۷
هویت در ماتریالیسم دیالک تیکی
۱
· ماتریالیسم دیالک تیکی بر خلاف هگل، اهمیت معرفتی ـ نظری اصل هویت مجرد را نادیده نمی گیرد.
· ولی همانند هگل تفسیر متافیزیکی از هویت را که بنا بر آن گویا همه چیزها مطلقا تغییرناپذیر اند و برای همیشه، همان می مانند که بوده اند، باطل می شمارد.
۲
· برخی از منتقدان منطق صوری بر مبنای این تفسیر متافیزیکی از اصل هویت است که تفکر منطقی ـ صوری را (به دلیل اتکای آن بر اصل هویت) فرمی از تفکر متافیزیکی می دانند.
۳
· قانون هویت اما منطق صوری را از منطق دیالک تیکی جدا نمی کند.
۴
· تفکر دیالک تیکی، چیزها و پدیده های جهان مادی را تنها در حرکت و تحول مدام آنها در نظر نمی گیرد، بلکه علاوه بر این، آنها را در ثبات نسبی تعین های کیفی شان و در دوام نسبی شان می بیند.
· مراجعه کنید به دیالک تیک کیفیت وکمیت، دیالک تیک حرکت و سکون، دیالک تیک پیوست و گسست (تداوم و شکست
۵
· این گشتاور دوام نسبی و سکون نسبی در حرکت عمومی ماده، همان وجهی است که در اصل هویت مجرد انعکاس می یابد.
۶
· این امر جمعبندی فکری طبقات معینی از چیزها و خواص نسبتا ثابت آنها را در مفاهیم، امکان پذیر می سازد.
۷
· این امر ـ به عبارت دیگر ـ انعکاس پیوندهای نسبتا ثابت، ضرور و ماهوی میان چیزها و خواص آنها را به وسیله قوانین علمی امکان پذیر می سازد:
۸
· به قول لنین:
· «قانون عبارت است از هویت در پدیده ....
· قانون عبارت است از تصویر ساکن پدیده ها.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۱۴۱)
۹
· اصل هویت علاوه بر این، اهمیت معرفتی ـ نظری و فونکسیون منطقی خود را به مثابه شرط ضرور تفکر درست جامه عمل می پوشاند.
۱۰
· در سال های اخیر سیبرنتیک با توضیح تئوریکی ساختارهای عام سلسله اعصاب که به کمک آنها موجودات به تشخیص هیئت چیزها نایل می آیند، هسته معقول تئوری هیئت را نشان داده است.
· (تنوری هیئت جریان پسیکولوژیکی (روانشناسی) ماهیتا ایدئالیستی ئی است. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر