۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۵, شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۴۷۹)

   Ist möglicherweise Kunst

 میم حجری


۶۲۲۱

سنگ سخنگو

مارکو : از بوسه من خوشت نیومد؟
ورونیکا : کاش گناه نبود تا کاملا لذت میبردم
مارکو : ما گناه میکنیم تا خدا بخشنده بمونه ...
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
پائولو کوئلیو


سگ سخن جو

 

حافظ همین اندیشه را عمیقتر فرمولبندی کرده است:
گناه از دید حافظ وسیله ای برای جلب توجه خدا به خویشتن است.
یعنی اگر کسی مرتکب گناه نشود
خدا به کلی فراموشش میکند.

برخورد حافظ به گناه جالب است:
نصیب ما ست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند

گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش، گو:
« گناه من است.»


۶۲۲۲

سنگ سخنگو

این جماعت
اصلا توان فهم حرف دهن خود را حتی ندارند.
چه رسد به فهم حرف دهن همنوعان خود.
چه رسد به فهم شعر همنوعان خود
چه رسد
به
فهم شعر سرشته به طنز

۶۲۲۳

سنگ سخنگو

ما در عصر جاهلیت مدرن به سر می بریم.
صهیونیسم
اخوی
فحش خواهر و مادر نیست.
صهیونیسم یک مفهوم فلسفی است.

صهیونیسم
در دایرة المعارف فلسفی شوروی تعریف شده است.
امیر نیک آیین
هم
در واژه نامه اش
آن را تعریف کرده است.
اگر در خاوران گورش را نیافتی تا روحش را احضار کنی و بپرسی
به
سایت نوید نو
مراجعه کن تا ارشاد شوی.
دایرة المعارف روشنگری
هم
مفهوم فلسفی صهونیسم از دید دایرة المعارف فلسفی شوروی
را تحلیل کرده است.

خیلی ها
خیلی حرف ها
را
نزنند، سنگین ترند.

خیلی ها
از
خیلی چیزها
هواداری نکنند
به نفع ان چیزها ست.

۶۲۲۴

سنگ سخنگو

ممنون.
ببینید
زیر کامنتی که مربوط به موضعگیری کاسترو نسبت به یاسر عرفات و باند او است
بحث به استالین و تحلیل استالینیسم صورت می یگرد.
چرا و به چه دلیل؟

چرا به اندیشه نمایندگی شده
اعتنا نمی شود تا حقیقت مربوطه در روند هماندیشی تا حدودی کشف شود؟
یکی از مشخصات استالینیسم همین است.
تخریب هماندیشی و تخطئه روشنگری علمی و انقلابی.

مشصه دیگر استالینیسم
سوبژکتیویسم است.
موضوع بحث که زادگاه حقیقت مربوطه است
(چون محتوای شناخت در موضوع شناخت است)
فراموش می شود و سوبژکت (صاحب نظر، شخصیت های علمی و سیاسی و فلسفی و غیره) به طور مثبت و منفی برجسته و مطلق می شود.
نوعی تفکر اسکولاستیکی رواج پیدا می کند
به عوض تفکر مفهومی
آیه نازل می شود
آیه ای از کسانی که مثلا استالینیسم را تأیید می کنند.
بی اعتنا به حقیقت و حقیقت جویی.
این یعنی پراگماتیسم که یکی از مکاتب امپریالیستی است
حقیقت = هر چیزی که برای کسی مفید باشد.

ما باید به عوض گشتن به دنبال نظر این و آن
خوداندیشی مفهومی و فلسفی پیشه کنیم.
مثلا همین سخنرانی استالین را مستقلا تحلیل کنیم.
ضمنا استالینیسم ربط تعیین کننده ای به شخص استالین ندارد.
مارکسیسم هم ربط تعیین کننده ای به کلاسیک ها ندارد.

۶۲۲۵

سنگ سخنگو

زوربای یونانی
رمان زیبایی است.
ولی باید تحلیل شود.
امیر نیک آیین
در نامه مردم
نقدی بر آن نوشته بود که ما از نخواندنش مثل سگ پشیمانیم.

اکثریت قریب به اتفاق مردم نمی دانند که آزادی چیست.
امروزه در اروپا
خلایق خیال می کنند:
ماسک نزدن = آزادی
مسافرت کردن = آزادی
هرچه دلت خواست گفتن = آزادی

قضیه درست برعکس است.
آزادی = درک ضرورت
به قول قدما مثلا حافظ

اختیار = درک جبر

رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است.


جبر و یا ضرورت = قوانین و قانونمندی های عینی هستی

این بدان معنی است که
آزادی با آگاهی توأم است.
هر چه آگاهتر باشی
به همان میزان آزادتر خواهی بود.

۶۲۲۶

سنگ سخنگو

ما ابتدا عادت هایمان را می سازیم،
و بعد عادتها ما را می سازند...
جان دریدن


سگ سخن جو

 

عادات چیستند
و
چگونه تشکیل می یابند
و
سازنده عادات کیانند؟
چگونه می توان ادعا کرد
که
سازنده عادات اسنان ها
و
سازنده انسان ها
عاداتند؟

عادات یکی از عناصر اتیک (اخلاق) جامعه است.
اخلاق یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه است.
تعیین کننده روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه
زیربنای اقتصادی ان جامعه است.
یعنی طبقه حاکمه نشسته بر گرده اعضای ان جامعه است.
مثال برای اثبات صحت ادعا:
پس از انقلاب سفید
یعنی پس از طرد روحانیت از حاکمیت و لغو فئودالیتسم
اخلاق جامعه و ضمنا عادات رایج دستخوش تحول شد.
پس از شکست انقلاب سفید و پیروزی ارتجاع سیاه
اخلاق رایج پس از انقلاب سفید و عادات
مجددا جای خود را به اخلاق و عادات عهد بوقی دادند.

۶۲۲۷

سنگ سخنگو

عقاید
هم فرمی از شعور هستند
کمان


سگ سخن جو

 

ممنون
تصور باطلی که در روشنقکریت جامعه ما جا خوش کرده
گذاشتن علامت تساوی میان شعور و آگاهی است.
در زبان مارکس (آلمانی) شعور و یا روح (Bewusstsein) با آگاهی (Bewusstheit) مرزبندی شده است.
شعور عالی ترین مفهوم (مفوله) فلسفی است.
شعور شامل عقاید و خرافات و عادات و عواطف و مفاهیم و احکام و ادیان و همه چیزهای غیر مادی دیگر می شود
آگاهی اما مفهومی سوسیولوژیکی (جامعه شناسی) است
یعنی نه
مفهومی فلسفی
بلکه مفهومی علمی است.
یعنی دامنه اش به غایت تنگ است
ضمنا ضد دیالک تیکی اش
خودپویی است.
ضد دیالک تیکی شعور و یا روح
وجود و یا ماده (واقعیت عینی) است.
دیالک تیک وجود و شعور (ماده و روح) عالی ترین دیالک تیک هستی است.

۶۲۲۸

سنگ سخنگو

عرفات و سازمان های تروریستی فلسطینی و ناصر و صدام و قذافی و غیره یار غار نازی های نازی آباد و اطریش و غیره بوده اند.
کاسترو
فوندامنتالیسم را هم نشناخت و یا زیر سبیلی رد کرد 

و 

به حمایت از ج. ا. پرداخت.
آنهم پس از شقه شقه شدن اعضای حزب توده این ویرانه.
اگر سخنان کاسترو تحلیل شوند
عدم وقوف او به مارکسیسم روشن می شود.


۶۲۲۹

سنگ سخنگو

اشعار نرودا بند تنبانی اند. 

به همین دلیل هم جایزه نوبل موبل دریافت کرده است.
 

۶۲۳۰

سنگ سخنگو

کشتار ۶ میلیون عضو جامعه را و ۶۰ میلیون نفر از ملل دیگر را چگونه می توان توجیه کرد؟ 

همین فوندامنتالیسم طالبان و داعش و غیره همشیره فاشیسم است


۶۲۳۱

سنگ سخنگو

هر آه و عطسه هر کس شناسنامه او ست. 

چه رسد به افکار و الفاظ و اعمال و رفتارش


۶۲۳۲

سنگ سخنگو

سید علی واقف تر از موسوی است. 

سید علی تویت های بی شرمانه سکنه کشور را می بیند و واکنش نشان می دهد. 

موسوی از تویت های سکنه کشور هم بی خبر است. 

ما بیش از ۵۰۰۰ هماندیشی با این جماعت در تویتستان منتشر کرده ایم . 

این جماعت لومپن و بی شرم و شرم آورند

۶۲۳۳

سنگ سخنگو

زورگوها همگی مثل هم هستند
ویلیام اچ مک ریون


سگ سخن جو

 

با عبور از پله های مفاهیم سطحی
نمی توان به شناخت ماهیت پدیده و کشف حقیقت مربوطه نایل آمد.

زورگوی کذایی یکی از زیرمفاهیم مفهوم کلی تر و عام تر اوتوریته (قدرت) است.

حالا میتوان به اثبات بطلان ادعای حریف نایل آمد.
هم
مادر و پدر برای هرکس اوتوریته (زورگو) ست
هم مربی کودکستان
معلم دبستان
دبیر دبیرستان
استاد دانشگاه
سرکارگر
کارفرما
و
هم
پلیس
زندانبان
شکنجه گر
رهبر
رئیس جهنم
واعظ و سخنران و غیره.
هر گردی
گردو نیست.
معیار چیست؟
زورگویی هم می تواند به دلیل عشق به کسی باشد و هم می تواند به نیت استثمار کسی باشد.

منبع قدرت اوتوریته
نه ترس
نه
عامل و فاکتوری ثانوی و پسیکولوژیکی
بلکه فاکتورهای مادی و معیشتی اند.
منبع قدرت (زورگویی)
تصاحب وسایل اساسی تولید مایحتاج حیاتی جامعه است.
برابری اعضای جامعه هم زمانی میسر می شود
که
تصاحب وسایل اساسی تولید مایحتاج حیاتی جامعه
همگانی باشد.
این
یعنی کمونیسم = دموکراسی = توده فرمایی = مالکیت جامعتی بر وسایل اساسی تولید مایحتاج حیاتی جامعه


۶۲۳۴

سنگ سخنگو

سواری دادن و سواری گرفتن از کسی 

نه به دلیل باورش به مذهب،
بلکه به دلیل خالی بودن دستش از وسایل تولید مایحتاج حیاتی اش است.
ایده ئولوژی ثانوی است.

۶۲۳۵

سنگ سخنگو

منظور عرفان از عشق چیست؟

سگ سخن جو

 

برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
عرفان چیست؟
شالوده فلسفی عرفان
پانته ئیسم است:
پانته ئیسم مبلغ اصل وحدت وجود است:
اصل بی تفاوتی ماده و روح، عارف و حق، خدا و خلق، خورجین و خرما و الی اخر

عشق به زعم عرفان
عبارت است از عشق ذره به خورشید
عشق خلایق به خالق
و
چون فرقی بین خالق و خر و خرما و خورجین و ذره و خورشید وجود ندارد
پس عشق به همه چیز.
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او ست.
عشق عرفان
عشقی ادعایی، توخالی، خیالی و واهی است.

۶۲۳۶

سنگ سخنگو

خلاصه
جهان به این واقعیت رسیده است
که
اسراییل کشوری بر مبنای آپارتاید است
زرین


سگ سخن جو

 

 واقعیت
مفهوم دقیقی نیست.
واقعیت چیست؟
واقعیت مفهومی است که در آن کلیه چیزهای واقعی تجرید یافته اند.
از ذره تا زرین
و از حیات تا کاینات
مثل مفهوم درخت که در ان همه درختان جهان از سرو تا صنوبر تجرید یافته اند.

جهان
وقتی که ۶ میلیون شهروند یهودی اروپا
سلب مالکیت و حتی سلب آدمیت شدند و در کوره های آدم سوزی فاشیسم خاکسترگشتند و دختران و زنان شان به براوردن حوایج نفسانی نژاد سرور در فاحشه خانه های هیتلر مجبور گشتند، سکوت کرد.
دود از دودمان روح و روان کسی برنخاست.

وقتی
خلق ستمدیده یهود
بالاخره
یک وجب خاک برای ادامه حیات در اختیار گرفت
همه آدمخواران قسی القلب بسیج و حمله ور شدند.
فراریان از دوزخ فاشیسم را به محض ورود به سرزمین موعود به رگبار مسلسل بستند.
بیش از یک و نیم میلیارد «مسلمان» حق حیات به فرزانه ترین بخش بشریت قایل نیست.
در عرض دو سه روز بیش از ۲۰۰۰ موشک برای کشتار بازماندگان دوزخ فاشیسم شلیک شده است.
هر اوتوبوس و دیسکو و رستوران سال های سال است که با عملیات انتحاری منفجر و یهودیان شقه شقه می شوند.
هر کودک یهودی در راه رفتن به مدرسه چاقو خورده و در خون تپیده است.
چه باید کرد؟
جنگ تمدن با توحش است.
فاشیسم در هیئت فوندامنتالیسم احیا شده است.
جز مقاومت چه می توان کرد.
فقط کشورک خلق یهود که نیست.

تضاد خلق های جهان با فاشیسم و فوندامنتالیسم لاینحل است.

 از خاوران بپرس که بر ما چه رفته است.

ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر