خامنه ای در تُف شیطان
ناصر فرداد
تحلیلی
از
میم حجری
۱
دیدی که پیش گویی ساحره گان رخ داد،
ای سخیف؟!
گوش کن جنبش برگ ها را
این وهم تو نیست
جنگل اوهام است
که به سوی کاخ تو می آید!
همانطور که جادوگران برای مکبث پیشگویی کرده بودند، برای سید علی هم پیشگویی کرده اند:
سقوط تو زمانی رقم خواهد خورد که درختان جنگل به حرکت در آیند و به سوی تو راه افتند.
شاعر
به
احتمال قوی
از
هواداران آوانتوریسم چپ موسوم به فدائیان خلق و مجاهدین لیملام و دیمدام و غیره است
و
علاقه شاعر به این توهم شکسپیری، به دلیل جریان جنگل (سیاهکل) است.
سانترالیزاسیون سید علی
هم
نشانه باور این جماعت به تئوری فاشیستی نخبگان است.
در قاموس فاشیسم و فوندامنتالیسم (شاملوئیسم و خمینیسم)
معمار تاریخ نه توده ها تحت رهبری سوبژکت تاریخ،
بلکه نخبه ها هستند.
فاشیسم
مفهوم نخبه
را
به شکل پیشوا، رهبر، ژنرال، سرلشکر و غیره بسط می دهد،
فوندامنتالیسم
به
شکل انبیاء، ائمه، اولیا، فقها، شهدا، فدائیان و مجاهدین.
شاملوئیسم
به
شکل روشنفکر، چریک فدایی، مجاهد کذایی.
۲
نزول تو
ای شریر
در تف و لای و لجن ،
و نه خورشید در خلیج شب
قطعی است.
سید علی
به
نظر شاعر
سقوط خواهد کرد.
سقوط او
اما
نه
شبیه سقوط خورشید در خلیج شب،
بلکه شبیه سقوط چیزی در تف و لای و لجن خواهد بود.
اینجا هم طرز تفکر فرمالیستی ـ شاملوئیستی شاعر نمودار می گردد:
سقوط سیدعلی
برای شاعر
تعیین کننده نیست.
فرم سقوط او
تعیین کننده است.
جنیش فدائیان فئودالیستی ـ فاشیستی (شاملوئیستی ـ آل احمدیستی)
جنبشی فرمالیستی است:
فرم مبارزه
برای این جماعت تعیین کننده بوده و است
و
نه
محتوای مبارزه.
سخن سران بیسواد این جریان
نه
از
آماج مبارزه،
بلکه از فرم مبارزه بوده و است:
تنها ره رهایی
نه
در گذار از جامعه مثلا سرمایه داری به جامعه سوسیالیستی،
بلکه در فرم مبارزه خلاصه می شود.
در ترور و تخریب خلاصه می شود.
دلیل
این عوام وارگی و عوامفریبی
پایگاه طقاتی فئودالی این جماعت بوده است.
آماج این جماعت
سقوط از کاپیتالیسم نوپا (جامعه برخاسته از انقلاب ضد فئودالی سفید) به فئودالیسم دیرپا بوده است.
سران این جریان
البته
حالا
بورژوا شده اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر