۱۲
· هربرت مارکوزه از این رو ست که به حق می نویسد:
· «تبدیل لنینیسم به استالینیسم و فراتر از آن، می بایستی در پله ها و خطوط اصلی اش، به مثابه نتیجه شرایط غیرعادی در نظر گرفته شود.
· شرایطی که جامعه سوسیالیستی می بایستی تحت آن، به مثابه همزیست کشورهای سرمایه داری و نه جانشین بلافصل آنها، به مثابه رقیب کشورهای سرمایه داری و نه به مثابه وارث آنها ساخته شود.»
· (هربرت مارکوزه، «آموزش تاریخ مارکسیسم شوروی»، ۱۹۶۴، ص ۳۳۵)
ب
· علاوه بر آن باید از قدرت یابی رژیم های متجاوز زیرین در پیرامون دولت شوراها سخن گفت:
۱
· روی کار آمدن فاشیسم در ایتالیا در سال (۱۹۲۲)
۲
· قدرت یابی ناسیونال ـ سوسیالیسم در آلمان در سال (۱۹۳۳)
۳
· روی کار آمدن فرانکو در اسپانیا
۴
· توسعه جنبش های فاشیستی در دیگر کشورهای اروپا
۵
· حمله ژاپن به منچوری و اشغال آن کشور در سال (۱۹۳۱)
۶
· و بعد حمله ژاپن به چین در سال (۱۹۳۷)
۷
· عقد پیمان ضد کمونیستی میان رژیم آلمان و ژاپن در سال (۱۹۳۶) که بر ضد اتحاد شوروی بود
۸
· و پیوستن کشورهای ایتالیا در سال (۱۹۳۷)، اسپانیای فرانکو در سال (۱۹۳۹) و مجارستان و منچوری تحت اشغال به این پیمان.
· بدون در نظر گرفتن مناسبات پیرامونی دولت شوروی نمی توان به درک و فهم توسعه استالینیسم نایل آمد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر