۱۴۰۰ مرداد ۱۴, پنجشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۷)

 Friedrich Engels (links) mit seinem Freund Karl Marx und dessen Töchtern, wahrscheinlich in den 1860-ger Jahren


هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

  

۵

پدران، معلمان، دوستان

 

کارل نوجوان

در

خانواده و دبیرستان

از این رویارویی های سیاسی کشور

مطلع می شد.

 

پدر او

اصلا

انقلابی نبود.

 

او

اما

استنباطات فلسفی پیشرفته داشت

و

در

عرصه سیاست

دارای نگرش آزادی خواهانه معتدل بود.

 

او

برای پروس

قانون اساسی بورژوایی و نمایندگی پارلمانی

آرزو می کرد.

 

همین کافی بود که او از دید رژیم پروس

فردی به لحاظ سیاسی نامطلوب نمودار شود.

 

پروفسور ویتنباخ

معلم محبوب کارل

هم

مورد سوء ظن مقامات پروس بود و ازش خبر چینی می شد.

 

این قضیه برای دانش آموزان پنهان نمی ماند.

 

در میان دانش آموزان

نه فقط اشراف زادگان طرفدار پروس، بلکه دهقان زادگان کاتولیکی فاناتیکی هم وجود داشت.

برخی از پسران تاجران و کارمندان

به

مطالعه جزوات سیاسی ممنوعه می پرداختند

 و

مخفیانه شعر می سرودند

و

افکار آزادی خواهانه و جمهوری خواهانه

 داشتند.

 

کارل نوجوان

سمپاتی اش

را

نسبت به پروفسور ویتنباخ و دیگر معلمین مترقی

پنهان نمی کرد.

 

در این زمینه

او

را

نه فقط پدرش، بلکه لودویگ فون وستفالین ـ پدر دوستش ـ نیز تحت تأثیر فکری قرار  می داد.

 

لودویگ فون وستفالین

در سال ۱۸۱۶

به تازگی

به عنوان عضو شورای حکومت پروسی

از زالتسودل به تریر گسیل شده بود.

 

 

اگرچه خانواده او از دهه ها قبل عنوان اشرافی داشت،

ولی دلش برای ایدئال های هومانیستی بورژوازی می تپید.

 

او شناخت عمیقی از ادبیات یونان باستان داشت،

طرفدار شکسپیر بود

و

شیفته اشعار رومانتیک المان.

 

او نسبت به مسائل آن زمان

گشاده رو بود.

 

او که دوست هاینریش مارکس بود، بسان او از ذلت کارگران رنج می برد.

 

او

کتب منتشره در زمینه نابرابری های اجتماعی را به دقت می خواند

 که در آنها از تضاد های عمیق میان فقرا و اغنیا سخن می رفت.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر