۱۴۰۰ اسفند ۲۹, یکشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۱۳۵)

   

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

  

فصل نهم

در آتش انقلاب اروپا

   

۱۷

وداع سرخ

 

در بهار سال ۱۸۴۹

توسعه امید انگیز به تشکیل حزب کارگری تمام ـ ملی

قطع شد.

 

در آلمان نبرد تعیین کننده میان نیروهای انقلابی و ضد انقلاب (ارتجاع) فئودالی که اکنون با بورژوازی متحد شده بود،

آغاز گشت.

 

این نبرد تحت عنوان مبارزه در راه قانون اساسی رایش

در تاریخ ثبت شده است.

 

مارکس و انگلس

در این نبرد شرکت فعال داشتند.

 

دلیل برونی برای این نبرد

قانون اساسی مصوبه در اواخر ماه مارس سال ۱۸۴۹ بود

که

در گردهمایی ملی در شهر فرانکفورت

پس از ماه ها بحث

بالاخره

تصویب شده بود.

 

این قانون اساسی

 قانون اساسی بورژوایی و کمپرومیس (مصالحه) محقری بیش نبود.

 

این قانون اساسی

 جمهوری دموکراتیک یکپارچه و واحدی را در مد نظر نداشت.

 

این قانون اساسی

رایش قیصری آلمانی موروثی با پارلمان تمامکشوری را در مد نظر داشت.

 

این قانون اساسی

اما

 علیرغم محقریتش

در مقایسه با پراکندگی سیاسی و اقتصادی تا کنونی آلمان و در مقایسه با حاکمیت نامحدود مقتدران فئودال

گامی به جلو بود.

 

اشراف عالی رتبه آلمان

این قانون اساسی رایش

را

به دلیل وجود تمایلات ضد فئودالی در آن

رد می کردند.

 

به همین دلیل

آن

در

قاموس توده های خلق

به سمبل انقلاب بدل شد. 

 

به قول انگلس:

«خلق در این قانون اساسی

گام کوتاهی در راه وحدت (یکپارچگی) آلمان

و

ضمنا

گام کوتاهی در راه امحای اشراف فئودال

را

می دید.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۶، ص ۴۶۰)

 

در روزهای اول ماه مه

در

اقصا نقاط آلمان

در

ساکسون

شلزین

بادن

فالتس

خلق

به

مبارزه مسلحانه در راه قانون اساسی رایش

برخاست.

 

مارکس و انگلس

هم

در

«روزنامه راین نوین»

به

طرفداری از خلق

برخاستند.

 

مارکس و انگلس

امیدوار بودند

که

این قیام انقلابی

از حد آماج بی واسطه اش،

یعنی

از حد دفاع از قانون اساسی رایش آلمان

فراتر رود

و

 به

مبارزه در راه جمهوری دموکراتیک مبدل شود.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر