردند که چندی بعد پیغامهای تهدیدآمیز از سوی مشتریان دریافت کردهاند.
دکتر تیلا ساندرز، رئیس گروه تحقیق دانشگاه لیدز از مقامهای بریتانیا خواست تا تنفروشی را قانونی کنند و تاکید کرد که تحقیق آنها نشان میدهد، شرایط برای کارگران جنسی و قضاوتهای عمومی تا وقتی این تجارت زیرزمینی است، بهتر نخواهد شد.
منبع دویچه وله
مفهوم کارگر جنسی
فاقد اعتبار علمی است.
فواحش نر و زن
جزو لومپن پرولتاریا هستند و نه جزو پرولتاریا.
این مفهوم یکی از توطئه ـ مفاهیم امپریالیستی است
۳۴۱۳
تغییر آدم ها
همه چیز تغییر می یابد به غیر از بنی بشر.
بنی بشر هر چه پیرتر می شوند نه خردمندتر بلکه خرتر می شوند
۳۴۱۴
کسانی که همدیگر را دوست دارند، بی آن که خود متوجه باشند، به قالب و اندازه همدیگر در میآیند
رومن رولان
۳۴۱۵
شاملو و انسانیت
شاملو که شعور نداشته است.
شاملو و پدرش طرفدار فاشیسم بوده اند و کم مانده بود توسط متفقین تیرباران شوند.
فاشیسم بدترین دشمن انسانیت و یا هومانیسم است.
فقط در آلمان پیشوای شاملو ـ حضرت هیتلر ـ ۶ میلیون یهودی و یک و نیم میلیون کمونیست و آنتی فاشیست را جزغاله کرده است.
سطر سطر آثار شاملو سرشته به نیچه ئیسم است و نیچه فیلسوف فاشیسم بوده است و کتب نیچه در زمان هیتلر جزو کتب درسی بوده اند
۳۴۱۶
قانون عدم مقاومت:
در روي زمين چيزي نيست که بتواند در برابر کسي که هيچگاه مقاومت نمي کند بايستد. چيني ها مي گويند که آب از آن رو نيرومندترين عنصر است که کاملاً غير مقاوم است. آب مي تواند صخره را بشکافد و هر چه را که در برابرش قرار گيرد از سر راه بردارد.
هر موقعيتي (حتي آنچه را پيش روي داريد و شکست باشد) را "موفقيت" بدانيد و انرا خير و صلاح. چون شري وجود ندارد. جز خدا قدرت ديگري وجود ندارد و خدا هميشه خير و برکت است. شر زاييده خيالات نادرست آدميست.
در برابر شر مقاومت نکنيد, مغلوب بدي نشويد. در غير اينصورت آنرا بيشتر به سوي خود جذب مي کنيد. با کلام و قانون تبديل بدي را به نيکويي مغلوب سازيد.
مطمئن باش که اوضاع مخالف, خير است و از آن آزرده نشويد تا وزن و سنگيني خود را از دست بدهد. در اين حال از جملات تاکيدي زير که تکرارش نتايجي اعجاب انگيز دارد استفاده کنيد.
جمله تاکيدي: هيچ کدام از اينها تکانم نمي دهد.
( برگرفته از کتاب چهار اثر فلورانس )
۳۴۱۷
خدا و فرد
۳۴۱۸
راشا تودی
رسانه توطئه ـ تئوری است.
مزدور پوتین و پالان است
۳۴۱۹
آقایون لیبرال مسلک ، طرفداران سرمایه داری در پوشش چپ ( به خصوص آن حزب ننگین به اصطلاح کمونیست کارگری ) ، سلطنت طلبها ، اصلاح طلبان بی حیا ، خلاصه همه کسانی که به اشغالگری روسیه در اکراین اعتراض دارند و اکتهای شدید سیاسی دارند ، میشود این جماعت بفرمایند که فرق اشغالگری روسیه در اکراین با اشغالگری تاریخی رژیم جنایتکار اسرائیل در سرزمین فلسطین در چه چیزی است ؟؟؟؟ آن یکی اشغالگری روس است و در مورد اسرائیل یک بازیابی هویت تاریخی مذهبی ؟؟؟؟ آن میشود الیگارشی سرمایه داری روسیه و این میشود بزرگترین دموکراسی خاور میانه ؟؟؟؟ آن میشود نسل کشی و جنایت و این میشود تنازع برای بقا و گسترش صلح ابراهیمی ؟؟؟؟؟ البته جواب این جماعت را همان دلقکی که رئیس جمهور اکراین است داده ، این جناب فرموده اکراین را باید تبدیل به اسرائیل دوم کرد ، حال تا میتوانید به دور خود بچرخید و آفتاب بالانس بزنید
گری و اکراین
این شیوه بحث گری
شبیه شیوه بحث پوتین و پالان است.
مارکسیست ها به قول لنین تحلیل مشخص از هر چیز مشخص عرضه می دارند.
مثلا طبقه حاکمه در روسیه کیست؟
پوتین نماینده کیست؟
مقاومت اوکراین در مقابل ارتش روسیه و لاشخورهای چچستان و واگنر و غیره
چه منافاتی با مارکسیسم ـ لنینیسم دارد؟
صهیونیسم چیست؟
۳۴۲۰
سبزجامگان
سوار بر مادیان
گذشتند از تیغ و کویر
تا قلعهای که صداها پر از الفاظ عربی
هوا پر از بوی تعفن نعلین
حدیث جنگها پیچید در شامه قرنها
تا امروز در شمال زمین
حضور پارس سگهاست
وحشت نگاه مادران سینه شکافته
در ترس کودکانی که میدوند
و عکاسان عکس میگیرند
کلمات سبز جامگان
بر صندلی لهستانی
خانه به خانه
پول در سهم آخرت است
خرمگسی هم میان کلمات پر نمیزند
هیچ خندهای شبیه خنده نیست
و ترانهها شبیه دعای زیر لب
فقط صدای رعد
از ابرهای یائسه میآید
مشتهای برادران و پدران در هوا
و سینهی ورم کردهشان از دفن حسرتها
خون میشود بر سیمای زمین
حرفشان
صلح و برادری بود
پس چرا سرخ است کف خیابان؟
فرح آریا
۳۴۲۱
پوتین مثل جغدی خدای خرابه ها ست
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر