کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۶۲۷)

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند  

میم حجری

۸۷۳۰  

سنگ سخنگو

هیچ چیز مثل سکوت به تحکیم حاکمیت منجر نمی شود.
داوینچی.

سگ سخن جو

 

آره.
ولی سکوت علل متعدد دارد.
سکوت 

ضمنا

معلول است و نه علت.
سکوت 

مثلا

نتیجه سرکوب است.
سکوت 

در نتیجه ترس از سرکوب
است
سکوت
به دلیل ترس از سرکوب است.
سکوت ضمنا ناشی از نادانی است.

۸۷۳۱  

سنگ سخنگو

عرفان یعنی فهمیدن و معرفت داشت نسبت به اینکه موجودات اگر باهم متحد شوند و به هم کمک کنند و محبت داشته باشند به بهترین زندگی و بهشت رسیده اند.
احمد قهوه چی

گر بر آب روی خسی باشی
گر بهوا پری مگسی باشی
دلی بدست آر تا کسی باشی
خواجه عبدالله انصاری

سگ سخن جو

 

احمد قهوه چی واژه عرفان را تحت اللفظی معنی می کند.
عرفان مکتب خردستیزی است.
به قول عارف العرفایی
پای استدلالیان (خردگرایان) چوبین بود.
پای چوبین سخت بی تمکین بود.

۸۷۳۲  

سنگ سخنگو

می‌تپد سینه‌ام از وحشت مرگ
می‌رمد روحم از آن سایهٔ دور
می‌شکافد دلم از زهر سکوت
مانده‌ام خیره به راه
نه مرا پای گریز
نه مرا تاب نگاه
شرمگین می‌‌شوم از
وحشت بیهودهٔ خویش
 فریدون مشیری

سگ سخن جو

 

فقر فکری بدترین درد آدمیان است.

۸۷۳۳  

سنگ سخنگو

۸۰ سالگی حزب توده را جشن می گیرید
ولی تعریف ساده ترین مفاهیم را نمی دانید.
دزد جزو کدام طبقه اجتماعی است
و سرکوزی عضو و جزو کدام طبقه اجتماعی است؟

۸۷۳۴  

سنگ سخنگو

منظور از تحلیل روشمند چیست؟ 

مگر تحلیلی یافت می شود که روشمند نباشد؟

۸۷۳۵  

سنگ سخنگو

راز ماندگاري را ،
آخرین سیب آویخته به شاخه می دانست،
همان که سر سختانه تازيانه طوفان را تاب اورد
و تن برهنه شاخه زخمی را رنگ سرخ زندگي بخشيد.

سگ سخن جو

 

دلیل مقاومت سیب در مقابل باد،
عدم رسیدگی کامل آن و یا تأخیر فصل سرد است.
همان دلیل شوهر ندادن دخترک و یا ازدواج نکردن پسرک نابالغ است.
نباتات موجودات زنده اند و می دانند که صلاح کار چیست.

۸۷۳۶  

سنگ سخنگو

Am 22 schreibt Gudrun Gimmler (11 jährige Tochter von Gimmler) in ihrem Tagebuch:
′′ Heute haben wir das Konzentrationslager Dachau besucht: dort wurden uns ein großer Garten, Windmühlen, Bienenstöcke gezeigt. Dr. Friedrich hat uns freundlich erklärt, wie sie all diese nutzen. Dann wurden uns Bücher aus dem XVI Jahrhundert bis heute gezeigt. Und dann schauten wir uns die Gemälde der Gefangenen an. Das war eine tolle Zeit! Nach der Besichtigung wurde uns ein gutes Mittagessen gefüttert, viel gegessen und jeder von uns bekam ein Geschenk. Es war ein toller Tag! Was für ein wunderbares Projekt - Konzentrationslager!"
Wenn es damals FB gab, hätte es diesen Rekord gepostet. Und wahrscheinlich gäbe es eine Art vernünftige Leute, die es gerne hätten, und auf die Frage - warum, weißt du nicht, was ein Konzentrationslager ist?!- sie würden antworten, dass sie sehen wollen, was aus verschiedenen Sichtweisen geschieht

سگ سخن جو

 

نه.
 دلیلش این است که خانواده های نازی ها هم
 در بخشی از اردوگاه ها در ناز و نعمت و نوازش

زندگی می کردند.
 اردوگاه ها
دیالک تیکی از ذلت و نعمت بودند.
 ذلت برای یهودیان و کمونیست ها و کولی ها
و عزت و لذت و نعمت برای اجامر نازی

۸۷۳۷  

سنگ سخنگو

واقیعت امروزی
صنعت فوتبال
 هربرت مارکوزه فیلسوف نامدار قرن بیستم،

زمانی میگفت:

ما دیگر سرکوب نمی شویم،ما سرگرم می شویم.
این حرکات سخیف، پر از خشونت و بدویت را در وجود این موجود فرومایه ببینید
این موجود کند ذهن که تنها هنرش ضربه زدن به توپ است،

سیصد میلیون جوان در سراسر جهان را سرگرم کرده است.

همین موجود دارای چنان جایگاهیست که به مرجعیت مبدل گشته است.
اگر زمانی جوانان سراسر جهان اسطوره های فکری چون چگوارا و رژی دبره داشتند،

اکنون به مدد سیستم سرمایه و صنعت فوتبال این ابلهان اسطوره و مرجع آنها هستند.
ما به شکل هولناکی صغیر شده ایم
ما به یک انحطاط تاریخی دچار گشته ایم.
نقد و نظر؟

سگ سخن جو

 

فوتبال صنعت نیست.
 فوتبال مذهب است
و مثل مذهب
دیالک تیک آه و افیون است.
 فوتبال هم امید می دهد و به «مقاومت و مبارزه» برمی انگیزد
و 

هم
 تخدیر می کند و به تسلیم و فرمانبری سوق می دهد.
 فوتبال فرمی از جنگ های بی محتوا ست
که بسان جنگ کردوکاری سودآور برای طبقات حاکمه است

۸۷۳۸  

سنگ سخنگو

از کسانی که بدبختی دیگران را می بینند و با توجه به حال بهتر خود شکر می کنند بیزارم.
داستایفسکی

سگ سخن جو

 

داستایفسکی آخوندی است که پرمدعاتر از هر اخوند پرمدعایی است.
خیلی ها خیال می کنند که او آدم است و نه آخوند.
چنین واکنش پسیکولوژیکی
امری طبیعی ـ غریزی است.
حتی نباتات و جانوران همین واکنش را از خود نشان می دهند.
دست خود ادمها هم نیست.
مثال: 

وقتی سر جلاد به اعدام این و ان مشغول است،
محکومین به اعدام شکر می کنند که هنوز نوبت به آنها نرسیده است.

۸۷۳۹  

سنگ سخنگو

تعیین کننده
مناسبات تولیدی (زیربنا) است.
فرم های مالکیت در جامعه ای

تغییری در ماهیت امر نمی دهند.
خطای تئوریکی خطیر حزب توده
همین بود.
طبقه حاکمه
چه بسا بانک ها و کارخانجات بزرگ را حتی دولتی می کند
تا از کیسه مردم تأمین کند و از ورشکستگی نجاتشان دهد

۸۷۴۰  

سنگ سخنگو

فقر و ثروت از هر نوع مادی و فکری و هنری 

چیزی عینی است و ربطی به حلال و حرام ندارد

۸۷۴۱  

سنگ سخنگو

نیاکان ما صدها هزار سال در هارمونی با طبیعت زیسته اند.
 مگر خبر ندارید.
 همه روابط دیالک تیکی اند.
حتی رابطه مادر و پدر با همدیگر و با فرزند.
 کمونیسم هم عبارت است از هومانیسم متکامل + ناتورالیسم متکامل

۸۷۴۲  

سنگ سخنگو

 افغانستان که تحفه نیست. 

جلوی گربه بگذارند قهر میکند

۸۷۴۳  

سنگ سخنگو

حشمت رئیسی حواسش پرت است.
 آذربایجان صدهزار سال دیگر شاید بتواند اسرائیل شود

۸۷۴۴  

سنگ سخنگو

در سیاره زمین آدم یافت نمی شود چه رسد به افغانستان که طیاره زمین است.
فرنگی ها در کاینات در به در دنبال آدم اند.

۸۷۴۵  

سنگ سخنگو

الانتظار اشد من الموت.
ایرانی جماعت اما اهل انتظارند و بس.
یکی در انتظار مهدی موعود است و دیگری در انتظار مهری موجود.
 ضمنا انتظار را امید جا می زنند
که خود فاجعه است

۸۷۴۶  

سنگ سخنگو
جهان وارونه.
معمولا نران به زنان گل می دهند و نه برعکس.
 فوندامنتالیسم و فاشیسم
مناسبات موجود را وارونه کرده اند

 آن سان که نران به زنان ناز می کنند:
 نمی توانم زیبا نباشم.
چنان زیبایم من
که الله‌اکبر
وصفی‌ست ناگزیر
که از من می‌کنی.
عادولف عشوه فروش

۸۷۴۷  

سنگ سخنگو

سرمایه داری چیست؟
بربریت چیست؟
سرمایه داری که فحش خواهر و مادر نیست.
مانیفست حزب کمونیستی را حداقل بخوانید تا بدانید

۸۷۴۸  

سنگ سخنگو

خسرو روزبه
دادرسان محترم ملاحظه ميفرمايند كه اگر عاشق وشيفته ي رژيم سوسياليسم هستم با تمام عقل وشعور ومنطق ودرايت خود برتري اصول آنرا برساير رژيم ها احساس كرده ام ومحرك من در هر عملي كه انجام داده ام ، آرزوي تحقق اين اصول وبالنتيجه ايجاد بناي نوين براي جامعه ي ايران وسرانجام تامين وسعادت ورفاه وسربلندي وآزادي وشرف ملت عزيزم بوده است .

سگ سخن جو

 

سوسیالیسم
رژیم (حکومت، دولت) نیست.
سوسیالیسم آغاز پایان دولت است.
سوسیالیسم فرماسیون اقتصادی است

۸۷۴۹  

سنگ سخنگو

بهشت و دوزخ در کتب مقدس (تورات و انجیل و قران)
و طرد حوا و أدم از بهشت
ریشه تاریخی ـ مشخص واقعی و فرماسیونی ـ اقتصادی دارد.
بهشت همان جامعه کمونیستی آغازین
 و دوزخ همین جامعه طبقاتی (برده داری، فئودالی و سرمایه داری) است

۸۷۵۰  

سنگ سخنگو

آره. 

کمبود اکسیژن موجد توهمات و تصورات عجیب و غریب است

۸۷۵۱  

سنگ سخنگو

نه.
اقتصاد نیست.
از جنایت، جنگ، مافیا، زورگیری، فحشا و فوندامنتالیسم و فاشیسم در فرم های بیشمار هم میتوان دسترنج مردم را غارت کرد.
غارت اما صنعت نیست.
صنعت چیست؟

۸۷۵۲  

سنگ سخنگو

ما مدتی در تویتستان با صدها دختر و زن جوان وارد بحث شدیم و شاهد سقوط فکری و اخلاقی هراس انگیزی گشتیم.
حدود ۶۰۰۰ بحث که منتشر کرده ایم.
تحت عنوان کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی.
وضع جامعه از هر نظر وخیم است.

۸۷۵۳  

سنگ سخنگو

اندیشکده هرات،
اندیشه چیست؟
واژه چیست؟
کرگدن را که نمی توان لولهنگ نامید.

۸۷۵۴  

سنگ سخنگو

شما اگر یک نفر توده ای نشان دهید شق القمر کرده اید.
 مدعیان اصلا توده ای نیستند.
هر مدعی که توده ای و هر حزبی که حزب توده نمی شود

۸۷۵۵  

سنگ سخنگو

واقعا؟
اگر همسازی روی کار آید ملل مختلف کشور به زبان خود تحصیل و تدریس خواهند کرد؟

۸۷۵۶  

سنگ سخنگو

مفهوم «بحران ادواری»
 دیری است که فاقد اکتوئالیته (فعلیت) است.
برای اینکه  کاپیتالیسم  در بحران عمومی مدام و مادام العمر به سر می برد.
 این هنوز چیزی نیست.
بحران زیستمحیطی هم بدان مزید شده است
و گوژ بالا گوژ شده است

۸۷۵۷  

سنگ سخنگو

آره. 

فئودالیسم و کلریکالیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم 

مبلغ نظری و عملی خودستیزی (انتحار در فرم های مختلف) اند.
به همین دلیل خودپرستی یکی از سجایای اخلاقی مرکزی و مهم روزگار سیاه ما ست

۸۷۵۸  

سنگ سخنگو

با پچپچه های پائیز 

احسان طبری

در پچپچه های پائیز
 فریادِ  بهاریَم را شنیدی؟

من چون گُلِ یخ ، نگینِ کهربایی
خود را در سرما می گشایم ،
در بُرجِ بابِل ، 

شعر لهجه ها  و زبان ها سخت گوناگون اند :
مگر این هیاهویِ عَبَث و پوچم
به کاری بود ؟
الهه ی شعر در جانِ من فرود نیامد 

ولی آذرخشِ خدایان
مرا شعله ور ساخت .
کُنده ای سوخته ام بی بها و نا چیز  
ولی از سوزشی پیام دارم .

دردمندی،

 آغاز عشق است
و عشق،

 آغازِ اندیشیدن 

 کسی  
با گوهرهای سخن به جمعه بازارِ زمان می آید 

و

 کسی 

با خرمهره های احساساتِ پیش پا افتاده ی خویش 
ولی می توان در کنارِ این سفره ی چرکین 

به این خر مهره های کبود نیز نگریست:
در کبودی آن ها آسمان است ،
دریاست ،

 ماتم است ،
پندار است ، 

رؤیا 

ست 
و منم فروشنده ی این
خر مهره های نا چیز کبود
در پچپچه های غمینِ خزانی

پایان

سگ سخن جو

 
دردمندی،

 آغاز عشق است
و عشق،

 آغازِ اندیشیدن

 

دردمندی

می تواند آغاز عشق باشد،

ولی عشق پایان اندیشیدن است. 

و منم فروشنده ی این
خر مهره های نا چیز کبود 

 
طبری در این بند شعر به معایب فکری خود اشاره دارد.
حق هم دارد.
سؤال اما این است که چرا در رفع معایب فکری خود

 گامی برنمی دارد؟
 

۸۷۵۹  

سنگ سخنگو

عده معدود و نه عده محدود.
این شعار جبهه کذا و کذا
مملو از معایب نظری است.
قبل از تشکیل جبهه 

الفبای مارکسیسم بیاموزید

۸۷۶۰  

سنگ سخنگو

این چیزها طبیعی اند. 

جناح های مختلف طبقه حاکمه با حمایت مالی از سران احزاب از منافع جناحی خود دفاع می کنند. 

دزدی معنی دیگری دارد.

۸۷۶۱  

سنگ سخنگو

منظورش از اقتصاد نه اقتصاد بلکه کار بود. 

منظورش این بود که کار مال خر است

۸۷۶۲  

سنگ سخنگو

حریف نمی داند که ملی به چه معنی است.
 مگر بانک ملی، ملی است؟

ادامه دارد.