ویلی زیته
(۱۹۲۱ ـ ۲۰۱۳)
نقاش پرولتاریا
وزیر هنر در جمهوری آلمان دموکراتیک
میم حجری
۸۳
به همهی روشها دوستت داشتم.
و اولین آن سکوت بود.
محموددرويش
حرف درویش از روش دوست داشتن است.
این مفهوم
اصولا و اساسا
غلط است.
روشی برای عشق و نفرت وجود ندارد.
چون عشق و نفرت ارادی و اختیاری نیستند.
مثال:
روش اطعام
وجود دارد.
روش آموزش و پرورش
وجود دارد.
روش تعمیر و تخریب
وجود دارد.
برای
اینکه اطعام و ..
ارادی و اختیاری است.
درویش بیسواد است.
اندیشیدن بلد نیست.
۸۴
فرزانگی چیست و فرزانه کیست
که در این موعظه شهریاری
ایدئآلیزه می شود؟
فرزانه
یعنی
حکیم
عالم
دانشمند
عاقل
خردمند
شریف
پاکنژاد
شهریاری
فرزانگی را ایدئآلیزه می کند و ضمنا ایدئآلیزاسیون های دیگر را نقد می کند.
یعنی همه عناصر موعظه خود را لگدمال می سازد.
ایدئالیزاسیون ملیت و زبان و نژاد و غیره
که
فرقی با ایدئآلیزاسیون فرزانگی
ندارد.
در قاموس پرولتاریا
انسان
مقوله ای نوعی است و تقسیم ناپذیر است.
همه انسان ها
چه فرزانه و چه بیسواد
برابرند.
مارکسیسم ـ لنینیسم
را
مثل هر علم دیگر
باید فراگرفت
فقط در ان صورت میتوان آدم شد.
۸۶
جناب اینان جانیان و جنایتکاران تاریخ اند
اینان زندگی میلیون ها انسان را به نابودی کشانیده
باعث عقب ماندگی جامعه از قافله ی تمدن گشته
باعث و بانی کشتن هر انسان اندیشمند و هرفکر نو و آزادیخواهانه بوده اند
که نه تنها باید مورد تحقیر و تمسخر واقع شوند
باید وجود کثیفشان با تمام نمادهیشان (؟) از صحنه ی روزگار محو و نابود شده
رسوای خاص و عام شوند .
اینان انسان ها را تحقیر و شان انسانی را به منتهای ضلالت (؟) کشانیده اند .
اینان نه تنها باید چون چیزی نجس به فاظلاب (؟) تاریخ افکنده شوند
بلکه باید به بالاترین مجازات محکوم گردند
حریف
نازی های آلمان
ها هم
همین طور نقد می کنند.
عکس هایی از خلق یهود و کمونیست ها منتشر کرده اند که تهوع آورند.
این نقد فرمالیستی
فقط به درد عوامفریبی می خورد.
نه
به درد روشنگری.
ایراد این و آن
نه
در
قیافه آنها
بلکه در تعلقات طبقاتی و سمتگیری های ایده ئولوژیکی آنها ست
کسی که بضاعت فکری ندارد تا دست به ریشه برد
به عیب جویی های بندتنبانی متوسل می شود.
باید قبل از هر کاری
مفاهیم را و فوت و فن تفکر مفهومی را و حداقل الفبای مارکسیسم ـ لنینیسم را به مشقتی فرا گرفت
تا قادر به روشنگری شد.
اوپوزیسیون اخوندها
به لحاظ جهان بینی و سطح نظری
چه بسا عقب مانده تر از آنها هستند.
باید افکار اینها را ذکر کرد و نقد کرد.
تا هم خواننده رشد کند و هم خود منتقد
۸۷
شما
شاملو را نمی شناسد.
این دعاوی در دعاوی نامه های او استثنائی است.
احتمالا به دورانی تعلق دارند که شاملو با توده ای ها رفت و آمد داشت
و گرنه
او خود را شرف کیهان می داند.
هابیل می داند.
زیبای مطلق می داند که الله اکبر وصفی از او ست.
خودشیفته تر و ضد خلقی تر از او کسی یافت نمی شود.
دکتر خصوصی اش ۱۰ سال گفتگو با او را در کتابی تحت عنوان بامداد در اینه
منتشر کرده است.
۸۸
آره.
نقاب فرمی از فرم های بیشمار تزویر و تظاهر و تقیه و ریا ست.
اصولا همه نقابدارند.
بی نقاب نمی توان با خلایق همزیستی کرد
به ویژه با سکنه جنقوری
۸۹
فرق کتاب با همنوع چیست؟
کتاب به معنی نویسنده (همنوع) غایب از نظر است.
مطالعه کتاب
یعنی
هماندیشی با همنوعی غایب از نظر
یعنی
هماندیشی با واسطه با همنوع
یعنی
هماندیشی به واسطه کتاب.
دوست
حکم کیمیا دارد.
شاید نسل دوست در زمین برافتاده باشد.
در پهنه زمین
حتی دشمن یافت نمی شود.
۹۰
اگر آثار مختصر ساعدی
را
مثلا
از همه جا می توان شروع کرد
را دارید منتشر کنید تا نقد شوند.
از دوستان ال احمد و بهرنگ و بهروز و نیما و شاملو بود.
۹۱
حریف
آخوند عوامفریب بی عمامه ای است.
به عوض این مزخرفات
اندیشه منتشر کنید تا خلایق بخوانند و رشد کنند.
۹۲
حرف هایی که آدم ها در زمان عصبانیت به شما می زنند
واقعی ترین نظر انها راجع به شما ست.
فوکو
این ادعای فوکو
اولا
غلط ترجمه شده است.
حقیقی ترین نظر آنها
منظور فوکو بوده.
هر نظری واقعی است.
چه حریف عصبانی باشد و چه نباشد.
ثانیا
این نظر فوکو غلط است.
چون افراد موقع خشم
پیرو غریزه اند و بیگانه با عقل.
یعنی مثل حشرات و حیواناتند و نمی توانند به کشف حقیقت نایل آیند.
در دهات ایران
ضرب المثل علمی تری هست:
آدم ها به هنگام مستی
صادقترند.
مست اهل تزویرو ریا نیست.
برای اینکه بیهوش است و همه چیز برایش یکسان است
۹۳
تو نیستی، اما
وقتی به تو فکر می کنم
صدای آب را
در رگ های خاک می شنوم.
گل سرخِ حیاط
در آینه ی نگاهم
زود به زود می شکفد
و آسمان
پُر از پروانه و بادبادک می شود.
تو نیستی، اما
وقتی به تو فکر می کنم
دریا نزدیک تر می آید
ابرهای سیاه دور می شوند
و باران
هر وقت بگویم می بارد.
تو نیستی، اما
وقتی به تو فکر می کنم
تو را می بینم
در باغچه ایستاده ای
به گل ها آب می دهی!
رضاکاظمی
رضا کاظمی دیگه کیه؟
این لاطائلات اصلا شعر نیستند.
۹۴
خوب.
این حرف ها نشاندهنده ذلت فکری دهاقین اصفهان است.
وقتی می گویند
ما کاری به سیاست نداریم،
پس سیاست طبقه حاکمه را باید تحمل کنند.
برای رهایی از ستم طبقاتی
ب
اید سیاسی شوند
و
حزب سیاسی خاص خود را تشکیل دهند
تا منافع طبقاتی شان نمایندگی شود.
شهید دادن خرکی و دلخوشکنکی
نشانه خریت است
و
نه نشانه خردمندی
۹۵
قیام و انتخابات و تظاهرات و اعتصابات و غیره فرم های مبارزه اند.
تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا
اما
محتوا ست.
با شعارهای فرمالیستی
میتوان عوامفریبی کرد.
ولی نمی توان روشنگری کرد.
تکرار طوطی وش
شعار تنها ره رهایی ترور مسلحانه
را
دیری است که فاشیست ها وفوندامنتالیست ها
رادیکال تر از مدعیان قلابی کمونیسم
جامه عمل می پوشانند.
بدون تئوری انقلابی و حزب پرولتری
عمل انقلابی محال است.
خر اگر قادر به انقلاب بود
خریت برافتاده بود.
دلیل شکست سوسیالیسم
فقر فلسفی و نظری احزاب کمونیست بوده است.
۹۶
چپ ایران بیشتر فاشیستی است تا مارکسیستی.
بدبختی هم همین جا ست.
آخوندها با شعورتر از سران و یلان اوپوزیسیون اند.
همه حرف های شما سطحی و ساده لوحانه اند
بفرمایید تحلیلی از عنگلاب ضد اسلامی ارائه دهید.
چی شده است؟
تفاوت طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی رژیم شاه با رژیم شیخ چیست
۹۷
نتیجه داشتن غروز قومی و ملی گرایی
تنفر از کسانی است که آدم نمی نشاسد.
لنین
این حرفها را لنین برای دهاتی هایی امثال شما گفته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر