هانی شافت
رزمنده آنتی فاشیست کمونیست شهید از هلند
میم حجری
۸۴۴
تهدید بازیکن فوتبال زنان به اسیدپاشی پس از استوری یک عکس
ما زنان
حق هم دارند.
تحریک می شوند حزب الدلاری ها
۸۴۵
بهتر است به پزشک مراجعه کنی.
سر درد می تواند آژیر غدد سرطانی هم باشد
۸۴۶
استاندار فارس:
پزشکانی که تهدید به مهاجرت میکنند میتوانند بروند؛ ما هم بدرقه شان میکنیم.
بحث حریف
مربوط به اطبا ست و نه دارو و درمان.
حریف
نسل اندر نسل
جزو گله دعانویس و جنگیر و فال بین و جادوگر
بوده است.
جای اطبا را دعانویسان و جنگیران و فال بینان و جادوگران
خواهند گرفت
در روسیه پوتین و چکمه و چارق و چماق هم گرفته است..
۸۴۷
تا حالا شده کلی حرف واسه گفتن داشته باشی ولی موقع نوشتن هیچی به ذهنت نرسه.
مینا
نه.
ما هر وقت حرفی برای گفتن داشته ایم
گفته ایم
و
نوشته ایم
و
منتشر کرده ایم.
مینا توهم «داشتن کلی حرف» را دارد.
فقط در چنین مواردی است
که
بعضی ها «سکوت را سرشار از ناگفته ها»
می پندارند.
مثلا شاعره المانی که اشعارش را مشد احمد عیرانی
ترجمه کرده است
۸۴۸
فعالیت بدنسازی زنان در اصفهان «ممنوع» شد
ما زنان
ویوا اصفهانی ها که از زنان بدن می سازند و از نران کرگدن
۸۴۹
اندوه تنهایی
فروغ
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه میکارد
مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجام چنین دیدی
در دلم باریدی ... ای
افسوس
بر سر گورم نباریدی
چون نهالی سست میلرزد
روحم از سرمای تنهایی
میخزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته
غنچه شوق تو هم خشکید
شعر ای شیطان افسونکار
عاقبت زین خواب درد آلود
جان من بیدار شد بیدار
بعد از او بر هر چه رو کردم
دیدم افسون سرابی بود
آنچه میگشتم به دنبالش
وای بر من نقش خواب بود
ای خدا ... بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را
تا به کی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟
دیدم ای بس
آفتابی را
کو پیاپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب من !
ای دریغا در جنوب ! افسرد
بعد از او دیگر چی میجویم؟
بعد از او دیگر چه می پایم ؟
اشک سردی تا بیافشانم
گور گرمی تا بیاسایم
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه
اندوه میکارد
۸۵۰
اموزش ایده ئولوژیک مذموم است.
محمد حبیبی
در جامعه بشری
همه چیز
بدون استثناء
خصلت ایده ئولوژیکی دارد.
حتی همین خرافه مش ممد حبیبی
حاوی محتوای طبقاتی و لذا ایده ئولوژیکی است.
چیزهای عاری از ایده ئولوژی
فقط
در کره بی سکنه مریخ
وجود دارند
و
حبیبی و آرد و شیر باید سوار خر پرنده شوند
و به زیارت شان قدم رنجه کنند و رستگار شوند
۸۵۱
فروغ:
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دستههای کلاغان
که عطر مزرعههای شبانه را
برای من به هدیه میآورند
به مادرم که در آئینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمه های سبز میانباشت، سلامی دوباره خواهم داد
میآیم، میآیم، میآیم
با گیسویم: ادامهٔ بوهای زیر خاک
با چشمهام: تجربههای غلیظ تاریکی
با بوتهها که چیدهام از بیشههای آنسوی دیوار
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانهٔ پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد
به مادرم كه در آئينه زندگي مي كرد و شكل پيري من بود.
سلامی دوباره خواهم داد.
این شعر فروغ
مملو از فلسفه است.
فروغ
فیلسوف است.
ما ده هزار صفحه تحلیل از اشعار فروغ منتشر کرده ایم و هنوز اندر خم یک کوچه ایم
۸۵۲
پس از جنگ جهانی دوم زمانی که شروع به تفکر کردم، اندیشه های فراوانی در مورد لزوم کمونیست (؟) وجود داشت که مرا تحت تاثیر قرار داد. مارکس (انگلس پس کجا ست؟)، لنین، روزا لوکزامبورگ، گرامشی، ژورس، لوکاس،مائو (مائو که کمونیست نبوده است. روزا و گرامشی و این و ان که جزو کلاسیک های مارکسیسم نبوده اند)... بلند پروازانه ترین کنش های سیاسی با عالی ترین بازتاب روبرو می شد. اما در واقع هدف کمونیستی در آن زمان، در ذهن مردم ناپخته بود.
حریف
حرف زدن بلد نیست.
اصلا از مارکسیسم خبر ندارد.
۸۵۳
جمهوری دموکراتیک خلق کره درمسیر تحقق آرمان و اهداف انسانی و توسعه جامعه ای سوسیالیستی و مشارکت فعال در اقدام مشترک برای حفظ محیط زیست جهانی ، بهره برداری از منابع انرژی های تجدید پذیر را به طور گسترده ای به اجراء گذاشته است
ظریف
کره شمالی
طویله است و نه جامعه.
کره شمالی
آبروی سوسیالیسم را می برد
و
شرم انگیز است
۸۵۴
درخواست یک زندانی سیاسی: فقط بگذارید یک بار دیگر مادرم را ببینم
یک زندانی سیاسی که هفدهمین سال دوران محکومیت حبس را در زندان یزد و در تبعید بدون برخورداری از حتی یک روز مرخصی سپری میکند، با انتشار نامهای از نهادهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی درخواست استمداد کرده است.
به گزارش آواتودی، قادر محمدزاده ۴۵ ساله و از اهالی شهرستان بوکان در آذربایجان غربی، به اتهام "همکاری با یکی از گروههای مخالف نظام" به ۲۰ سال حبس و تبعید به زندان یزد محکوم شده که در حال حاضر مدت ۱۶ سال و ۶ ماه از دوران محکومیت را سپری کرده است.
این بدان معنی است که جوان ۱۸ ساله را به ۲۰ سال زندان مخوف محکوم کرده اند.
رسانه های امپریالیستی
شب و روز بلاروس را می کوبند
که
هنوز
احدی از مخالفینش
کشته نشده اند
ولی کسی اعتنایی به جنقوری اسلامی ندارد که در ۶ روز ۱۶۰۰ نفر را ترور میکند و جامعه ای را به جهنمی مبدل می سازد.
۸۵۵
این ربطی به حقیقت ندارد.
این نقدی از ظاهربینی ضمن بی اعتنا یی به باطن و نیت است
۸۵۶
نامهی سرگشاده یک کارگر بازنشسته
«من اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته کارخانهی کارتنسازی که خواهان افزایش حقوق خود و دیگر بازنشستگان طبق قانون بوده و در تجمعهای قانونی بازنشستگان شرکت کردهام، با قوانین جمهوری اسلامی ایران مجرم شناخته شده و محکوم به ۴ سال حبس شدهام و هماکنون مدت ۹ ماه است که در «زندان تهران بزرگ» بهسر میبرم.»
قوانین ج. ا. فرمالیسم محض اند.
به درد عوامفریبی می خورند و نه به درد رعایت از سوی طبقه حاکمه مربوطه که وضعشان کرده است.
رسانه های امپریالیستی
شب و روز جمهوری خلق چین و بلاروس و غیره را به لجن می کشند که هنوز کسی از مخالفینشان کشته نشده است.
اما اعتنایی به تبهکاری های عهد بوقی ج. ا. ندارند.
راستی چرا و به چه دلیل؟
۸۵۷
ترویج کودک همسری و تبعیض جنسیتی در کتاب درسی پایه دوازدهم
«برای تحصیل همیشه وقت هست؛ اولویت با فرصت ازدواج است»
دلیل تئوریکی اش
این است که روحانیت شیعی
برای حفظ عفت عمومی
راه حلی جز ازدواج ندارد.
ازدواج هم هر چه زودتر صورت گیرد
و
تعداد زنان نران
هرچه بیشتر باشد
به
نظرشان
عفت عمومی بیشتر حفظ می شود.
این طرز تفکر عهد بوقی سرشته به زن ستیزی است.
۸۵۸
ایرانی ها در پی درک اندیشه نیستند.
متون
را
مثل روبات می خوانند و می گذرند.
و یا اصلا نخوانده می گذرند.
۸۵۹
فروغ فرخزاد
وهم سبز
تمام روز در آیینه گریه می کردم
بهار پنجره ام را
به وهم سبز درختان سپرده بود
تنم به پیله تنهاییم نمی گنجید
و بوی تاج کاغذی ام
فضای آن قلمرو بی آفتاب
را
آلوده کرده بود
مفاهیم فروغ
ناب ناب اند:
وهم سبز
پیله تنهایی
بوی
تاج کاغذی
قلمرو بی آفتاب
۸۶۰
نمی توانستم
دیگر نمی توانستم
صدای کوچه
صدای پرنده ها
صدای گم شدن توپ های ماهوتی
و هایهوی گریزان کودکان
و رقص بادکنک ها
که چون حباب های کف صابون
در انتهای ساقه ای از نخ صعود می کردند
و
باد
باد
که گویی
در عمق گودترین لحظه های تیره همخوابگی نفس می زد
حصار قلعه خاموش اعتماد مرا
فشار می دادند
و از شکافهای کهنه دلم را بنام می خواندند
تشبیه بادکنک ها به حباب های صابون
که در انتهای ساقه ای از نخ صعود می کنند
شاهکار است.
۸۶۱
تمام روز
نگاه من
به چشمهای زندگی ام خیره گشته بود
به آن دو چشم مضطرب ترسان
که از نگاه ثابت من میگریختند
و چون دروغگویان
به انزوای بی خطر پلکها پناه می آوردند
کدام قله
کدام اوج؟
مگر تمامی این راههای پیچاپیچ
در آن دهان سرد مکنده
به نقطه تلاقی و پایان نمی رسند؟
انتقاد فروغ در این بند شعر
از تکرار
مکررات است.
۸۶۲
به من چه دادید ای واژه های ساده فریب
و ای ریاضت اندامها و خواهشها؟
اگر گلی به گیسوی خود می زدم
از این تقلب
از این تاج کاغذین که بر فراز سرم بو گرفته است
فریبنده تر نبود؟
فروغ حاصل زحمات فکری خود را ناچیز می بیند.
افکار فروغ فهمیده نمی شوند.
دلیل احساس تنهایی اش هم همین است.
۸۶۳
چگونه روح بیابان مرا گرفت
و سحر ماه ز ایمان گله دورم کرد
چگونه نا تمامی قلبم بزرگ شد
و هیچ نیمه ای این نیمه را تمام نکرد
چگونه ایستادم و دیدم
زمین به زیر دو پایم ز تکیه گاه تهی می شود
و گرمی تن جفتم
به انتظار پوچ تنم ره نمی برد
کدام قله کدام اوج ؟
۸۶۴
مرا پناه دهید ای چراغ های مشوش
ای خانه های روشن شکاک
که جامه های شسته در آغوش دودهای معطر
بر بامهای آفتابیتان تاب می خورند
مرا پناه دهید ای زنان ساده کامل
که از ورای پوست سر انگشت های
نازکتان
مسیر جنبش کیف آور جنینی را
دنبال می کند
و در شکاف گریبانتان همیشه هوا
به بوی شیر تازه می آمیزد
کدام قله کدام اوج ؟
۸۶۵
مرا پناه دهید
ای اجاقهای پر آتش
ای نعل های خوشبختی
و
ای سرود ظرفهای مسین در سیاهکاری مطبخ
و
ای ترنم دلگیر چرخ خیاطی
و
ای جدال روز و شب فرشها و جاروها
فروغ در این بند شعر
بخشی از زحمات زنان را در خانه ها
تماتیزه و پوئه تیزه می کند
(موضوعیت می بخشد و به شعر می کشد)
۸۶۶
اگر تیز بنگریم
جهان مسجد پهناوری است
با منابر و مناره های تمام ارضی.
بشریت
چاره ای جز شنیدن جبری و اجباری و خواهی ـ نخواهی مواعظ طبقات حاکمه امپریالیستی و فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی ندارد.
آدم یاد اثری از گوهر مراد (ساعدی) می افتد
تحت عنوان «ما نمی شنویم»
که
بیانگر طغیان خرکی و مکانیکی بر ضد این وضع است.
کسب و کار قهرمان این اثر ساعدی
به زیر کشیدن بلندگوها و لگدمال کردن آنها ست.
روشنگری
در حال زوال ست
و
عوامفریبی
گلوبال.
حمله حریفان پالان دوز به اذان
نشانه کوته اندیشی و کوته بینی حضرات است.
چون از روشنگری علمی و انقلابی عاجزند
با حمله به اذان عوامفریبی بند تنبانی می کنند.
۸۶۷
دیالک تیک الله و ابلیس
اهورا و اهریمن
از زمین به آسمان و از واقعیت جامعتی به کتب آسمانی رفته است و نه برعکس.
راستی الله و ابلیس چیستند؟
ابلیس یکی از مهم ترین مفاهیم در اشعار عصیانی فروغ فیلسوف است.
تحلیلی بر شعر فروغ فرخزاد تحت عنوان «عصیان بندگی»
https://hadgarie.blogspot.com/2020/12/blog-post_21.html
۸۶۸
ترجمه هارت و پورت چرچیل دقیق نیست.
شهامت
یعنی پا شدن و ابراز نظر کردن
و
نشستن و به نظرات این و آن گوش دادن.
افکار چرچیل بیشتر چرت و پرت اند.
مثال:
خر اگر پا شود و عرعر کند
و یا بنشیند و به عرعر خران دیگر گوش دهد
شیر نمی شود.
۸۶۹
پرسیدند، امام جعفر صادق كه بود؟
گفتند: بنيانگذار فقه شيعه و از "عالم" ترين امامان شيعه.
پرسیدند، اگر ايشان خیلی "علم" داشته، آيا كتابی كه نگارش ايشان باشد و ميزان "علم" وی را آشكار سازد موجود هست؟
گفتند: نه، خودشان كتابی ننوشته اند، ولی بيش از شش هزار(؟) دانشجو داشته اند.
پرسیدند، پس چرا كتابی ننوشته اند؟
از ارسطو كه بيش از دو هزار سال پيش می زيسته كتاب ارغنون، و از افلاطون كتاب ١٢جلدی جمهوريت به جا مانده كه ميزان علم آنها را آشكار می سازد.
سقراط
استاد افلاطون
هم
کتابی ننوشته است.
مثل امام صادق شفاهی تدریس کرده است.
۸۷۰
چطور در مورد ايشان اينگونه نيست؟
گفتند: خلفای ظالم وقت اجازه ی نگارش به ايشان نمی داده اند.
پرسیدند،پس با اين جو اختناق چگونه شش هزار دانشجو داشته اند؟
گفتند: نمی دانیم!
امام صادق
فعالیت زیر زمینی داشته است.
نمایندگان نهضت های شیعی از افریقا هم برای گرفتن رهنمود
نزدش می آمدند.
وقتی می پرسیدند:
اینها کیانند؟
جواب می داد:
اجنه اند.
۸۷۱
ولی از امام صادق احاديث بسياری به جا مانده است!
گفتنددر كجا آمده؟
جواب دادند،در كتاب بحارالانوار شیخ الاسلام علامه محمد باقر مجلسی و چند كتاب ديگر.
پرسیدند، مجلسی در چه قرنی می زيسته؟
گفتند: حدودا ٤ قرن پيش.
پرسیدند او از كجا به "علم" امام رسيده ، در حالی كه حدود ٩ قرن بينشان فاصله بوده و كتابی از امام هم در دسترس ایشان و دیگران نبوده؟
مجلسی و طلابش
در بحار الانوار
احادیث امام صادق را جمع آوری و جمعبندی کرده اند.
همه جا همین کار صورت می گیرد.
آثار مارکس و انگلس و لنین هم بعدها جمع آوری و جمعبندی شده اند.
شاملو هم در کتاب کوچه به جمع آوری سخنان مردم کوچه و خیابان
دست زده است.
۸۷۲
یا مثل نهج البلاغه که گفته میشود گفتار حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام (ع) است و نگارنده آن محمد بن حسین بن موسی معروف به سید رضی است
درحالیکه چهارصد سال بعد از حضرت علی (ع) می زیسته؟
واقعا؟
ما برای اولین بار می شنویم.
۸۷۳
از کجا فرمایشات ایشان را جمع آوری کرده اند؟ ا
الان که فلش مموری موجود است هیچ تضمینی نیست که بتوان اطلاعات داخلش را چهل سال حفظ کرد!
چهارصدسال که جای خود دارد!
خوب آثار فلاسفه یونان باستان و شعرا و ادبای روم باستان و چین و هند و ایران باستان
مگر قدمت چندین هزارساله ندارند؟
۸۷۴
گفتند: زيادی كنجكاوی مكن و همانطور که پژوهشگر بزرگ احمد کسروی سوالات ساده تری را پرسش کرد ولی فداییان اسلام دعوت صریح آقای کسروی را برای بحث و گفتگو رد کردند و سپس ایشان را،با،دفتردارشان در محل (کاخ دادگستری تهران) تکه پاره و نابود کردند متوجه باش که ریختن خون تو نیزحلال می شود...
و همین شد که سکوت کردم..
آره.
فوندامنتالیسم شیعی
جریانی تروریستی است.
اعدام و تخریب شخصیت های علمی و ادبی و سیاسی
دال بر همین حقیقت امر است.
مجاهدین هم جریانی تروریستی ـ شیعی اند و فرقی با حزب الله ندارند.
۸۷۵
در ضمن بلافاصله دست دعا بسوی آسمان بلند کردم و از خداوند درخواست کردم که دین و مذهبی را به ما معرفی کند که اجازه فکر کردن و سوال کردن را به ما بدهد!
تفکر علمی و خردگرایی به انکار خدا و خرافات منجر می شود.
به ادیان فقط می توان کورکورانه ایمان اورد.
تفکر راجع به خدا
کفر است:
در آلا فکر کردن
شرط راه است
ولی در ذات حق
محض گناه است
۸۷۶
از پس پنجاه و اندی زعمر
نعره بر می آیدم از هر رگی
کاش بودم دور از هرکسی
چادری و گوسفندی وسگی!
نیما
نیما
سنتگرا و مدرنیته ستیز و مدنیت متنفر و مرتجع
بوده است
۸۷۷
نظری حاوی ارزش علمی است که حقیقی باشد.
وفا و جفا و عهد و پیمان از مفاهیم جوامع برده داری و فئودالی اند.
هر برده و رعیتی با ارباب برده دار و فئودال عهد می بست و به عهد منعقده وفا می کرد.
مدعیان
با کی عهد بسته اند و وفادار مانده اند؟
دوران کنونی
دوران گذار تمام ارضی به سوسیالیسم است و نه دوره گرگ ها.
۸۷۸
اگر اکابر رفتی
خبر کن تا راجع به استالینیسم لینک بدهیم و بتوانی بخوانی و بدانی.
بیسواد نمی تواند بخواند و بداند.
ما صدها صفحه راجع به استالینیسم منتشر کرده ایم.
اجنه که کودن نیستند، خوانده اند و می دانند.
فاشیست ها همه از دم مثل تو بی فرهنگند.
۸۷۹
کسیو دارین که تو اروم ترین حالت هم آشوب درونتون رو بفهمه
پاییزی
من درونی هر کس
همدم ترین همدم او ست
و
او را از هر کس و ناکس بی نیاز می سازد.
انسان
موجود کاملی است.
۸۸۰
خدمت مهم راه کارگر در آغاز عنگلاب اسلامی
شناخت شمی ماهیت ارتجاعی طبقه حاکمه و موضعگیری بر ضد آن بود.
بدان می توان فخر و مباهات داشت.
۸۸۱
افلاطون
و گفت:
مهربان باش
چون هر کس را که می بینی
درگیر جدالی است دشوار
ایراد این اندرز افلاطون
اینجا ست
که
مستمع اندرز خود
را
کسی نمی داند.
چون قاعدتا او هم باید درگیر جدال دشواری باشد
و نتیجتا
عاجز از مهربانی به این و آن درگیر در جدال دشوار باشد
فلسفه افلاطون ایدئالیستی ـ عینی بوده و فاقد ارزش و اعتبار علمی
۸۸۲
مانده دور از کاروان ِکوچ،
لک لک ِ اندوهگین با خویش میزد حرف :
بيكران ِ وحشت انگيزىست
خامش ِ خاكسترى هم بارد و بارد
وين سكوت ِ پير ِ ساكت نيز
هيچ پيغامى نمىآرد
پشت ِ ناپيدائى ِ آن دورها شايد
گرمى و نور و نوا باشد؛
بال ِ گرم ِآشنا باشد؛
ليك من ، افسوس
مانده از ره سالخوردى سخت تنهايم
ناتوانيهام چون زنجير بر پايم
ور بدشوارى و شوق آغوش بگشايم بروى باد ،
همچو پروانهى شكستهى آسبادى كهنه و متروك،
هيچ چرخى را نگرداند نشاط بال و پرهايم
آسمان تنگ است و بى روزن ...
مهدی اخوان ثالث
۸۸۳
طالبان:
زنان حق رفتن به حمام عمومی ندارند!
وقتی هر خانوار افغانی در خانه
حداقل
یک
حمام خصوصی دارد
رفتن به حمام عمومی
دلیلی ندارد
حمام عمومی برای کسانی است که حمام خصوصی در خانه ندارند.
۸۸۴
این ادعا هم غلط است.
شعور انعکاس وجود است.
یعنی تابع تعلقات طبقاتی است.
به همین دلیل
به قول حریفی
طرز تفکر در کاخ و کوخ متفاوت و متضاد است.
هر طبقه اجتماعی ایده ئولوژی و شعور طبقاتی خاص خود را دارد.
نظرات غلط چه گوارا هم
به دلیل تعلقات طبقاتی او ست
۸۸۵
بر اساس نظريه نسبيت ، زمان براي افرادی كه در طبقات بالای آسمانخراشها هستند
سريعتر از افراد طبقات پايين ميگذرد و در طول عمرشان تقريبا ١ تا ٢ ساعت زودتر پير میشوند.
پروا
نه.
درست برعکس.
جنتی در بالاترین طبقه طویله جمکران
هزار سال دارد
۸۸۶
ما خواهان یک جامعهی انسانی متفاوت هستیم. زیرا حتی اگر در یک جامعهی سرمایهداری وگن، میلیاردها حیوان صنعت گوشت در نهایت نجات پیدا کنند، سازمان مادی زندگی همچنان انسانمحور خواهد بود. حتی بدتر از آن، انباشت سرمایه (که قدرتی غیرانسانی و غیرشخصی است) همیشه به آن منجر خواهد شد.
مارکو مائوریزی
عجب خرافه ای.
جامعه متفاوت جنابعالی چیست که در آن
انباشت سرمایه مذموم است
؟ اصلا معنی انباشت سرمایه را می دانی؟
مگر در جامعه سوسیالیستی
انباشت سرمایه وجود ندارد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر