درنگی
از
میم حجری
هانا آرندت
هنگامی که مدام به شمادروغ میگویند
نتیجه این نیست که شما این دروغها را باورمیکنید،
بلکه این است که دیگرهیچکس به هیچ چیز باور نمی کند
عجب منطق تق و لقی:
اولا
اگر به ما
مثلا
شما
دروغ تحویل می دهید،
چرا باید بشریت
دیگر به چیزی باور نداشته باشد؟
ثانیا
اکثریت قریب به اتفاق خلایق
اکاذیب اجامر طبقات حاکمه را کم و یا بیش
می پذیرند.
می دانی چرا؟
برای اینکه هر دروغی به ذراتی از حقیقت سرشته است.
همین ذراتی از حقیقت
ترفندی برای قالب کردن دروغ به عنوان حقیقت
به خلایق است.
مثال:
این روزها
بازار دروغ پراکنی امپریالیستی و اولیگارشیستی
حسابی گرم است:
زلنسکی می گوید:
در عرض یک ماه
۱۵۰۰۰ سرباز و درجه دار روسی
کشته شده اند
و
۱۰۰۰ نفر از آنان به اسارت گرفته شده اند.
رسانه های امپریالیستی این خبر را صدها بار تکرار می کنند.
ضمنا
اضافه می کنند
که
صحت و سقمش
هنوز
اثبات نشده است.
تله و ترفند در همین جمله آخر رسانه ها ست
که به معنی بی طرفی و بی غرضی رسانه های امپریالیستی
است.
اما
همین رسانه های امپریالیستی
راشا تودی
را
بنگاه دروغپراکنی اولیگارشیستی روس است،
تعطیل می کنند
تا
اکاذیب اولیگارشیسم روس
به
گوش کسی نرسد.
هانا آرندت
مردمی که دیگرنتوانند چیزی را باورکنند،
نمیتوانند نظری هم داشته باشند
عجب.
داشتن و نداشتن نظر چه ربطی به باور به اکاذیب این و آن دارد؟
مثلا
خود ما
ضمن بی باوری به اکاذب طبقات حاکمه امپریالیستی و اولیگارشیستی
صاحبنظریم.
می دانی چرا؟
برای اینکه توان تفکر داریم
و
پیش شرط داشتن نظر
داشتن توان خود اندیشی است
خلایق هم بسته به جایگاه جامعتی شان
صاحبنظرند.
۳
هانا آرندت
مردم بی باور
نه تنها از توانایی اقدام به کاری محرومند،
بلکه ازتوانایی اندیشیدن و داوری کردن محروم می شوند
و با چنین مردمی،
شما هر کاری بخواهید میتوانید بکنید.
عجب دلایلی؟
پیش شرط اقدام به انجام کاری
نه
باور و یا بی باوری به اکاذیب این و آن،
بلکه داشتن توان فکری و جسمی
است.
کار
عبارت است از مادیت بخشی فیزیکی به مدل فکری.
منظور از مادیت بخشی فیزیکی
نفوذ فکر در مواد و مصالح طبیعی
با
صرف نیروی عضلانی
و
با
استفاده از وسایل جاندار و جامد کار
است.
عمله و بنا
قبل از بنای خانه
مدل فکری خانه
را
در ذهن خود می سازند.
بعد
به
کمک
بیل و کلنگ و سطل و ماله و غیره
و
خاک و کاه و آب و آهک و چوب و سنگ و سیمان و غیره
مدل فکری خانه
را
مادیت می بخشند
و
سرانجام
خانه ای تشکیل می یابد
که
در
خطوط کلی اش
شبیه مدل فکری خانه
است.
۴
هانا آرندت
مردم بی باور
نه تنها از توانایی اقدام به کاری محرومند،
بلکه ازتوانایی اندیشیدن و داوری کردن محروم می شوند
و با چنین مردمی،
شما هر کاری بخواهید میتوانید بکنید.
هانا
اول
خرافه اش
را
سر هم بندی می کند
بعد
همه زورش را می زند
تا
خرافه
را
اثبات کند.
بدین طریق
این نتیجه کج و کوله گرفته می شود
که
شنیدن دروغ و بی اعتمادی به همنوع
موجب تعطیل کارخانه مغز
و
سلب آدمیت از آدمیان
می شود.
آنچه که هانا نمی بیند و نمی خواهد ببیند،
شلاق طبقات حاکمه
است.
هر کارگاهی، مرزعه و مرتع و شرکت و بیمارستانی
شکنجه گاهی و حتی کشتارگاهی
است.
اگر هانا در همان امریکا پای درد دل سیاهان می نشست،
متوجه ماجرا می شد
و
به
حقانیت مارکسیسم
ایمان می آورد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر