پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان
شین میم شین
۸۴
· تحت شرایط خاص توسعه در آلمان غربی، آنتی کمونیسم نخست به طور مستور وارد صحنه شد و به طور غیر مستقیم سخن آغاز کرد.
۸۵
· اکنون آنتی کمونیسم چنان فرم هائی از ایدئولوژی بورژوائی را به خدمت می گیرد که مورد حمایت مستقیم فاشیسم نبوده اند.
· فرم هائی که از سوی متفقین امپریالیستی تحمل می شدند، توسعه داده می شدند و یا جزو واردات از دیار آنها بودند.
۸۶
· بدین طریق، آنتی کمونیسم از ایده های جهانوطنی وارداتی از ایالات متحده آمریکا، از ایده های رویزیونیستی مختلف به شرح زیر استفاده می کند:
الف
· «سوسیالیسم دموکراتیک»
ب
· «سوسیالیسم مبتنی بر آزادی»
پ
· «سوسیالیسم انسانی»
ت
· «سوسیالیسم مسیحی»
۸۷
· ایدئولوژی بورژوائی در سال های نخست پس از جنگ جهانی دوم تا سال ۱۹۴۹ خود را دموکراتیک، ضد توتالیتاریستی، هومانیستی، مسیحی و یا حتی سوسیالیستی جا می زند.
۸۸
· اما همزمان، هر محتوای طبقاتی مشخص فرم های محتلف ایدئولوژی بورژوائی را مسکوت می گذارد و مورد صرفنظر قرار می دهد.
۸۹
· به ایدئالیزاسیون نظام بورژوائی، دموکراسی بورژوائی و «جهان آزاد غرب» می پردازد و همه را به طرز بی تمایزی و به طرز کاملا غیر تاریخی، به مثابه ضد آشتی ناپذیر هم فاشیسم و هم کمونیسم جا می زند.
۹۰
· آنتی کمونیسم این ایدئولوژی بورژوائی با نقاب عوامفریب دموکراسی، هومانیسم و مسیحیگری بر چهره، چنان وانمود می کند که گویا کمونیسم و نظام اجتماعی سوسیالیستی در اتحاد شوروی و دیگر دموکراسی های خلقی جوان فرقی با فاشیسم ندارند و همه را از دم ضد دموکراتیک، ضد هومانیستی، توتالیتر و فاشیستی می نامد.
۹۱
· آنگاه ایدئولوژی بورژوائی و نظام بورژوائی مبتنی بر آن به مثابه «راه سوم» در میانه دو نوع «توتالیتاریسم»، یعنی کمونیسم و فاشیسم جلوه داده می شود.
۹۲
· مبارزه بر ضد مارکسیسم در این دوره ـ قبل از همه ـ به عهده تئوریسین های جناح راست سوسیال ـ دموکراسی از قبیل شولتس، تایمر، تیلیچ، ایشر، وایسر، بوزه و امثالهم گذاشته می شود که حول مجلات «قرن سوسیالیستی» و «کنش و فکر» گرد آمده اند.
۹۳
· هدف آنها عبارت از این می شود که فلسفه مارکسیستی را به مثابه ماتریالیسم مکانیکی جا بزنند و به طرز نئوکانتیانیستی به شیوه رویزیونیسم سابق تحریف کنند، روح انقلابی آن را به غارت ببرند و از آن یک جهان بینی کاملا انتزاعی و انسانی عام باقی بگذارند، جهان بینی ئی که در آن مذهب و جریانات ایدئالیستی از هر قماش بتوانند جا خوش کنند.
۹۴
· آنها در این تلاش و تشبثات از حمایت عوامل زیر به طور همه جانبه برخوردار می شوند:
الف
· از حمایت کاتولیک های چپ (دیرکس، کنپ اشتاین و غیره) در مجله موسوم به «دفاتر فرانکفورت» که مارکس «جوان» را به جان مارکس «پیر» می اندازند.
ب
· از حمایت محافل مسیحی محافظه کار که با شعار «فراتر از مارکس» (گابلنتس) از «سوسیالیسم مسیحی» دم می زنند.
پ
· از حمایت محافل خرده بورژوا ـ لیبرال (وبر، میچرلیخ) که سودای تشکیل «سوسیالیسم آزاد» را بر سر دارند.
۹۵
· همه اینها ـ صرفنظر از شیوه استدلال اگزیستانسیالیستی، آنتروپولوژیکی و یا تئولوژیکی هر کدام از آنها ـ در این نکته متفق اند که ایدئولوژی مورد نظر آنها یک ایدئولوژی بورژوائی «خط سوم» است.
· یعنی بر فراز تضاد اصلی دوران، یعنی بر فراز تضاد سوسیالیسم و امپریالیسم قرار دارد.
۹۶
· چنین ایدئولوژی ئی در آن زمان با نیازهای اقشار پهناوری از جمعیت آلمان غربی دمساز بود، اما با گرایشات ارتجاعی امپریالیسم جان تازه گرفته ی آلمان هم انطباق داشت.
۹۷
· این ایدئولوژی از سوئی اعتراض و مخالفت اقشار خرده بورژوائی بر ضد امپریالیسم را بازگو می کرد، ولی همزمان، با تردستی خارق العاده ای آب به آسیاب همین امپریالیسم می ریخت.
۹۸
· زیرا به مراتب شدیدتر از امپریالیسم، مارکسیسم ـ لنینیسم، اتحاد شوروی و سیستم جهانی در حال تشکیل سوسیالیسم را زیر آتش توپ و تانک و مسلسل ایدئولوژیکی می گرفت.
۹۹
· هر ایدئولوژی «خط سوم» ـ همیشه و در نهایت ـ به نفع ارتجاع و ضد انقلاب تمام می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر