پروفسور دکتر ولفگارنگ پطر ایشهورن
برگردان
شین میم شین
۱
انگیزه ها و هدفگذاری و سمتدهی فکری به رفتار
۱
· انگیزه ها را نباید با هدفگذاری و سمتدهی فکری به رفتار طبقات و گروه های اجتماعی یکسان تلقی کرد.
۲
· مفهوم انگیزه، تنها به عمل فردی و محرکه های سوبژکتیو ـ فردی نسبت داده می شود.
۲
· رفتار طبقات ـ به این معنا ـ برانگیخته نمی شود، بلکه اثبات می شود و آماج قرار داده می شود.
۲
انگیزه ها و حوایج
۱
· انگیزه ها را نباید با حوایج یکسان گرفت.
۲
· حوایج، به مثابه کمبود انسانها، در رابطه با نعمات مادی و فکری، که انسانها کم و بیش بدان آگاهند، مبانی ماهوی تشکیل انگیزه ها را تشکیل می دهند.
۳
· حوایج ـ اما ـ پس از پیوند با اهداف تعیین شده برای بر آورده ساختن شان، به انگیزه ها توسعه می یابند.
۳
انگیزه ها و عواطف
۱
· رابطه عواطف و انگیزه ها نیز به همان سان است.
۲
· عواطف نیز می توانند مبانی ماهوی برای انگیزه ها محسوب شوند، اما فاقد خصلت هدفمند اند.
۴
انگیزه ها و نظرات
۱
· رابطه نظرات و انگیزه ها نیز به همین سان است.
۲
· نظرات نیز به طور بیواسطه تأثیر برانگیزنده به جا می گذارند.
۳
· تنها آماجگذاری منتج از نظرات و یا تبدیل نظرات به نیات منجر به انگیزش می شود.
۵
انگیزه ها و آماج ها
۱
· پس انگیزه ها همواره حاوی آماج و هدف عمدی اند.
۲
· انسان قاعدتا برای تحقق آماج های نهفته در انگیزه ها ـ با توجه به نوع و جریان اقدامات لازمه ـ به توسعه آماج های جزئی دست می زند که به نوبه خود به مثابه وسیله ای برای رسیدن به آماج های موجود در انگیزه ها به کار می روند.
۳
· از این رو تلاش انسان های مختلف برای رسیدن به آماج بیواسطه واحد، می تواند دلایل محرکه (انگیزه های) متفاوتی داشته باشد.
۴
· بنابرین انگیزه ها و آماج ها نیز یکسان نیستند.
ادامه دارد.
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذف