۱۴۰۰ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۵۲۶)

Bild

 شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص  ۵۳)

بخش سیزدهم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
  

۱

چو برکندی از دست دشمن، دیار

رعیت به سامانتر از وی بدار

 

که گر بازکوبد در کارزار

برآرند عام، از دماغش دمار

معنی تحت اللفظی:

اگر کشوری را از دست پادشاهی درآوردی،

با رعایا بهتر از او رفتار کن

تا

اگر دوباره به جنگ برخاست،

رعایا حسابش را برسند.

 

سؤال

سعدی

در این دو بیت شعر،

دیالک تیک طبقه حاکمه و (۱)

را

پس از اشغال خاک دیگران به شکل دیالک تیک پادشاه و رعایا بسط و تعمیم می دهد و خوشرفتاری به مراتب بهتر از پادشاه پیشین را توصیه می کند.

 

جواب

 

سعدی

در این دو بیت شعر،

 دیالک تیک طبقه حاکمه و توده

را

پس از اشغال خاک دیگران به شکل دیالک تیک پادشاه و رعایا بسط و تعمیم می دهد و خوشرفتاری به مراتب بهتر از پادشاه پیشین را توصیه می کند.

 

ساده لوحی می تواند همین بیت را علم کند و سعدی را به عنوان هومانیست بزرگی جا بزند.

 

سؤال

 

اما سعدی دلیل رهنمود خود را در بیت بعدی، با صراحت (۲) شرم انگیزی  اعلام می دارد.

 

جواب

 

اما سعدی دلیل رهنمود خود را در بیت بعدی، با صراحت پراگماتیستی شرم انگیزی  اعلام می دارد:

تا اگر پادشاه قبلی برگشت، رعایا دمار از دماغش برآرند.

 

اگر سران امپریالیسم امریکا از ماهیت سعدی خبرمی داشتند،  

 اکنون می توانستیم شاهد مجسمه ای به بزرگی زن مشعل به دست در امریکا باشیم.

رهنمودهای جنگی سعدی اکنون به نحوه رفتار با مردم ممالک تسخیر شده مربوط می شود.

 

اولین طبقه ای که سعدی در نظر می گیرد، طبقه رعایا ست، که طبقه اصلی و ضد دیالک تیکی طبقه حاکمه هر جامعه فئودالی را تشکیل می دهد.

 

تیزهوشی دیالک تیکی سعدی

بار دیگر خود را به وضوح نشان می دهد.

 

سؤال

 

اما دلیل سعدی برای رفتار «به سامانتر از وی»، نه دلیلی اصولی، بلکه دلیلی است که بیشتر بر دیالک تیک وسیله و (۳) استوار شده است :

 

جواب

 

اما دلیل سعدی برای رفتار «به سامانتر از وی»، نه دلیلی اصولی، بلکه دلیلی است که بیشتر بر دیالک تیک وسیله و آماج استوار شده است:

«که گر بازکوبد در کارزار، برآرند عام، از دماغش دمار.»

 

اگر پادشاه مغلوب لشکر آراست و برای بازپس گرفتن مملکت خویش به مبارزه آغاز کرد، رعیت دمار از روزگارش در آورند.

 

در منطق سعدی، ناگهان هیچکاره ها و ناتوانان تاریخ، همه کاره می شوند و طبقه حاکمه بیگانه را به طبقه حاکمه خودی ترجیح می دهند.

 

سؤال

 

اینجا نیز گرایش (۴) سعدی خود را آشکار می سازد.

 

جواب

 

اینجا نیز گرایش پراگماتیستی سعدی خود را آشکار می سازد.

 

او رفتار به سامانتر با رعایا را نه به خاطر به رسمیت شناسی حق زندگی شرافتمندانه برای همه انسانها، بلکه به قصد آلت دست قرار دادن آنها توصیه می کند.

 

این را پراگماتیسم می نامند:

حقیقت آن چیزی است که برای من سودمند باشد.

 

جالب است که سعدی در بیت شعر «که گر بازکوبد در کارزار، برآرند عام، از دماغش دمار»، دیالک تیک شاه و رعایا را به شکل دیالک تیک خاص و عام مطرح می سازد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر