۱۴۰۱ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

مائوئیسم و رسالت تاریخی طبقه کارگر (۶۵)

  [Mao Zedong] 

پروفسور دکتر  رولف ماکس

(۱۹۷۵)

برگردان

شین میم شین

 

فصل ششم

سیاست مائوئیستی جامعه

تحت فشار نقش تاریخی عینی طبقه کارگر

ادامه

 

۸۲

·    مائوئیست ها با طرح اجتماعی ـ سیاسی مبتنی بر سطح حتی الامکان نازل زندگی کارگران هر چه بیشتر در تضاد با آماج خود یعنی توسعه حتی الامکان سریع تولید قرار می گیرند.

 

۸۳

·    سمتگیری در جهت سطح زندگی نازل طبقه کارگر با بسیج اقتصادی طبقه کارگر در تضاد قرار دارد

·    به همین دلیل، سدی در راه استفاده حداکثر از طبقه کارگر  به مثابه نیروی مولد محسوب می شود.

 

۸۴

·    ما اینجا با تضاد زیر سر و کار پیدا می کنیم:

·    تضاد میان بی نیازی به مثابه ایدئال (آرمان) مائوئیستی و مطالبات مربوط به توسعه جامعتی.

 

۸۵

·    این تضاد فرم نمودین تضاد عام میان سوبژکتیویسم مائوئیستی و واقعیت جامعتی عینی است.

 

۸۶

·    این تضاد، قوای گرد آمده دور مائوتسه تونگ را به مانور وامی دارد.

 

۸۷

·    این مانور در موضع خود نسبت به شرایط زندگی مادی زحمتکشان نیز بخشی از تلاش رهبری چین جهت گسترش پایگاه سیاسی خود و اثر گذاری شدیدتر بر طبقه کارگر است.

 

۸۸

·    در چارچوب این تاکتیک، رهبری چین می بایستی به شرایط کاری و شرایط زندگی زحمتکشان برای مدت زمانی و یا در بخش های معینی توجه بیشتر مبذول دارد.

 

۸۹

·    ما در این مورد، نه با موضع ثابت رهبری چین، بلکه با موضع فوق العاده متغیری سر و کار پیدا می کنیم که بسته به نقطه نظرهای تاکتیکی و تناسب قوا در خود رهبری مائوئیستی راجع به شرایط مادی طبقه کارگر بوده است.

 

۹۰

·    این حاکی از تضادمندی سیاست مائوئیستی در کل است که این رابطه را دستخوش نوسانات تاکتیکی شدیدی کرده  است.

 

۹۱

·    تمکین اجباری رهبری مائوئیستی چین به منافع اقتصادی زحمتکشان در خدمت عوامفریبی اجتماعی مائوئیسم قرار دارند.

 

۹۲

·    بدین طریق باید رهبری مائوئیستی به آماج های زیر برسد:

 

الف

·    بی حقوقی سیاسی زحمتکشان باید بدین طریق پرده پوشی  شود.

 

ب

·    از زحمتکشان موضعگیری مثبت اکتیو نسبت به آماج ها و متدهای سیاسی مائوئیسم خواسته شود.

 

پ

·    اطاعت و تبعیت روز افزون زحمتکشان از دیکتاتوری مائوئیستی حاصل آید.

 

۹۳

·    حقایق امور محالیت (امکان ناپذیری) زیر را اثبات کرده اند:

·    هرگز نمی توان در آن واحد هم بر ضد سوسیالیسم جهانی مبارزه کرد  و هم سیاستی در داخل کشور در پیش گرفت که بیانگر منافع طبقه کارگر خودی، یعنی طبقه کارگر ملی باشد.

 

۹۴

·    در دوره پس از سال ۱۹۶۹ خصومت مائوئیست ها با همبود سوسیالیستی، فرم های خشن تری به خود گرفته است.

 

۹۵

·    این خصومت تبیین غلیظ خود را در تشکیل بلوک با امپریالیسم پیدا می کند که دشمن مشترک مجموعه طبقه کارگر بین المللی و کلیه نیروهای انقلابی در سراسر جهان است.

 

۹۶

·    مائوئیست ها بدین طریق، جبهه دومی بر ضد سوسیالیسم جهانی گشوده اند.

 

۹۷

·    بلوک بندی با امپریالیسم، عنصر مرکزی تلاشی با سیاستی تمام ارضی است  که در نتیجه ی آن، همبود سوسیالیستی «مورد محاصره قرار داده می شود.»

 

۹۸

·    محتوای اجتماعی این سیاست عبارت است از سمتگیری در جهت «محاصره» عالی ترین فرم توسعه کنونی جنبش کارگری بین المللی.

 

۹۹

·    خصومت مائوئیست ها نسبت به نیروی اجتماعی اصلی دوران ما حاوی ماهیت ارتجاعی داخلی و خارجی است.

 

۱۰۰

·    این ماهیت ارتجاعی به دلیل زیر مؤکدیت کسب می کند:

·    این مبارزه در مقیاس جهانی به کمک همراهی مائوئیست ها با نیروهای به لحاظ تاریخی در حال احتضار و رو به زوال عصر ما صورت می گیرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر