تحلیلی
از
شین میم شین
آرش کمانگیر
(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)
۵
هیچ سینه
کینه ای در بر نمی اندوخت
هیچ دل
مهری نمی ورزید.
· روانشناسی شکست اما از این قرار است:
· فقط برج و باروی دژهای اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی توده تخریب و تسخیر نشده، بلکه علاوه بر آن و به دلیل آن، دژهای پسیکولوژیکی ـ ایدئولوژیکی توده های مولد و زحمتکش تخریب و تسخیر شده اند.
· نتیجتا نه سینه توده دیگر قادر به اندوختن کینه است و نه دل آن قادر به ورزیدن مهر.
· این شاید به معنی بی تفاوتی، خنثی وارگی، سقوط به درجه جمادات و آدمیت زدائی آدم ها باشد.
· به قول کارگری، به معنی «استحاله آدمی به مدفوع بی بو و بی خاصیت!» باشد.
· شرایط پس از پیروزی کودتا از این قرار بوده است.
۶
هیچکس
دستی به سوی کس نمی آورد
هیچ کس
در روی دیگر کس نمی خندید.
· قحط مهر در این بند شعر، بطور مشخص تشریح می شود:
· روابط میان انسانی از هم گسیخته اند و اعتماد به همنوع محو گشته است.
· هر کس از دید دیگری می تواند دشمنی باشد، حتی اگر دیروز دوست بوده باشد:
· بنی بشر در لحظات بحران روحی، روانی و ایدئولوژیکی می تواند خرید و فروش شود و جبهه عوض کند.
· اخوان و محمد زهری نیز همین روانشناسی را تصویر کرده اند.
· همین بی اعتمادی به یکدیگر را.
· همین تخریب روابط دوستی را.
۷
باغ های آرزو، بی برگ
· باغ های آرزو، آرمان و ایدئال برگ درختان خود را از دست داده اند و درخت بدون برگ به جانور و انسانی فاقد دماغ و دهن شباهت دارد که قادر به تنفس نیست.
· یعنی بیشتر مرده است تا زنده.
۸
آسمان اشک ها، پر بار
· گسیختن روابط میان انسانی نتیجه اش تنهائی، بی کسی، بی پناهی و فشار روحی و روانی است و راه تخلیه روان از فشار، می تواند گریه باشد:
· آسمان آبی چشم ها ابری است.
۹
گرمرو آزادگان دربند
روسپی نامردمان در کار
· سیاوش در این بند شعر، از وارونگی جامعه پرده برمی دارد:
· آزادگان گرمرو در زندان بسر می برند و خودفروشان نامردمی زمام امور را بدست دارند.
· اما منظور از مفهوم «گرمرو» چیست؟
· کسی که روی گرم دارد و از سر و صورتش عاطفه و احساس و عشق می بارد؟
· و یا کسی که رهروی گرم و پیگیر است، وفادار قاطع به امر رهایش خلق است؟
· در هر صورت، سخن سیاوش از جامعه ای وارونه است:
· جامعه ای که در آن انسان های شریف در بند و زندان اند و جماعت لات و لومپن بر سر کارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر