۱۴۰۰ آذر ۱۹, جمعه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۲)

 Willi Sitte

ویلی زیته

(۱۹۲۱ ـ ۲۰۱۳)

نقاش پرولتاریا

وزیر هنر در جمهوری آلمان دموکراتیک


میم حجری 

 

۳۷۹

خواستیم کاخ سفید رو حسینیه کنیم زدیم مشهد رو تایلند کردیم
حریف


کاخ سفید و کاخ کرملین
هر دو حسینیه اند.
لازم نیست که خود را به زحمت بیندازید.
شما
شهر نو را به آتش کشیدید
و
کشور نو ساختید.

 

۳۸۰
خواستیم اسرائیل رو با سطل آب نابود کنیم کشورمون رو کویر کردیم.

فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم
است
و امحای خلق یهود (Endlösung)
ایدئآل و آرمان فاشیسم است
سید علی
ادامه دهنده راه سید آدولف است.

خلق یهود اما درخت تناوری است که ریشه عمیق در خاک هر کویر دارد
 

۳۸۱
خواستیم انقلاب رو صادر کنیم بهترین جوانان و نخبگان مملکت رو صادر کردیم

من ـ زور شما از انقلاب
عن ـ گلاب بوده است.
صادر هم کرده اید.

منطقه را بوی عن ـ گلاب گرفته است.
انقلاب معنی دیگری دارد.

 

۳۸۲
دنیایى از ثروت داریم و فقیریم

شما و همه طبقات حاکمه انگل دیگر
فقیر نیستید.
در ناز و نعمت به سر می برید.
توده
فقیر است.
دلیل فقر توده
هم
غنای خارق العاده  طبقات حاکمه است.
انباشت نعمت در قطبی

به

انباشت ذلت در قطب دیگر منجر شده است.

 

۳۸۳
جاذبه‌هاى توریستى داریم و منزوى هستیم

 

جاذبه های تروریستی دارید و نه ترویستی.

همه چیزتان تهوع انگیز است.

هیچ کجای جهان

طبقه حاکمه

در

رعض ۶ روز

۱۶۰۰ جوان

را

ترور نمی کند.
مشهد

را

هم

برای جلب توریست ها
تایلند

کرده اید

تا

خرمن دلار درو کنید.
 

۳۸۴
صلح طلبیم و زیر سایه جنگیم

 

شما بدرتین دشمنان صلحید.

چون
فاشیسم و فوندامنتالیسم
جنگ طلبند و دشمن صلح و دوستی و خواهری وبرادری اند
امام زمان تان هم اگر بیاید غیر از ترور رسالتی ندارد.

 

۳۸۵
با کشورى خصومت نداریم و تحریم هستیم

 

شما حتی چشم دیدن همدیگر را ندارید، چه رسد به این و آن.
فاشیسم و فوندامنتالیسم
حتی با امثال خود دشمن است
چه رسد به مخالفین خود.
بخش اعظم فاشیست ها مثلا باند میلیونی اس آ
توسط باند فاشیستی دیگر
یعنی اس اس
قتل عام شده است
و گرنه خمینی فرقی با رجوی نداشته است.

 

۳۸۶
دریا داریم اما آب نداریم

مسئله آب
مسئله ای دیرین است
و
ایران کشوری چهار فصل همزمان است.
ایران مجمع افراط های جغرافیایی است
یکی از دلایل مادی استبداد در ایران
همین مسئله آب بوده است که از کوهساری با استفاده از مجاری اب
به اماکن دیگر منتقل می شد
و
حفاظت از این مجاری به سیتسم نظای منضبطی نیاز داشت.

 

۳۸۷
نیروگاه هسته‌اى داریم اما برق نداریم!

تراختور اتمی
برای تهیه برق نبوده است.
هم در زمان شاه و هم در زمان شیخ.
برای تهیه بمب اتم و گنده گوزی بوده است.
تکنولوژی هسته ای
به
پیش شرایط علمی و فنی فوق العاده پیشرفته ای نیاز دارد
وگرنه میتواند مایه دردسر گردد.
شما می توانید

از

باد و آفتاب

برق

بگیرید
و
از
چرنوبیل و فوکوشیما

درس

بگیرید.
البته اگر مغز داشته باشید.

 

۳۸۸
این ایران ما است گرفتار کمبودها
و گرفتار مدیریت است
 
طبقه حاکمه در جمکران که کمبود ندارد.
توده کمبود دارد و این امری طبیعی است.

 

۳۸۹
این ایران ما است سرزمینی که زیر آن گنج و روی آن پر از رنج است.

منظور

از
«ما»
کیانند؟
ایران
ملک خصوصی طبقه حاکمه بوده و است و خواهد بود.
طبقه حاکمه هم از گنج آن حداکثر سود را می برد.
سطح زندگی اعضای طبقه حاکمه جمکران
بهتر از سطح زندگی اعضای طبقه حاکمه انگلستان آلمان و فرانسه و غیره است.
جمکران

جهنم و جنت همزمان

است

و

رنج
نصیب توده است

و

گنج

نصیب طبقه حاکمه


۳۹۰
چرا طبقه ستمکش باید آموزش استفاده از سلاح را بیاموزد و برای بدست آوردن آن بکوشد؟
طبقه ستمکشى که براى آموختن طرز استعمال اسلحه و بدست آوردن آن نکوشد

فقط شایسته آن است که با وى همانند برده رفتار کنند،

زیرا اگر ما به پاسیفیست هاى بورژوا و یا اپورتونیست مبدل نشده باشیم

نمی توانیم این نکته را فراموش نمائیم

که در جامعه طبقاتى زندگى می کنیم و جز مبارزه طبقاتى راه خروج دیگرى از آن وجود ندارد

و نمی تواند داشته باشد،

در هر جامعه طبقاتى، اعم از اینکه بنایش بر بردگى یا سرواژ باشد و یا مانند امروز بر کارمزدى،

در هر حال طبقه ستمگر

مسلح است.

نه تنها ارتش دائمى فعلى

بلکه "میلیس" فعلى هم ـ حتى در دمکراسى ترین جمهوری هاى بورژوازى مثل سوئیس

تسلیح بورژوازى بر ضد پرولتاریا است.

این حقیقت آنقدر ساده و روشن است که تصور نمی رود

به مکث بر روى آن نیازى باشد.

همین قدر کافى است تا یادآور شویم که چگونه در کشورهاى سرمایه دارى

از ارتش بر ضد اعتصاب کنندگان استفاده می شود.
لنین

 

۳۹۱
تو تفنگی داری
و من گرسنه‌ام،
تو تفنگی داری
زیرا که من گرسنه‌ام،
تو تفنگی داری
پس من گرسنه هستم.
تو می‌توانی تفنگی داشته‌باشی
تو می‌توانی در آن
هزاران گلوله و حتی بیشتر داشته‌باشی
تو می‌توانی
همه‌ی آن‌ها را بر پیکر ناچیز من حرام کنی،
تو می‌توانی مرا
یک،دو،سه،دو هزار،هفت‌هزار بار بکشی
اما باز در پایان
این من خواهم بود که همواره
از تو
مسلح‌تر خواهم‌بود،
اگر که
تو یک تفنگ داشته‌باشی
و من فقط گرسنگی!
برگردان:
فرید فرخزاد

عجب خرافاتی.
دلیل گرسنگی توده
سلاح داشتن طبقات حاکمه است؟
آنهم صدها سال پس از اثبات این حقیقت امر
که
دلیل فقر مادی و فکری توده
استثمار نیروی کار توده و استحمار توده و تصاحب دار و ندار توده است؟
مارکسیسم را برای چی آفریده اند؟
مش فرید فرخ زاد؟
مارکسیسم
را
برای کی آفریده اند؟

 

۳۹۲
آیا میدانستید، وقت دست طفل مشت میشود یعنی:
«گشنه شده و صریحا نیاز به شیر مادر دارد»
و وقتی دستش باز است یعنی:
«سیر شده»؟!

نمی دانستیم
خواندیم و  باید به محک تجربه بزنیم و به صحت و سقم این ادعای تو پی ببریم و بدانیم.
دانش
که مادرزادی نیست.

 

۳۹۳
عمران صلاحی
خاطره خوشایندی راجع به کلمه استاد دارد.
حریفی
مرتب
 عمران

را
 استاد خطاب می کرد و عمران فکر می کرد که آدم خیلی مهمی  شده است و کیف خر می کرد.
 بعد می رسند به یک قهوه خانه در راه.
حریف به قهوه چی هم میگه:
 استاد.
 و حال عمران گرفته می شود.

 

۳۹۴
نیاد اون روزی که حس کنید یه نفر با کل دنیا فرق میکنه و بعد بفهمید تنها تفاوتش با بقیه، این بوده که قشنگ تر نقش بازی‌ میکرده
رها

نقش بازی نیست.
چیست؟
عاشق
به
معشوق
صادقانه
عشق می ورزد.
ایراد در عاشق نیست.
ایراد در چیست؟
ایراد اصلی
در
ماهیت عشق
است.
عشق
پدیده ای غریزی است و نه عقلی.
عاشق
بالاجبار
غلام غریزه است
و
فکر و ذکر و هم و غمش
ارضای غریزه سیری ناپذیر به هر قیمت و به هر ذلت است.
به همین دلیل
وضع و حال عاشق
قبل از ارضا
با
وضع و حال او
پس از ارضا
تفاوت دارد

و
رها
خیال می کند که حریف نقش بازی کرده است.
این نحوه برخورد
ضمنا
نر و زن نمی شناسد

 

۳۹۵
بینایی چشم محدود است، اما بینایی قلب از تمام موانع زمان و مکان عبور می کند.
علی بن ابی طالب
 
آره.


بینایی محدود چشم

اما صدهزار بار بهتر و دقیقتر از بینایی قلابی قلب است.


قلب اصلا چشم ندارد


مشد علی.


قلب

ارگان پمپاژ خون در رگان اندام است.


همین و بس.


همه مذاهب برای عوامفریبی به عرفان خردستیز نیاز دارند


مذهبی نیست که عرفان خاص خود را نداشته باشد


چون بدون عرفان خردستیز و بدنو تخریب خانه خرد خلایق


نمی توان به اثبات خرافه نایل امد
 

۳۹۶
فاشیسم و فوندامنتالیسم
جریانات ضدعقلی (خردستیز) اند
همه چیز برای این جماعت آلت دستی برای تخریب جهان است
مثال:
هم برای اثبات بیهودگی واکسن
از ویروس شناسان دلیل می آورند
و
هم
ویروس شناسان را مورد تهدید قرار می دهند
هم
ویروس کرونا را توطئه اجنه می دانند
و
هم
واکسن بی برکت برکت می سازند

 

۳۹۷
غروب
پلی است برای گذار از روز به شب
و
سپیده
پلی برای گذار از شب به روز.
سپیده و غروب
هر دو
سهمی از شب و روز دارند.
سپیده سرشته به شادی است
چون چاوش روز است
و
غروب اندوده به اندوه است
چون مخبر شب است

 

۳۹۸
ولی من هر بار از هر کی خوشم اومد قبلا یه رابطه جدی داشته و هنوز به یادشه یا بالای ۱۰تا اکس
حریفه


فقط تو چنین نیستی.
همه همین جورند.
فقط

رل بازی های افراد متفاوت است.
کمتر کسی به جانان جدید می گوید که قبلا رابطه جدی داشته و هنوز به یادش است و یا ۱۰ تا اکس داشته است.
این اسرار

معمولا

پس از قطع رابطه افشا می شوند

و

نه قبل از وصل رابطه.
مسئله غامض
دلیل این «صداقت» جمکرانی است.

 

۳۹۹
عشق
اختیاری و دلبخواهی نیست
عشق
از قبیله زلزله و آتشفشان و توفان است
نمی توان تصمیم گرفت و عاشق شد

 

۴۰۰
عنوان نیروی انتظامی تغییر کرده و یا ساختارش؟
ایندو
دو چیز مختلفند.

عنوان فرماندهی کل اطلاعات
نافی وجود سازمان فلان و وزارت بهمان اطلاعات است.
چون
شامل حال همه آنها می شود.
فرماندهی کل قوا

در کنارشان قرار نمی گیرد.
بالای سرشان
قرار می گیرد.
آنها را تحت تابعیت خود قرار می دهد.

 

۴۰۱
وقتی که یک حقیقتِ قدیمی کاربردش را از دست می‌دهد، ایستادن بر سر آن، آن را حقیقی تر "نمی‌کند"!
 هانا آرنت

منظور از حقیقت و کاربرد حقیقت چیست؟
حقیقت مگر وسیله است که کاربرد داشته باشد؟
کاربرد چیزها
چه ربطی به ایستادن  ویا نایستادن بر سر آنها دارد؟
مثلا کاربرد کلنگ.
هانا نمی داند که حقیقت چیست.

به همین دلیل خیال می کند که حقیقت کاربرد دارد.
 

۴۰۲
از سلاح نقد تا نقد سلاح


این مفهوم منتسب به مارکس
به چه معنی است؟
وقتی از سلاح نقد
سخن می رود.
نقد به مثابه متد تجزیه و تحلیل  در نظر گرفته می شود.
اگر منظور از نقد  
انقلاب اجتماعی باشد
سلاح نقد
می تواند تئوری انقلابی باشد.
منظور مارکس و یا هر کس دیگر هم احتمالا همین است:
تهیه و تدوین و تعلیم و تعلم تئوری انقلابی

اما
منظور از نقد سلاح چیست؟
ما نمی دانیم که این مفهوم  درست ترجمه و یا فرمول بندی  شده و یا نه.
ولی
منظور از نقد سلاح
نقد متد تجزیه و تحلیل
یا اگر مته به خشخاش بگذاریم
نقد تئوری انقلابی می تواند باشد
و
نه
جنگ مسلحانه
البته باید متن مربوطه را دید که این عنوان آن است.

 

۴۰۳
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم
 که
 راه
دورتر از عمرِ آرزومند
است.
سایه

اشکال کار

هم
مش سایه
همین جا ست.
فرق آرزو با آماج
از این قرار است:
فقط به آماج می توان رسید و نه به آرزو.
پرورش آرزو کسب و کار خیال پرستان است
و
تعیین آماج
کسب و کار خردمندان.
راه
تقصیری ندارد.
تقصیر در افراد خیال پرست آرزومند است.

 

۴۰۴
حقیقت شیرین تر از شهد است.

کشف حقیقت بالاترین سعادت آدمی است.
 کشف حقیقت اما کار هر کس نیست.

 

۴۰۵
من ادمِ زودرنج و حساسی‌ام، کسی که میخواد کنار من باشه توی هر جایگاهی! با دونستنِ این کنارم باشه.
نازنین

همه همین جوری اند.
همه حساس و زودرنجند.
همه در رابطه با همدیگر
رنج می برند
و
«غم روی غم می انبارند»
و

آخر سر
کوهی از غم
تشکیل می یابد.
دلیل انفجار ناگهانی روابط هم همین است.
ایراد اساسی حساسیت و زودرنجی اما
کجا ست؟

 

۴۰۶
 چقدر آدما باید شبیه هم باشن تا یه رابطه خوب داشته باشن ؟
اصلا باید شبیه باشن یا تفاوت قشنگ می کنه رابطه رو ( خیلی نمره)
مرمری

آدمها که سهل است
حتی
جمادات و نباتات و جانوران
منحصر به فردند.
هیچ بلور برفی شبیه دیگری نیست.
هیچ  سنگ و شنی

به لحاظ ساختار
شبیه سنگ و شن دیگر نیست.
هیچ صدای هیچ نوزادی شبیه صدای نوزادان دیگر نیست
حیوانات توله های خود را در انبوهه دهها هزار توله ای
به همین دلیل
به راحتی پیدا می کنند.
منظور از رابطه خوب چیست؟


۴۰۷
ارزو مقدمه‌ی رسیدنه
حریفه


نه.
وقتی پای آرزو پیش کشیده می شود
که
فرد آرزومند
لیاقت تعیین آماج نداشته باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر