برگردان
۱۰
· با گذار از سرمایه داری مبتنی بر رقابت آزاد به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی و یا امپریالیسم، تضادهای موجود میان بورژوازی انحصاری و طبقه کارگر شدت می یابند و تضاد میان انحصار (مونوپول) و دموکراسی با وضوح هرچه بیشتری بروز می کند که با گرایش به محدود سازی آزادی های بورژوایی ـ دموکراتیکی همراه می شود.
۱۱
· بورژوازی انحصاری، دیگر نمی تواند از این آزادی ها برای انتگراسیون (همپیوندی) خلق در دولت انحصارات بهره برگیرد.
۱۲
· آنگاه، نهادهای معینی که در فرم های آغازین شان به مانعی در راه بورژوازی انحصاری مبدل شده اند، یا محدود می گردند و یا چنان تحریف می شوند که به ابزار مانی پولاسیون برای تقویت حداقل موقتی نظام کاپیتالیستی مبدل می گردند.
۱۳
· به عنوان مثال، در آلمان فدرال، حق انتخابات با احراز ۵ در صد آراء محدود می گردد و مجلس و یا پارلمان آلمان اغلب کاری جز تصویب مطالبات اتحادیه های سرمایه داران ندارد.
۱۴
· بورژوازی انحصاری با تکمیل مستمر سانترالیسم بوروکراتیکی می کوشد تا به تحکیم قدرت خود نایل آید.
۱۵
· گرایش به زورگویی، قهر و ارتجاع که از ماهیت انحصار (مونوپول) نشئت می گیرد، منجر بدان می شود که بورژوازی انحصاری تحت شرایطی در بخشی از دول کاپیتالیستی به صورت دیکتاتوری تروریستی علنی و عریان در می آید.
۱۶
· بورژوازی انحصاری اگر از انتگراسیون (همپیوندی) خلق در لفافه دموکراسی بورژوایی با سیستم انحصاری ـ دولتی عاجز باشد، به متدهای سرکوب علنی متوسل می شود.
۱۷
· ایده ئولوگ های بورژوایی می کوشند تا خصلت طبقاتی دموکراسی بورژوایی را ماستمالی کنند و به حفظ توهمات پارلمانی نایل آیند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر