۱۴۰۰ خرداد ۶, پنجشنبه

استالینیسم (۹)

استالین؛ آخرین کتابخوان آزاد شوروی
 
ورنر هوفمن
(۱۹۲۲ ـ ۱۹۶۹)

برگردان
میم حجری
 
پیشکشی به رنج برندگان و اندیشندگان
 

فصل دوم

 آموزه مارکسیسم کلاسیک راجع به «دیکتاتوری پرولتاریا»

 

·      تئوری دیکتاتوری پرولتاریا، آن سان که مارکس و انگلس، بعد از شکست انقلاب اروپا در سال های (۱۸۴۸ ـ ۱۸۴۹) توسعه و تکامل دادند و با توجه به تجارب کمون پاریس (۱۸۷۱)  تدقیق کردند، قسما حاوی احکام اصولی راجع به محتوای عام جامعه گذار است و قسما حاوی انتظارات تاریخی معینی با توجه به شرایط تحول جامعه است.

 

بخش اول

خطوط اساسی تئوری

«دیکتاتوری پرولتاریا»

 

·      خطوط اساسی تئوری دیکتاتوری پرولتاریا را می توان در نکات زیرین خلاصه کرد:

 

۱

·      پیش شرط گذار به جامعه سوسیالیستی عبارت است از اینکه طبقه زحمتکش تمامت قدرت دولتی را تسخیر کند، تا بتواند وسایل اساسی تولید را در اختیار بگیرد و از مواضع جدید خویش در مقابل نیروهائی که قصد احیای شرایط پیشین را دارند، دفاع کند.

 

۲

·      بدین معنا ست که در مانیفست حزب کمونیست (۱۸۴۸) می آید:

 

الف

·      «اولین گام در انقلاب کارگری، ارتقای پرولتاریا به مقام طبقه حاکمه و مبارزه به خاطر دموکراسی است.

 

ب

·      پرولتاریا از حاکمیت سیاسی خود برای خلع ید گام به گام بورژوازی از کل سرمایه، برای متمرکز کردن کلیه ابزارهای تولید در دست دولت، یعنی در دست طبقه پرولتاریای سازمان یافته و برای تکثیر حتی المقدور سریعتر میزان نیروهای مولده استفاده خواهد کرد.

 

پ

·      شکی نیست که این اقدامات، نخست، تنها با مداخله سرسختانه در حق مالکیت مالکیت بورژوایی و مناسبات تولیدی بورژوائی می توانند صورت گیرند.

 

ت

·      یعنی بر مبنای قواعد و دستور العمل هائی صورت می گیرند، که به لحاظ اقتصادی، ناکافی و نارسا به نظر می رسند، ولی در جریان کار، از خویشتن خویش فراتر می بالند و به مثابه وسیله ای برای تحول بنیادی کل شیوه تولید اجتناب ناپذیر اند.»

·      (نقل قول ها از منابع زیرند:

·      مارکس و انگلس، «کلیات»، ۱۹۵۷

·      فریدریش انگلس، «قوانین اساسی کمونیسم» ۱۸۴۷، ص ۳۷۲

·      کارل مارکس، «نقد برنامه گوتا»، ۱۸۷۵، ص ۲۸)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر