کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۳۸)

   

مراسم خاکسپاری هانی شافت

آنتی فاشیست  شهید هلند

میم حجری

 

۷۳۷۲  

سنگ سخنگو

فوتبال در واقع بازی کودکان است
 که امروزه بازی بزرگسالان عقب مانده و همیشه کودک
 شده است

۷۳۷۳  

سنگ سخنگو

ایران کشوری سرکوبگر است که در ان آزادی بیان و اندیشه وجود ندارد.
حریف

سگ سخن جو

 

کاش چنین بود.
وضع صدهزار بار وخیمتر از این است.
در ایران
کسی یافت نمی شود که
اندیشه ای
داشته باشد
تا آزادی بیان معنی کسب کند.

هر کس طرفدار دکه و دکان و خرافه ای است و هارت و پورتی در چنته دارد
بی انه اندیشه ای در کله داشته باشد.
برای اینکه خلایق مغز زدایی شده اند.
آنهم
نه فقط در ایران
بلکه در جهان بی سامان

۷۳۷۴  

سنگ سخنگو

ساختار سوسیالیستی، مردمی و مترقی کوبا
اردشیر بابکان

سگ سخن جو

 

یا
فراگیری مارکسیسم ـ لنیینسم به هر زحمت و مشقت
و
یا
خیالبافی و عوامفریبی

محتوای انقلاب کوبا چه بوده است؟

برای پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
مناسبات تولیدی (ساختار اقتصادی، زیربنای اقتصادی) جامعه کوبا از چه قرار بوده است؟

کوبا جامعه ای نیمه مستعمره ـ نیمه فئودال بوده است
پدر کاسترو پدر همسرش
هر دو فئودال بوده اند.

کاسترو تحت رهبری حزبتوده کوبا (حزب طبقه کارگر در تحلیل نهایی)
مالکیت خصوصی بر زمین و مستغلات و وسایل تولید دیگر را لغو کرده است و با مالکیت جامعتی جایگزین کرده است.
بدون اینکه شرایط مادی و ذهنی لازم برای آن فراهم باشد.

خودویژگی انقلابات رهایی بخش ملی و دموکراتیک در دوران کنونی همین است:
بورژوازی واپسین و معاصر
قادر به انجام انقلابات بورژوایی (ضد فئودالی) نیست
و
طبقه کارگر در وحدت با دهقانان و پیشه وران و روشنفکران خلقی و مترقی
به انجام وظایف تاریخی بورژوازی
بالاجبار می پردازد.

در اتحاد شوروی حتی قضیه از همین قرار بوده است.

تضاد نظری بلشویک ها با منشویک ها همین بوده است.

بورژوازی قادر به نقد و حذف فئودالیسم نبوده است و این وظیفه تاریخی بورژوازی را

 پرولتاریای انقلابی روس تحت رهبری حزب طبقه کارگر 

به عهده گرفته است.

دلیل مهم تبدیل مارکسیسم ـ لنینیسم به استالینیسم هم همین شرایط بوده است.

طبقه کارگر روس
می بایستی مبارزه با بیسوادی را
تربیت علمی و فنی و صنعتی توده های عقب مانده روستاهای روسیه را
یعنی وظایف بورژوازی روس را
به عهده گیرد.

تفاوت روسیه با کوبا و چین و ویتنام و کره و غیره
این بود که روسیه تژاری کشوری نیمه فئودال ـ نیمه بورژوایی ـ امپریالیستی بود و نه نیمه فئودالی ـ نیمه مستعمره.

انقلاب کوبا
به لحاظ محتوای طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی
انقلابی ضد فئودالی و در تحلیل نهایی بورژوایی (به قول لنین بورژوا ـ دموکراتیک) تحت رهبری حزب توده بوده است.

دشواری رشد در کوبا و ویتنام و ج. خ. چین و غیره همین بوده و است:
نیروهای مولده جامعه
با مناسبات سوسیالیستی
هنوز سازگار نیست.

به همین دلیل بحران نطفه می بندد.

تفاوت کوبا با چین و ویتنام این است که کوبا از بدو تشکیل
تحت محاصره امپریالیستی است و حزب توده کوبا
قادر به توسعه نیروهای مولده نمی شود.

در حالیکه در چین و ویتنام قضیه از قرار دیگری است.
حزب توده در این کشورها می تواند نیرهای مولده را توسعه دهد و توسعه هم داده و می دهد.
کوبا حتی مجاز به وارد کردن پیچ و مهره ای نیست.

۷۳۷۵  

سنگ سخنگو

تنها اندیشمندانی که جامعه ایران
داشت
توده ای ها بودند.
حزب توده را
فوندامنتالیسم شیعی
به بهانه های واهی
قلع و قمع کرد و اندام توده ای ها را جلوی ددان خاوران افکند.
توده
بی سر و بی سازمان و بی سردار ماند
و
زباله ها
سرور و سردار شدند.
اکنون
نه شعوری هست و نه شخصیتی.
فقط زباله هست و بس

۷۳۷۶  

سنگ سخنگو

از کسانی که همه چیز را محاسبه می کنند بترس
و هرگز قلبت را در اختیار آنها نگذار
آنها حساب عشقی که نثار تو می کنند را نیز دارند
و روزی آن را با تو تسویه می کنند
حریف

سگ سخن جو

 

عشق چیست؟
عشق
اگر عشق باشد و نه عوامفریبی توأم با خود فریبی
اختیاری و ارادی و دلبخواهی نیست.

یعنی کسی دلش را و نه قلب کذایی اش را در اختیار کسی قرار نمی دهد و نمی تواند هم قرار دهد.
فرق دل با خر چیست؟

افسار خر را می توان
به دست هر کس و ناکس داد.
دل ولی خر نیست و افسار ندارد.
دل
مختار و خود مختار است و بی اعتنا به صاحبدل است.

حافظ هم تصادفا می دانست:
دل می رود ز دستم
صاحبدلان خدا را

درد هم همین است.
عشق
از جنس زلزله است.
خبر نمی کند.
ناگهان سر و کله اش پیدا می شود و همه چیز را بر سر عاشق بی نصیب از عقل
آوار می کند

امروزه
دیگر
کسی نمی تواند عاشق کسی شود.
خلایق سکس و لهو و لعب را به غلط عشق می نامند
و
عشق قلابی را برای عوامفریبی به عرش اعلی می برند.

حافظ هم همین ترفند ار به کار بسته است:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام او

۷۳۷۷  

سنگ سخنگو

این تجارب تاریخی بهتر است که تحلیل شوند.
چون قضیه به این سادگی ها نیست.

قضیه چیست؟

۱
وقتی چگوارا را در پناهگاهش باکمک چوپان خبرچین دستگیر کردند...
‏یکی از چوپان پرسید:چرا خبرچینی کردی درحالی که چگوارا برای آزادی شماها مبارزه می‌کرد؟
‏چوپان جواب داد:باجنگهایش گوسفندان مرا می‌ترساند....
‏
۲
بعداز مقاومت محمدکریم درمقابل فرانسوی‌ها در مصر و شکست او، قرار براعدامش شد، که ناپلئون او را فراخواند و گفت:سخت است برایم کسی را اعدام کنم که برای وطنش مبارزه می‌کرد. من به تو فرصتی می‌دهم که ده هزارسکه طلا غرامت سربازهای کشته را بدهی...
‏
محمدکریم گفت:من حالا این پول را ندارم اما صدهزارسکه از تاجران می‌خواهم، می‌روم تهیه می‌کنم و باز می‌گردم...
‏محمدکریم به مدت چندروز در بازار قاهره با زنجیر برای تهیه پول گردانیده می‌شد اما هیچ تاجری این پول را نمی‌داد و حتی بعضی از آنان طلبکارانه می‌گفتند که:
‏
لعنت بر محمدکریم که با جنگهایش وضعیت اقتصادی را نابسامان کرد و به کسب و کار ما ضرر زد...
‏محمد کریم را نزد ناپلئونآوردن ...ناپلئون به او گفت:
‏چاره‌ای جز اعدام تو ندارم، نه بخاطر کشتن سربازهایم بلکه به دلیل جنگیدن برای مردمی که پول را مقدم بر وطن می‌دانند...
‏⁧ ‏⁧ ‏⁧ ‏⁧
‏محمدکریم می‌گوید:
‏"آدم انقلابی که برای جامعه‌ی نادان مبارزه کند، همانند کسی است که خود را آتش می‌زند تا نور و روشنایی را برای آدم نابینا فراهم کند"

۳
مسعودکه برای آزادی کشورمامبارزه کردولی حالاکسانی اندکه این قهرمان راگاهی جاسوس وگاهی هم غلام خطاب میکنند!.

۷۳۷۸  

سنگ سخنگو

 
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
فاضل نظری
عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد
با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد
بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازی است که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد.
پایان

سگ سخن جو

 

 
فاضل نظری
نه فضل دارد و نه عقل.
آدم حسابی و هندسی
اگر عشق رازی است که عاشق کذایی باید به خدا بگوید و نه به معشوق کذایی،
چرا خدا باید با عاشق سخن ها داشته باشد.
محرم اسرار که بلبل نمی شود.
کسی که اسرار دارد و بای سکی در میان می گذارد،
بلبل می شود.

۷۳۷۹  

سنگ سخنگو

پروین اعتصامی

مرا در کودکی شوق دگر بود
خیالم زین حوادث بی خبر بود
نه میخوردم غم ننگی و نامی
نه بودم بستهٔ بندی و دامی
نه میپرسیدم از هجر و وصالی
نه آگه بودم از نقص و کمالی
ترا تا آسمان، صاحب نظر کرد
مرا مفتون و مست و بی خبر کرد

پایان

سگ سخن جو

 

هی پروین
آسمان
نه کسی را صاحب نظر می کند
و
نه مفتون و مست و بی خبر.

برای صاحب نظر گشتن
باید از کوره تجارب تلخ و شیرین زندگی گذشت و پخته گشت
و
برای مفتون و مست و بی خبر گشتن
باید به تصادفی معشوق و معبودی پیدا کرد.

۷۳۸۰  

سنگ سخنگو

هنر در جمارانیان است و بس

وقتی میگن:
دارایی سید علی در یک وانت جا می گیرد

من ـ زورشان همین است.

۷۳۸۱  

سنگ سخنگو
چیزی که به التماس آلوده باشد
نمی خواهم.
هرچه می خواهد باشد.
چه گوارا
 

سگ سخن جو

⁠
هی 

چه
گفتن خیلی حرف ها آسان است.
عمل کردن به آنها
اما
محال.
⁠
التماس
چه بسا
طبیعی و غریزی و خودپو و خود به خودی است.
یعنی
آگاهانه و دلبخواهی و اختیاری و ارادی نیست.
حتی
اگر شیر شرزه باشی.
⁠
آدم
آدم است
و
نه اوتومبیل.
⁠
هر لحظه حیات آدمی
به التماس از کسی، مرجعی، اوتوریته ای
آلوده است.
⁠
اگر
شک داشتی از جانات بپرس.
⁠

۷۳۸۲  

سنگ سخنگو

⁠کسب و کار فاشیسم و فوندامنتالیسم یهودی ستیزی و کمونیسم ستیزی است.
 زنده باد خلق یهود.
پیروز باد کمونیسم.
نیرومند باد ارتش اسرائیل

۷۳۸۳  

سنگ سخنگو⁠
⁠جست و جوی قوت لایموت در زباله دانی ها که فقط در جمکران نیست.
 دلیلش چیست؟

۷۳۸۴  

سنگ سخنگو

زندگی خالی نیست
مهربانی هست،
سیب هست،
ایمان هست
آری
تا شقایق هست زندگی باید کرد
سهراب سپهر

سگ سخن جو

 

 هی سهراب سپهر.
زندگی
در کار است.
علافان
مرده های متحرکند.

ادامه دارد.