پروفسور دکتر ولفگارنگ پطر ایشهورن
برگردان
شین میم شین
۱
شعور جامعتی
(شعور اجتماعی)
۱
· شعور جامعتی یکی از مفاهیم اصلی ماتریالیسم تاریخی است.
۲
· مفهوم «شعور جامعتی» به تمامی نظریات سیاسی، جهان بینانه، اخلاقی و حقوقی ـ قضائی اطلاق می شود که به طور تاریخی تعیین شده اند.
· نظریاتی که در هر جامعه مورد نظر، بیانگر فکری روند جامعتی ـ عملی زندگی اند و در روند تولید و بازتولید مادی پدید می آیند و مؤثر واقع می شوند.
۳
· اصطلاح فلسفی ـ سوسیولوژیکی «شعور جامعتی» نه تنها تأملات عقلائی مربوط به حیات جامعتی، بلکه همچنین تصورات، توهمات، آرزوها و حالات غیر عقلائی را نیز شامل می شود که اغلب به غلط آن را «روانشناسی اجتماعی» می نامند.
۴
· مفهوم «شعور جامعتی» بیانگر جنبه های مختلف مسئله وجود جامعتی است که البته به طور ناگسستنی با هم در پیوند قرار دارند:
الف
· مفهوم «شعور جامعتی» اولا حاکی از این حقیقت امر است که شعور انسانی محصول توسعه و تکامل جامعتی است و به این معنا شعور جامعتی نامیده می شود.
· شعور ـ به معنی عام واژه ـ یعنی انعکاس فکری و یا تصویرسازی از جهان به مثابه عملکرد سیستم عصبی مرکزی، به مثابه ساختار اطلاعاتی خاص که نتیجه کار مغز است.
ب
· ثانیا مفهوم «شعور جامعتی» و مفهوم «وجود جامعتی» (وجود اجتماعی) لازم و ملزوم یکدیگرند.
(از این رو ست که ما از دیالک تیک وجود جامعتی ـ شعور جامعتی سخن می گوییم.
مترجم)
۵
· بدین سان مفهوم «شعور جامعتی » سه فونکسیون مهم هم به عهده می گیرد:
الف
· «شعور جامعتی» راه را برای بسط دادن مسئله اساسی فلسفه به جامعه بشری هموار می سازد.
(مسئله اساسی فلسفه عبارت است از مسئله مربوط به رابطه ماده (طبیعت، وجود) و شعور (روح، تفکر)
مسئله اساسی فلسفه عالی ترین مسئله فلسفه است.
تقسیم و طبقه بندی سیستم ها و نگرش های فلسفی به دو جریان اصلی ماتریالیسم و ایدئالیسم و حل بنیادی کلیه مسائل مهم فلسفی، وابسته به پاسخی است که بدان داده می شود.
مسئله اساسی فلسفه در فرم کم و بیش روشنی تمام تاریخ تفکر فلسفی را در برگرفته است.
اگرچه این مسئله برای اولین بار از سوی ماتریالیسم دیالک تیکی، توسط انگلس، به طور صریح فرمولبندی شده است.
مترجم)
ب
· «شعور جامعتی» راه را برای پیاده کردن مسئله اساسی فلسفه در جامعه بشری هموار می سازد.
پ
· «شعور جامعتی» راه را برای دادن پاسخ ماتریالیستی به مسئله اساسی فلسفه در عرصه جامعه بشری هموار می سازد.
۶
· مارکس در این مورد می گوید:
· «این شعور انسان ها نیست که وجود آنها را تعیین می کند، بلکه برعکس، وجود جامعتی آنها ست که شعور آنها تعیین می کند.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۶، ص ۹)
۷
· مفهوم «شعور جامعتی» از این لحاظ با مفهوم «روبنای ایدئولوژیکی» و یا «مناسبات ایدئولوژیکی جامعه» معنی مترادفی پیدا می کند.
· مراجعه کنید به زیربنا و روبنا، مناسبات جامعتی
زیربنا و روبنا
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8975
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8980
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8986
پایان
مناسبات
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7996
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر