تحلیلی
از
شین میم شین
آرش کمانگیر
(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)
۱۵
در این پیکار
در این کار
دل خلقی است در مشتم
امید
مردمی خاموش همپشتم
· آرش در این بند شعر، منبع لایزال انرژی و نیروی خود را به نام می نامد:
· پشتوانه و پشتیبان آرش امید مردمی خاموش است.
· سیاوش در این مفهوم «مردم خاموش»، کوه وارگی توده را بی وساطت واژه ای به خاطر خواننده خطور می دهد.
· روند توسعه تئوریکی ـ استه تیکی ـ هنری سیاوش با توسعه تئوریکی ـ استه تیکی ـ هنری مقوله توده عجین شده است که در شعر «وطن، وطن» به اوج می رسد:
تنم
ز رنج٬ عطر و بو گرفته است
رُخَم به سیلی ز مانه خو گرفته است
اگر چه در نگاه اعتنای کس نبوده ام
یکی ز چهره های بیشمارِ توده ام
· درایت تئوریکی سیاوش در این زمینه ـ و نه فقط در این زمینه ـ بی نظیر و بی همتا ست.
۱۶
کمان کهکشان در دست
کمانداری کمانگیرم
· آرش پس از به نام نامیدن منبع و سرچشمه نیروی خویش، به تعریف خویشتن خویش می پردازد:
· تعریفی تماشائی
· تعریفی از سرتاپا دیالک تیکی:
۱۷
کمان کهکشان در دست
· معلوم نیست که خود سیاوش به تمامت غنای شاهکار فکری خود واقف است و یا خود با جوشش خودپوی آن، غافلگیر می شود:
· آرش و سیاوش در هر صورت، از مفهوم زیبای زندگی بخش و زندگی ساز «امید» به مفهوم پرشکوه و شادی بخش «کمان کهکشان» (رنگین کمان) می رسد.
· وقتی از انسجام منطقی ـ بینشی سیاوش سخن می رود، منظور همین است.
· خواننده بی اختیار به نوعی از تبیین ریاضی ـ منطقی قضایا برمی خورد که می توان «ریاضیات شعر» سیاوش نامید.
۱۸
کمان کهکشان در دست
· در این مفهوم سیاوش، ضمنا «امید مردم خاموش» به کمانی تشبیه می شود برای پرتاب تیری تعیین کننده.
· کمانی که بدون آن نه تیر معنی پیدا می کند و نه پرتاب تیری امکان پذیر می گردد.
· اگر معنی این مفهوم، تأکید مؤکد سیاوش بر نقش تعیین کننده توده نیست، پس چیست.
· این هنوز تمامی محتوای غول آسای این مفهوم سیاوش نیست.
۱۹
کمان کهکشان در دست
· سیاوش با بسط و تعمیم دیالک تیک جزء و کل، شخصیت و تاریخ، فرد و جامعه به شکل دیالک تیک آرش و مردم خاموش و با تأکید بر نقش تعیین کننده کل، تاریخ، جامعه و توده، گامی فراتر و متعالی تر در پلکان تفکر مفهومی برمی دارد و دیالک تیک جامعه و طبیعت را، دیالک تیک طبیعت دوم (انسان، طبیعت اندیشنده) و طبیعت اول را به شکل دیالک تیک کهکشان و قهرمان، کمان کهکشان و آرش بسط و تعمیم می دهد.
· این اما به چه معنی است و منظور سیاوش از تأکید بر این دیالک تیک چیست؟
۲۰
کمان کهکشان در دست
· امید مردم خاموش به زعم آرش، رنگین کمان کهکشان است و این بدان معنی است که توده چیزی از جنس طبیعت قدر قدرت لایتناهی و لایزال است.
· این به معنی پیوند شخصیت انقلابی با توده و ضمنا به معنی اندیشه و عمل شخصیت (آرش) در تبعیت از قوانین طبیعی و در تمکین به قانونمندی های عینی است.
· بیان دیگرگونه ای در شولای شعر از دیالک تیک جامعه و طبیعت، قهرمان و توده، آرش و مردم خاموش.
· حالا حتما حریفی به خرده خواهد گفت که شعر پدیده ای خودجوش است و شاعر به دلایل مختلف تسلط و وقوف مطمئنی بر کلمات خود ندارد.
· شاید حق با حریف باشد.
· ولی توجه به ادامه شعر و روند توسعه آن بی ضرر و ضرور است:
کمان کهکشان در دست
کمانداری کمانگیرم
شهاب تیز رو، تیرم
ستیغ سر بلند کوه، مأوایم
به چشم آفتاب تازه رس، جایم
· همه عناصری که آرش خود را در پیوند با آنها می بیند، بدون استثناء، عناصر طبیعی اند.
· این اگر به معنی بر قراری آگاهانه پیوند دیالک تیکی طبیعت دوم (آرش، انسان، جامعه) با طبیعت اول نیست، پس چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر